واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: دانشجو و مسئله معنا تهران - ایرنا- پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: در مورد توسعه فرهنگی سخن بسیاری گفته شده است. شاید فکر کنیم توسعه فرهنگی، چاپ کتاب است و افزایش میزان مقالات علمی و یا هر تولید مادی دیگری. اما توسعه فرهنگی بیشتر تولید معنا است و آن معناهایی که بتوانند میان مردم به صورت مشترک خلق شوند.
این نوشتار به قلم محمد زینالی اوناری در ادامه می افزاید: هر گاه معناهایی به صورت مشترک خلق شدند، می توان گفت در آن جا نهاد تأسیس شده است، نهادی که به اعمال مشترک و معنادار مردم شکل می دهد. اما آیا این امر در ایران ممکن است؟نهادهای فعلی جامعه ما، سپهرهایی ویرانگرند. در نهادهای خشنی که به تولید آسیب می انجامند و نهادهای استاندارد و با کنش سالم انسانی نداریم. نهاد اقتصادی، منبع تولید مشکلات برای قشرهای پایینی است که همین قشر، خروجی آسیبهای اجتماعی را برای جامعه تضمین کرده است. نهاد خانواده هم در چالش است و در شرف شکلات عدیده ای است که جامعه این چالش را می فهمد اما به جای بازسازی این نهاد، آن را با روشهای دارویی و نصیحتگرانه درمان میکند. همین طور نهادهای دین داری، اخلاق و حتی تشکل های عمومی و بخش خصوصی هم دچار اشکالات متعددی هستند که ناشی از عدم امکان پرورش سیستم معانی مشترک مطلوب در این نهاد ها است. وقتی سیستم مینوی جامعه دچار مشکل شود، همه این نهادها آسیب زا می شوند و برای استمرار جامعه مشکل ساز می شوند.در این سالها ما نتوانسته ایم حتی افرادی که منشأ تولید معنا هستند را به طور کامل بپروریم. دانشگاه، جمع عظیمی از مردم را به میدان خود کشانده و به طریقه ای پرورش داده که نتوانند اثری از خود در جامعه بگذارند. وقتی تنها بخش کوچکی از فارغ التحصیلان می توانند این اثر را بگذارند و فعال شوند، در واقع همان اقتصاد اسیب ساز هم ایجاد می شود. در نتیجه انسان هایی که در اثربخشی خود در جامعه ضعیف هستند، قرار است چه خانواده ای تأسیس کنند؟کنشگر در جامعۀ ایرانی دچار رکود یا فقدان معنا است و این کنشگر، ناتوان از نهادسازی است. دانشگاه گروه بسیاری از مردمی که در گذشته هر یک در روستا یا در محله ای کوچک یا حاشیۀ شهر قرار داشت را در میدان خود بلعیده و به همه شان مدرکهای "ارزشمند" خود را اعطا کرده است. اما تعداد زیاد فارغ التحصیل بیکار نشان می دهد که این افراد در برابر ساختار موجود جامعه، بی تأثیرند و امکان عاملیت و معنای دانش خود را ندارند. در نتیجه فرهنگی از ناامیدی و ناتوانی در جامعه دانشگاهی ایجاد می شود و یاد می گیرد که انسان های شیک اما فاقد اثری بیافریند.آیا کنشگرانی که دارای معنا نیستند و نمی توانند از عمق کافی بهره مند شوند، می توانند آن نیاز اساسی جامعه برای تأسیس نهادهای دوستی، تعاون، اخلاق، حوزه عمومی و سازمان های مردمی موثر باشند؟ جستن دلیل برای افزایش آمار طلاق و خطر فروپاشی خانواده ضرورت ندارد. دانش کم مایه و بی تأثیر که محصول سالها برخورد دانش با صخرۀ جامعه و عادی شدن این روند است، فقدان معنا و فقدان ارزش معنا را در جامعه به یک جوهر آسیب زا تبدیل کرده است. از این رو به جای نهاد ساختن، مثل معماران، فقط ماکت نهادها ساخته شده است.مردم دوست می شوند، اما وفا ندارند. ازدواج می کنند، اما پایدار نیست. عاشق می شوند، اما دوام ندارد، دانش می آموزند، اما به درد نمی خورد و به این ترتیب نسل عظیمی از نمادهای پوچ در جامعه ما تولید شده چرا که ان کنشگری که باید به همۀ نمادهای جامعه معنا بدهد و معنا بگیرد، خود به این معانی اعتماد ندارد. جامعه تنها معانی ای از قدیم نگه داشته و برای هر معنای جدیدی زود آن را پیشکش می کند. کنشگر دوستی را در اشعار قدیمی می جوید، عشق را در گذشته می جوید و حتی مهارت را هم در گذشته. به نظر می رسد، دانشگاه باید تکلیف خود را در خصوص دانشجویا ن روشن کند که آن ها تا چه وقت در قبال جامعه و میدان نمادین آن تنها می گذارد؟*منبع: پایگاه خبری خبرآنلاین/16 آذر 95** اول ** 1337- انتشار دهنده: خداوردی اسدی کوردلو
16/09/1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 90]