تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده بگويد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829174236




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت وگو با دختری که خواستگارش او را سر کلاس دانشکده با چاقو مجروح کرد


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: گفت وگو با دختری که خواستگارش او را سر کلاس دانشکده با چاقو مجروح کرد
با گذشت ۱۲ روز از حادثه هنوز هم شب‌ها با کابوس آن لحظات وحشتناک از خواب می‌پرد.
آفتاب‌‌نیوز : لحظاتي كه خواستگار سمجش وارد كلاس درس دانشگاه شد و درحالي‌كه مدعي بود مي‌خواهد كتابي را به او تحويل دهد، چاقويي از داخل كتاب بيرون كشيد و ضربات هولناكي را به سر و بدنش آن‌هم مقابل چشمان استاد و همكلاسي‌هايش وارد كرد. مي‌گويد: «با اينكه روي تخت بيمارستان بستري هستم، اما هربار كه مرد غريبه‌اي وارد اتاق مي‌شود دست و پايم مي‌لرزد.»

به گزارش همشهری، نسترن از اين مي‌ترسد كه مبادا آن روز تلخ دوباره تكرار شود. او 4ضربه چاقو خورده و تا پرتگاه مرگ پيش رفته و حالا زنده بودنش را تنها يك معجزه از سوي خدا مي‌داند. روز گذشته با اين دختر 21ساله در بيمارستان ملاقات كرديم و او در گفت‌وگو با همشهري از روز حادثه گفت و از اينكه مي‌ترسد پدرش براي پرداخت هزينه‌هاي بيمارستان به دردسر بيفتد.

    روز حادثه مي‌دانستي كه خواستگارت وارد دانشگاه شده است؟

نه، من خيلي وقت بود خط موبايلم را عوض كرده بودم و خبري از او نداشتم. آن روز وحشتناك(غروب پنجشنبه 4آذرماه) من مشغول كنفرانس در كلاس بودم. همه لامپ‌ها خاموش بود. لپ تاپم را روشن كرده بودم تا كنفرانسم را از طريق پاورپوينت اجرا كنم. در يك لحظه نور پروژكتور قطع شد و من از كلاس بيرون رفتم تا پروژكتور ديگري بگيرم. وقتي برگشتم در راهروي دانشگاه، خواستگارم را ديدم. صدايم زد و گفت بيا با هم صحبت كنيم.

گفتم برو الان زمانش نيست. اصرار كرد اما من مخالفت كردم. آخر عصباني شدم و سرش فرياد زدم و گفتم كه برو چرا دست از سرم برنمي‌داري؟ اين را گفتم و به كلاس برگشتم. هنوز چند دقيقه‌اي نگذشته بود كه خواستگارم وارد كلاس شد. كتابي در دستش بود و به استاد گفت كه مي‌خواهد كتاب را به من تحويل بدهد.

يكراست به سمتم آمد. چاقو را لاي كتاب پنهان كرده بود، وقتي نزديكم شد ناگهان يك ضربه به قفسه سينه‌ام زد كه جيغ كشيدم و از حال رفتم. ديگر نمي‌دانم چه شد اما همكلاسي‌هايم كه بعد از چند روز به ملاقاتم آمدند به من گفتند كه وقتي روي زمين افتادم، پسرچاقوكش دو ضربه ديگر به كتفم و آخرين ضربه را به سرم زد كه چاقو داخل سرم گير كرد. شانس آوردم كه بچه‌هاي دانشگاه مانع شدند و اجازه ندادند كه او دوباره چاقو را بردارد. او مي‌خواست جانم را بگيرد. حتي در بازجويي‌ها هم اعتراف كرده كه قصد كشتن مرا داشته است.

    بعد از حادثه چه شد؟

پسرهاي كلاس او را گرفتند و تحويل حراست دادند. من هم با اورژانس به بيمارستان منتقل شدم. دوبار تحت عمل جراحي قرار گرفتم. يك‌بار قفسه سينه و يك‌بار سرم را عمل كردند. پزشكان مي‌گفتند واقعا زنده ماندنت معجزه بوده؛ چرا كه ضربه‌اي كه به قفسه سينه‌ام وارد شده خيلي عميق است و يك جورهايي از پرتگاه مرگ به زندگي بازگشته‌ام. پزشكي كه مرا عمل كرد وقتي براي بررسي وضعيتم بالاي تختم آمد به من گفت فكر مي‌كنم خدا به پدر و مادرت رحم كرده كه زنده ماندي.

    با خواستگارت چطور آشنا شدي؟

حدود يك سال پيش به دفتر محل كارم آمده بود. دو سال از من بزرگ‌تر بود. پس از چندروز براي انجام كاري، پيامي در تلگرام برايم فرستاد و با هم آشنا شديم. اما شايد در اين مدت فقط دوبار او را ديدم و متوجه شدم اصلا تعادلي در رفتارهايش ندارد. انگار مشكل روحي و رواني داشت. گاهي خيلي خوب بود و گاهي به‌شدت عصبي مي‌شد. به من مي‌گفت مديرفروش يك شركت است اما بعدا متوجه شدم دروغ گفته. حتي به خانواده‌اش هم خيلي راحت دروغ مي‌گفت. احتمال مي‌دهم شيشه مصرف مي‌كرد، چون شنيدم در اعترافاتش گفته كه روز حادثه شيشه كشيده است.

    گويا از پدرت هم تورا خواستگاري كرده و جواب منفي شنيده بود؟

حدود دو هفته قبل از حادثه وقتي از او خواستم ديگر مزاحم من نشود پيش پدرم رفت و مرا از او خواستگاري كرد. اما پدرم به او جواب منفي داد چون او اصلا شرايط ازدواج نداشت. نه شغل درست و حسابي نه اخلاق و رفتار عادي. فكر مي‌كنم به خاطر همين مسئله كينه به دل گرفت. حتي چندين بار هم پيامك تهديدآميز برايم فرستاد كه اگر با من ازدواج نكني بلاي بدي سرت مي‌آورم اما من جوابش را ندادم و خط موبايلم را عوض كردم.

    چرا شكايت نكردي؟

اصلا فكرم به اينجاها نرسيد. راستش كم تجربه بودم و اصلا تصورش را هم نمي‌كردم كه او نقشه قتل بكشد.

    حالا از او شكايت داري؟

صددرصد. او آدم خطرناكي است، ممكن بود من بميرم. خواست خدا و معجزه بود كه زنده ماندم. حتي خانواده‌اش بارها زنگ زدند و گويا تا بيمارستان هم آمده‌اند كه رضايت بگيرند اما من اصلا حاضر به بخشش نيستم. او مرا به اين وضعيت انداخته است. خانواده‌ام گرفتار شده‌اند، يك پايشان بيمارستان و پاي ديگرشان در كلانتري و دادسرا و پيگير پرونده‌ام هستند. از طرفي هزينه سنگين بيمارستان است و گفته‌اند چاقوكشي شامل بيمه نمي‌شود.

    الان مشكلي نداري؟

مشكل اصلي ما حالا هزينه بيمارستان است. خدا مي‌داند پدرم با مشكل مالي‌اي كه دارد چطور مي‌تواند اين پول را جور كند. نمي‌دانم چرا چنين اتفاقاتي را بيمه پوشش نمي‌دهد. مگر گناه من چه بوده كه فرد ديگري به من حمله كرده و مرا به اين روز انداخته است؟ با اين شرايط من هرگز حاضر به بخشش نيستم و آن پسر بايد مجازات شود و به سزاي عملش برسد.



۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن