واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: لزوم بازنگری فرایند ثبت جهانی توسط رییس جدید سازمان میراث فرهنگی ثبت آثار ناملموس بهجای رسیدگی به مشکلات ملموس!
در تمام این سالها به رغم 9 بار تغییر ریاست سازمان، همواره یک گروه معدود و کمابیش یکسان مسؤولیت تصمیمسازی و پیگیری پروندههای ثبت جهانی را برعهده داشتهاند. اکنون، انتخاب رییس جدید سازمان این فرصت را فراهم آورده است تا فرایند ثبت جهانی با دعوت از کارشناسان خبره و مستقل، از جوانب گوناگون مورد بررسی و آسیبشناسی قرار گیرد و راهبردها و چارچوبهای آن فراتر از علایق و سلایق اشخاص، از نو تعیین شود. سازههای آبی شوشتر،نان لواش، نقّالی، گنبد سلطانیه، ورزش زورخانهای، کتیبه بیستون، تعزیه ... اگر در یک مسابقه تلویزیونی باشیم و در برابر این پرسش قرار بگیریم که این نامها چه ارتباطی با هم دارند، شاید مجبور به سکوت شویم اما ربط دادنشان برای سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، دشوار نیست. این سازمان همگی را در فهرست میراث فرهنگی جهان ثبت کرده است. روند ثبت جهانی بناها و محوطههای تاریخی کشورمان از سال 1358 آغاز ودر سالیان اخیر ثبت میراث غیرملموس بدان افزوده شد. گفته میشود که ثبت جهانی آثار، دستاوردهایی مانند بالا رفتن اعتبار فرهنگی کشور، آشنایی دیگر ملتها با فرهنگ و تمدن ایران، حفاظت بینالمللی از آثار ثبتی و رونق گردشگری را به همراه دارد. تا حدود 5 سال پیش، این روند از پشتیبانی اغلب کارشناسان، فعالان و رسانههای حوزه میراث فرهنگی برخوردار بود اما با آشکار شدن پارهای مشکلات و کاستیها مورد تردید قرار گرفت. در حال حاضر، دستکم 5 انتقاد به روند ثبت جهانی میراث فرهنگی ایران (نه اصل آن) وارد شده است: سازمان میراث فرهنگی تمرکز بیش از اندازهای بر این موضوع پیدا کرده و توازن خود را از دست داده است. آنچه از شواهد موجود، ازجمله اخبار ارسالی روابط عمومی سازمان برمیآید، روشن میکند که عمده اظهارنظرها، برنامهها و فعالیتهای حوزه میراث فرهنگی، حول محور ثبت ملی یا جهانی آثار شکل گرفته است؛ در مقابل، موضوعات دیگری چون حفاظت و مرمت آثار تاریخی؛ استاندارسازی موزهها، آموزش نیروی انسانی، بازنگری قوانین و فرایندهای حقوقی، تهیه بانکهای اطلاعاتی، تعیین بههنگام حرایم ثبتی، اتوماسیون نظام استعلامات و ...به محاق رفته است. برای مثال، کافی است در نظر بیاوریم که ورود به حیطه ثبت آثار غیرملموس، چه نگرانیهای غیرلازمی را در خصوص احتمال ثبت نان سنگک و تنبک یا بیدل هروی و مثنوی معنوی به نام کشورهای دیگر پدید آورده و سازمان میراث فرهنگی را تا چه حد از پرداختن به مشکلات ملموس دور ساخته است. به رغم تبلیغات فراوان در خصوص ثمرات ثبت جهانی، روشن نیست که نمودهای آن چیست؟ براساس مشاهدات میدانی به طور قطع میتوان گفت که وضعیت آثاری چون مسجد جامع عتیق اصفهان، مسجد جامع عباسی، میدان نقش جهان، گنبد سلطانیه و تخت جمشید به مراتب وخیمتر از 10 یا 15 سال پیش است. در شهر اصفهان، تخریب شدید کالبدی و منظری آثار جهانی و حتا عدم رسیدگی به نظافت آنها، اسباب شرمساری در برابر گردشگران خارجی شده است. (نک: روزنامه ایران، 2/8/95، ص 19 و خبرگزاری ایلنا، 4/7/95، کد خبر 413598) در شوش نیز، ثبت جهانی این محوطه بیش از اینکه گرهای از مشکلات آن بگشاید، به کشاکشهای محلی و درگیریهای حقوقی دامن زده است (نک: خبرگزاری فارس، 20/4/95، کد خبر 72031). چنین مینماید که در فقدان مبانی نظری روشن و نبود راهبردهای مشخص مدیریتی در حوزه میراث فرهنگی، دنبالهروی بیچون و چرا از یونسکو در دستور کار قرار دارد. از این رو، نسبت سازمان میراث فرهنگی بیشباهت به رابطه فقیرترین کشورهای جهان با بانک جهانی نیست که فاقد هرگونه ابتکار برای حل مسائل اقتصادی خود هستند، صرفا به توصیهها و دستورات این نهاد چشم امید دوختهاند. در مقابل، یونسکو وارد چنان پروژههای عظیمی از ثبت میراث ملموس و ناملموس و تکمیل حافظه جهانی شده و با چنان حجمی از درخواستها و پروندههای متراکم ثبتی روبروست که جز اعطای مدال افتخار ثبت جهانی، قادر به ارایه هیچ خدمت دیگری نیست. پس عجیب نیست که میبینیم حتا عکس آثار جهانی ایران در وبسایت یونسکو به اشتباه یا به صورت جابهجا منتشر میشود! (ایلنا، 4/5/94 ، کد خبر 289556 و سایت یونسکو، ذیل صفحه میراث جهانی ایران) یونسکو طبق کنوانسیون 1972 ناظر بر ثبت میراث فرهنگی و طبیعی جهان، مستقیما یا از طریق کشورهای عضو کنوانسیون، امکانات و اعتباراتی را به آثار ثبتی اختصاص میدهد، جدا از آن که دریافت این قبیل کمکها در پارهای موارد متضمن وهن جمهوری اسلامی و تحقیرآمیز بوده است (نک: ایسنا، 14/12/92، کد خبر 92121409470)، کم و کیف کمکهای فنی یا مالی یونسکو و هزینهکرد بودجههای سازمانی برای ثبت آثار از شفافیت مورد انتظار برخوردار نیست. وسعت شائبههای ایجاد شده در این خصوص به حدی است که زندهیاد شهریار عدل، به عنوان بنیانگذار ثبت جهانی آثار ایرانی از این روند کنارهگیری کرد و در توضیح آن گفت: "فرایند ثبت جهانی پس از مدتی، تبدیل به قرارداد و دکان شد و حقیر خودش را کنار کشید." (جدیدآنلاین، شهریار عدل به روایت خودش، 4 تیر 94) این پرسش به طور جدی مطرح است که معاونت میراث فرهنگی و مشخصا دفتر ثبت آثار با کدام ساختار اداری و چه سطحی از توان تخصصی قدم در میدانی نهادهاند که یک سوی آن ثبت جهانی شهر باستانی شوشو بازار تبریز است و سوی دیگر، نان لواش؟ مجموعه پرسشها و تردیدهای یاد شده، اگرچه ایده ثبت جهانی میراث فرهنگی و ثمرات مترتب بر آن را نفی نمیکند اما ضرورت بررسی و جمعبندی روند 14 سال گذشته را گوشزد میکند. جالب اینکه در تمام این سالها به رغم 9 بار تغییر ریاست سازمان، همواره یک گروه معدود و کمابیش یکسان مسؤولیت تصمیمسازی و پیگیری پروندههای ثبت جهانی را برعهده داشتهاند. اکنون، انتخاب رییس جدید سازمان این فرصت را فراهم آورده است تا فرایند ثبت جهانی با دعوت از کارشناسان خبره و مستقل، از جوانب گوناگون مورد بررسی و آسیبشناسی قرار گیرد و راهبردها و چارچوبهای آن فراتر از علایق و سلایق اشخاص، از نو تعیین شود. در روند فعلی، چنین مینماید که ثبت آثار جهانی، با برهم زدن توازن و تمرکز سازمان میراث فرهنگی بر مسایل بنیادین، میرود تا از یک فرصت محدود به یک تهدید بزرگ تبدیل شود. یادداشت از: حمیدرضا حسینی، پژوهشگر تاریخ و روزنامهنگار
۱۳۹۵/۰۹/۱۴ ۰۸:۰۵:۰۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]