واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: اعتماد نوشت: اتفاقي كه در آخرين روزهاي هفته گذشته و در اجلاس اوپك رخ داد را چگونه ميتوان تحليل كرد؟ طبعا بخشي از ماجرا به وضعيت بازار نفت و اقتصاد عربستان سعودي مربوط ميشود. تضعيف قدرت مالي عربستان موجب شد كه با وجود دشمني با ايران، از مواضع خود كوتاه بيايد و نه تنها سهميه پيش از تحريم ايران را بپذيرد، بلكه خود را نيز مقيد به محدوديتهاي جديد كند. ولي در اين زمينه دو نكته اساسي وجود دارد كه نبايد از آنها غفلت كرد.
نكته اول مديريت نفتي در دولت گذشته است كه موجب خسارات فراوان مالي و سرمايهاي به كشور شد. كافي است كه بگوييم براساس قانون برنامه پنجساله توان توليد نفت ايران بايد در پايان برنامه به پنج ميليون بشكه در روز ميرسيد، ولي اين هدف نه تنها در دولت پيش محقق نشد، بلكه بهطور متوسط سالانه حدود 50 تا 100 هزار بشكه نيز از ظرفيت توليد نفت ايران كاسته شد. در نتيجه رتبه دوم ايران را در اوپك تضعيف كرد، به جايگاه چهارم هم رساند و يكي از علل ضعف ايران همين بود.
در آن زمان وزير نفت دولت پيش بود كه با سياستهاي ديگران موافقت ميكرد؛ سياستهايي كه به نفع توليد نفت ايران نبود. ولي اكنون و با وجود آنكه دشمني عربستان با ايران در همه زمينهها آشكار است و حتي ميان طرفين روابط ديپلماتيك قطع شده است، ولي در اجلاس اوپك اين عربستان است كه با ايران همراهي ميكند و منافع ايران را به رسميت ميشناسد، در حالي كه چند سال پيش و در اوج علاقهمندي طرف ايراني آنان از امريكا ميخواستند كه سر مار (منظورشان ايران بود) را قطع كند (اسناد ويكيليكس)، يا بازار را با قيمت پايين از نفت اشباع ميكردند كه بازار ايران را تسخير كنند و ايران را به زانو درآورند؛ اقداماتي كه متاسفانه نتايج سوء آنها بر اقتصاد كشور در دوره دولت فعلي خود را نشان داده است.
نكته مهمتر ماجرا، قضيه برجام است. متاسفانه يكي از گزارههايي كه از سوي مخالفان دولت به صورت مكرر بيان ميشود اين است كه حاصل برجام چه بوده است؟ اگر حاصل برجام را در زمينههاي ديگر فعلا ناديده بگيريم، در همين قضيه نفت نتايج آن آشكار خواهد بود.
پيش از برجام و در دولت گذشته در چه شرايطي بوديم. بهطور متوسط و با برآورد بالا روزانه يك ميليون بشكه نفت صادر ميكرديم. پول آن نيز به صورت نقد تحويل ايران نميشد. بايد در حساب كشور خريدار ميماند و ايران از آنجا جنس ميخريد به همين دليل سنگ قبر و دسته بيل هم وارد كردند! بهطور معمول سودي نيز به اين پولها تعلق نميگرفت، البته اگر از آن كسر نميشد. بخشي از اين پولها نصيب دلالهايي ميشد كه بابك زنجاني يك نمونه آن است. ارز برخي از فروشها از طريق دلال، كلا سوخت ميشد، يا آنكه پول نفت به طريق ديگري وارد كشور ميشد كه نه تنها منشا فساد بود، بلكه در ميانه راه نيز آب ميرفت! نمونهاش پولهايي كه از يكي از كشورهاي خليج فارس با هواپيما به ايران آورده شد. مهمتر اينكه ايران بخشي از بازار نفت خود را از دست داده بود و بخشهاي ديگر نيز تحت نظر و اجازهاي كه دولت امريكا به خريداران ميداد، فروخته ميشد.
حالا در چه وضعي هستيم؟ مثل پيش از تحريم. سهميه خود را در اوپك گرفتهايم. ظرفيت توليد بهبود يافته، بازارهاي از دست رفته تقريبا بازگشته است. فروش نفت در قالب قراردادهاي رسمي و شفاف انجام ميشود. پولها به حساب بانك مركزي واريز و دلالها حذف شدهاند و ريخت و پاش و فساد در اين موضوع چندان راهي ندارد.
البته تا درست شدن وضع و جبران خسارتهاي دولت پيش راه زيادي در پيش داريم. ولي آيا نبايد براي اين تفاوتهاي مهم كه ميتواند هر حكومتي را زمينگير كند، سپاسگزار سياست منتهي به برجام بود؟ اگر برجام نبود، نه تنها هيچكدام از اين تغييرات رخ نميداد، بلكه برعكس؛ وضع از آنچه هم كه پيش از اين بود بدتر ميشد و امروز نفت كشور به تيول دلالها درميآمد و شايد بايد مثل صادرات بخشي از نفت نيجريه نفت را صادر ميكرديم. مخالفت با برجام و نتايج آن از سوي دلواپسان ادامه همان سياستهاي تحريمي است، بايد ديد كه چه كسي از بازگشت شرايط كشور به گذشته بهرهمند ميشود؟
۱۳ آذر ۱۳۹۵ - ۰۸:۱۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 16]