محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829266648
به امین شب بخیر گفتم و به رختخواب رفتم | باورم نمی شدکه او اینقدر بی حیا و بی آبرو باشد - رادیو سهام
واضح آرشیو وب فارسی:رادیو سهام: همیشه از دخترهای زود باور بدم می آمد حتی دوستانی را انتخاب می کردم که مثل خودم زود باور نباشند. همیشه از دخترهای زود باور بدم می آمد حتی دوستانی را انتخاب می کردم که مثل خودم زود باور نباشند و به هر کسی به راحتی اعتماد نکنند به قول مامانم توی این دوره زمونه دیگه حتی نمی تونی به چشمهات هم اعتماد کنی وای به حال غریبه ها. تقریبا بیست وهفت بهار از عمرم گذشته بود متولد اردیبهشتم و چون در فصل گل و غنچه دنیا آمدم مادرم اسمم را غنچه انتخاب کرده بود تا به قول خودش همیشه مثل یک غنچه شاداب و با طراوات باشم. در این بیست و هفت سال چند خواستگار داشتم اما احساس می کردم اینها مرد آرزوها و رویای من نیستند.همیشه به زنهایی که شوهران متین و جنتلمنی داشتند غبطه می خوردم .اصولا از بچگی از مردهایی که اهل قرتی بازی بودند بدم می اومد. از نظر من مردی مرده که سنگین و نجیب باشه مردی که زن ها در حسرت یک کلام حرف زدنش بمونن. از مردهایی که خاله زنک بازی در میارن و خودشون رو نخود هر آشی می کنند اصلا خوشم نمی اومد وای به حال و روز و قیافه پسرهای امروزی که بیشترشون شبیه دخترها شدند تا پسرها از این رو خیلی نمی تونستم به خواستگارهام روی خوش نشان بدم . لیسانسم را که گرفتم بالاخره تونستم با کمک یکی از دوستام در یک شرکت خصوصی طراحی ساختمان مشغول بشوم. در این مجموعه همکاران خوبی داشتم. چند خانم هم سن و سال خودم که مجرد بودند و در کنار آنها روزگار کاری خوبی داشتم. روزها را با هم کار می کردیم می گفتیم می خندیدیم و عصرها هم با اتومبیلی که پدرم برایم خریده بود به منزل بازمی گشتم. وقت نهار خوری متوجه پچ پچ دخترها بودم که در گوشی چیزهایی را می گفتند و زیر زیرکی می خندیدند وگاهی به من و به امین نگاه می کردند. امین یکی از کارمندان شیک پوش و خوش تیپ شرکت بود با ۳۳ سال سن. مردی بسیار سنگین و نجیب از آن دسته مردهایی که من دوست داشتم .مردهایی که نجابت و پرستیژ خاصی نسبت به سایر مردها داشتند. وقت شناس و مؤدب، با کلاس و با شخصیت. امین آنقدر متین بود که بچه ها در خلوت خودشان او را امین متین صدا می کردند آنقدر با نجابت با خانم ها رفتار می کرد که همه یک دل نه صد دل عاشقش شده بودند و به هر نحوی سعی می کردند که خودشان را یک جوری به امین نزدیک کنند و شده چهار کلامی با او حرف بزنند.امین با شخصیت بود نه اینکه اهل اخم باشد و با بد اخلاقی یا سردی با دیگران رفتار کند بلکه بلد بود چطور در عین رعایت حد وحدودها با خانم ها به بهترین نحو رفتار کند. حتما بخوانید : من رفتارهای عجیبی از برادرم می دیدم |آن شب به اتاق خوابم آمد و دامنم را لکه دار کرد دخترها همه منتظر بودند که امین به یکی از آنها رو کند و با او یک رابطه عاطفی ایجاد کند اما دخترها چنین اقبالی نداشتند. چند ماهی از رفتن من به آن شرکت گذشته بود که من هم به امین علاقه مند شده بودم دوست داشتم از زندگی امین بیشتر بدونم اما هرگز به خودم اجازه نمی دادم بیش از حد و حدود به امین نزدیک بشوم چون همیشه از دخترهایی که خودشان را به زور به پسری می چسباندند بدم می آمد از این رو هرگز به روی خودم نیاوردم که به شخصیت امین علاقه مند شده بودم البته امین مرد خوش تیپ و خوش رویی بود که همین اندازه هم می توانست هر دختری را به خودش جذب کند. یک صبح پاییزی از صدای خش خش برگهایی که توی حیاط شرکت ریخته شده بود در فضای خلوت شرکت که سکوت خاصی در آنجا حکمفرما شده بود احساس کردم کسی وارد شرکت می شود سرم را که بلند کردم دیدم که امین با نان سنگک بزرگی که معلوم بود سفارشی زده شده با پنیر وخامه و یه کره و یه عسل روی سرم کنار میز ایستاده. سلامی کردم تا خواستم از جایم بلند شوم امین گفت شما این روزنامه ها را به جای سفره روی میز باز کنید من با چایی تازه دم برمی گردم صبحانه را اگر اجازه بفرمایید در محضر شما میل کنیم؟ باز هم از این ادبیات متشخصانه خوشم آمد انگار یکی توی دلم می گفت بخت واقبال از بین این همه دختر به تو رو کرده که امین در طی این سال هایی که اینجا بوده به هیچ یک از همکارانت علاقه مند نشده و اینک با یک نگاه خاصی به سمت تو آمده است با اینکه دلم نمی خواست از نزدیک شدن امین به خودم خیلی خوشحالی ام را نشان دهم سعی کردم میز را برای صبحانه آماده کنم. حتما بخوانید : عمل زشت 2 خانم منشی با مردان جویای کار در شرکت آن روز بعدازظهر امین دم شرکت منتظر تاکسی بود به یاد محبت صبح و صبحانه سفارشی که برایم تدارک دیده بود افتادم و امین را تا نزدیکی های منزلش بردم . این سراغاز آشنایی من با امین بود. حالا دیگه آشنایی من و امین به سوژه دخترها تبدیل شده بود همه به من متلک می انداختند که کلک چی کار کردی که بعد از این همه مدت تونستی دل امین را ببری؟ این آشنایی هفته ها طول کشید هر روز ابعاد تازه ای از شخصیت خوب امین برایم روشن می شد و هر روز نسبت به روز قبل بیشتر مشتاق زندگی و ازدواج با امین می شدم تا اینکه امین به من پیشنهادداد که تا آخر ماه به همراه خانواده اش که ساکن شهرستان بودند به خواستگاری ام بیاید. احساس می کردم بهترین خبر عمرم را شنیده ام دلم می خواست بال دربیاورم و پرواز کنم بالاخره مرد رویاهایم را پیدا کرده بودم. امین می گفت به دنبال فراهم کردن پول برای رهن یک آپارتمان شیک در بهترین جای شهر است از این رو بود که توان خریدن اتومبیل را نداشت من هم برای اینکه به کارهایش برسد و مقدمات خواستگاری و ازدواجمان زودتر فراهم شود اتومبیل گرانقیمتم را که هدیه پدرم بود به او دادم تا شب جمعه آینده مراسم خواستگاریم را به شادی برگزار کنیم. دقیقاً یک هفته به عروسی مانده بود به امین ساعت ده شب شب بخیر گفتم و به دلیل سردرد میگرنی که داشتم قرص خوردم و خوابیدم آن ساعت نمی دانستم که امین از اینکه من میگرن دارم و سردردم باعث شده که زودتر به رختخواب بروم چقدر خوشحال بوده است . نیمه های شب بود که با صدای زنگ تلفن همراهم از خواب بیدار شدم از کلانتری بود. باورم نمی شد که از کلانتری این موقع شب به من زنگ بزنند موضوع درباره اتومبیلم بود. دلم هزار راه رفت فکر می کردم که حتماً امین تصادف کرده و خدا خدا می کردم که بلایی برسرش نیامده باشد. وارد کلانتری که شدم با دیدن ریخت و قیافه دخترها و پسرهایی که امین هم یکی از آنها بود دریافتم که هنوز بچه ام و شناختی از آدم های به اصطلاح با شخصیت دور و برم ندارم! امین که به متانت معروف بود با دوستان بی بندوبارش در یک پارتی به دام پلیس افتاده بود و از بد ماجرا اتومبیل من هم در حیاط آن خانه ضبط و توقیف شده بود. باور کردنی نبود که امین چقدر بی آبرو و بی حیا بوده وقتی به عنوان نامزدش معرفی شدم با ناباوری تمام صدای زنی را از پشت سرم شنیدم که ادعا می کرد زن امین و مادر دو فرزند اوست… حتما بخوانید : مرگ خاموش، تلخی قابل پیشگیری اشک تمام صورتم را پوشانده بود مالم ضایع شده و احساسم نادیده گرفته شده بود و همسر امین به من تهمت بی آبرویی می زد…آن شب بدترین شب زندگی ام بود. شبی که فکر می کردم دقیقاً هفته دیگر این ساعت در مراسم خواستگاری متین ترین مرد زندگی ام شادی می کنم…. این داستان واقعی زندگی دخترانی است که بدون توجه به سنت ها و صرف آشنایی مجازی یا در خیابان یا حتی در محل کار به پسرانی که از زندگی آنها هیچ نمی دانند پاسخ مثبت می دهند. شاید این دختر خیلی خوش شانس بوده که تنها ماشینش و احساسش لگدمال جوانی بی بندو بار شده است و بسیارند زنان ودخترانی که گرفتار دام آنها شده وهم اموالشان را به باد داده اند و هم آینده شان را نابود کرده اند. آنهایی که بعد از ازدواج متوجه شدند که همسر چندم یک مرد هستند یا بعد از واگذاری اموالشان به مرد رویاها ناگهان با ناپدید شدن یا مسایلی مواجه شدند که تحملش برای هیچ زنی ممکن نیست . بعضی از سنت ها را هیچ تجددی نمی تواند تغییر دهد چرا که بر پایه های محکمی بناشده واز این جمله است خواستگاری و مراسم پس و پیش از آن … در صورتی که دختر جوان تاقبل از خواستگاری رسمی و تحقیقات بعد از آن با پسر جوان آنقدر صمیمی نمی شد که ماشینش را به او بدهد یا دلش را درگروی او بگذارد قطعاً در جریان تحقیقات متوجه داشتن همسر او و بی بندو باری اش می شد و اینگونه دچار لطمه روحی نمی شد. منبع: جام نیوز خبر انتخاب شده برای شما آزار گروهی دختر جوان در خانه مجردی دوست پسرش | از جملات زیبای «آرمان» لذت می بردم دختر ۱۷ ساله که شوکه بود از اشتباهات خود می گفت که در شبکه های اجتماعی گول افراد سودجو را X بورس شغل دوم درآمد اول ثروت سازی و تحول مالی در بازار بورس چگونه ممکن است ؟ دوره آموزشی رایگان آنلاین صوتی و تصویری دانلود برای آموزش سرمایه گذاری در بازار بورس فردا دیر است ، مهمترین سرمایه خود یعنی زمان را در آموزش از دست ندهیم. بیش از "3500" نفر در این دوره شرکت کرده اند اطلاعات شما کاملا نزد ما امن است و تحت هیچ شرایطی در اختیار دیگران قرار نمی گیرد و ایمیل ها و پیامک های نامربوط تبلیغاتی ارسال نمی گردد. این 5 فایل ویدئویی و 10 فایل صوتی حاصل ساعت ها بررسی و تلاش چند کارشناس برای معرفی بازار بورس و به هدف آشنایی علاقه مندان به ثروت سازی و تحول مالی است. لطفا فقط اگر جز دسته فوق هستید در دوره ثبت نام کنید و این دوره را به دیگر علاقه مندان نیز معرفی کنید . 5 10
پنجشنبه ، ۱۱آذر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: رادیو سهام]
[مشاهده در: www.radiosaham.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 51]
صفحات پیشنهادی
اصلا باورم نمی شد به دیدار رهبری رفتم/ اگر آمریکا برجام را نقض کند برجامی در کار نخواهد بود - شبکه اطلاع رسانی
فرمانده گردان 312 رزمی الی بیت المقدس بیرجند گفت آمریکا همان آمریکای گذشته و دشمن همان دشمن است و اگر آمریکا برجام را نقض کند برجامی در کار نخواهد بود به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا حسین مستمند فرمانده گردان 312 رزمی الی بیت المقدس و مسئول اردوهای جهادی حوزه حضرت ولیعصر عروحانی: احمدینژاد به من گفت «به البرادعی زنگ بزن بگو از این به بعد کل پول آژانسِ را ما میدیم»، گفتم من نمیت
روحانی احمدینژاد به من گفت به البرادعی زنگ بزن بگو از این به بعد کل پول آژانسِ را ما میدیم گفتم من نمیتوانم خود شما زنگ بزن ویدیویی از سخنان حسن روحانی در سال ۹۱ منتشر شده که وی به خاطره ای حیرت انگیز از نوع مدیریت محمود احمدی نژاد اشاره می کند روحانی احمدینژاد به منادین ژکو: نمی دانم چرا کارت قرمز گرفتم! :: ورزش سه
ادین ژکو نمی دانم چرا کارت قرمز گرفتم ادین ژکو مهاجم گلزن تیم رم اذعان داشت که نمی داند چرا در دیدار دیشب بوسنی و یونان کارت قرمز دریافت کرده است به گزارش ورزش سه در جریان دیدار دیشب بوسنی و یونان ادین ژکو حرکتی غیرورزشی و عجیب از خود نشان داد که با کارت قرمز داور مونمی توانم جلوی باشگاه استقلال رختخواب پهن کنم
خبرگزاری مهر پرویز مظلومی با انتقاد از مسئولین باشگاه استقلال گفت من هم جزئی از پیشکسوتان استقلال هستم و امیدوارم همه به پیشکسوتان احترام بگذارند بابت مطالباتم تنها یک بار به باشگاه رفتم که آن هم جواب مثبتی نشنیدم نمی توانم مقابل باشگاه رختخواب پهن کنم تا مطالباتم را پرداخت کیگانها در زمین، هوا و دریا آماده باشند دشمن نمیتواند اقدامی کند/امیدوارم بازو و امین ارتش باشم
یگانها در زمین هوا و دریا آماده باشند دشمن نمیتواند اقدامی کند امیدوارم بازو و امین ارتش باشم جانشین فرمانده کل ارتش گفت اگر یگانها در زمین و هوا و دریا آماده باشند دشمن نمیتواند اقدامی کند به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان امیر سرتیپ احمد رضااسدی: خسوس نمی توانست با اجی مجی پایش را قطع کند!/ به کاوه گفتم بازی را بهم نریز - پایگاه خبری ورزشی نیوز
کاپیتان تیم فوتبال گسترش فولاد تبریز گفت داور در اخراج خسوس اشتباه کرد او نمی توانست اجی مجی کند و پایش را قطع کند که به بازیکن استقلال نخورد Source 01یکشنبه ۷آذر۱۳۹۵مصاحبه اعتماد با نماینده مجلس ششم که بازداشت شد/3هفته اوین بودم/گفتم عذرخواهی نمیکنم
مصاحبه اعتماد با نماینده مجلس ششم که بازداشت شد 3هفته اوین بودم گفتم عذرخواهی نمیکنم حسین لقمانیان حالا ٦٣ ساله است ١٤ سال پیش به دنبال نطقی که در مجلس اصلاحطلب ششم داشت به مدت سه هفته بازداشت شد تا نخستین نمایندهای باشد که در طول دوره نمایندگیاش روانه زندان شد به گزارش ناممصاحبه با نماینده مجلس ششم که بازداشت شد/3هفته اوین بودم/گفتم عذرخواهی نمیکنم
مصاحبه با نماینده مجلس ششم که بازداشت شد 3هفته اوین بودم گفتم عذرخواهی نمیکنمتاریخ انتشار سه شنبه ۹ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۷ ۱۱ اعتماد نوشت حسین لقمانیان حالا ٦٣ ساله است ١٤ سال پیش به دنبال نطقی که در مجلس اصلاحطلب ششم داشت به مدت سه هفته بازداشت شد تا نخستین نمایندهایامینی: دبیری جشنواره امسال شعر فجر را نمیپذیرم
امینی دبیری جشنواره امسال شعر فجر را نمیپذیرمتاریخ انتشار پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۰ ۰۲ اسماعیل امینی نظر خود را درباره دبیری جشنواره شعر فجر امسال اعلام کرد به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان اسماعیل امینی شاعر شناخته شده کشورمان در خصوص دبیری جشنواره شعر فجر امسال گفت &laqزیدان: جای خامس بودم، نمی رفتم
آی اسپورت-رئال مادرید شنبه در هفته دوازدهم لالیگا برابر اسپورتینگ خیخون قرار می گیرد زین الدین زیدان در نشست خبری پیش از بازی گفت سخت است که بازیکنان آسیب دیده داشته باشید بازیکنانی که در اختیار دارم تمام تلاش خود را می کنند تا خوب باشند اما گاهی نمی توان بیشتر از این کاری کرد-
گوناگون
پربازدیدترینها