واضح آرشیو وب فارسی:آزادگان ایران: (واعمُر قَلبی بِطاعَتک و لا تخزنی بِمَعصیتک) ؛ خدایا ! قلبم را به اطاعت از خودت آباد کن و با فرمانیت مرا خوار مگردان!.پایگاه اطلاع رسانی آزادگان ایران : بسم الله الرحمن الرحیم (وَ ما مُحَمَّدٌ اِلا رَسوُلٌ قَد خَلَت مِن قَبلِهِ الرُسُولُ اَفائن ماتَ اَو قُتِلَ انقَلَبتُم عَلَی اَعقابِکُم ) امروز همانطور که می دانید برابر با وفات پیامبر است.سئوال این است که ما چرا مکتب الهی را پذیرا شدیم و چه هدفی از این داریم ؟ مکتب و رهبر اسلام نسبت به گروندگان این مکتب چه نظری دارند؟ این از مسائل اساسی است که آیا ما مسلمان شدیم که یک سلسله برنامه های عبادی را انجام دهیم و پیش خدا موقعیتی پیدا کنیم ، یا به وسیلۀ این ها به بهشت برین و به رحمت خدا دست یابیم ؟ آیا حضرت رسول هدفشان این بود؟ حضرت رسول گرامی(ص) در اولین روز دعوت علنی ، بالای کوه صفا رفتند و به استغاثه ، مردم را دور خودشان جمع کردند. یا ایهاالناس !من چطور آدمی بودم؟ آیا به صداقت من اعتقاد دارید؟ (مضمون است، که گفته اند آری) فرمودند: (من اکنون به شما می گویم که پشت این زندگی دنیا، دنیای جاودانی است ) و اضافه فرمودند: ( لنخرج العباد من ذل عباده الاوثان الی عز عباده الله). هدف را مشخص می کنند . خروج از ذلت بندگی بت ها و پلیدی ها به طرف عزت بندگی حق ، که این ذلت ، یا ذلت در جلوی گردن کشان است یا بت هوای نفس. چیزی که قابل توجه است این است که ذلت و بردگی را همۀ ما لمس کرده ایم، اما این گردنکشان ، ذلیل نفسند. چه ذلتی بالاتر از این است که انسان مطیع نفس شود و به خاطر آن دست به کاری بزند که بعدها خودش را سرزنش کند؟ بعضی ممکن است خیلی در اطاعت از آن (نفس) فرو بروند.آنها یکباره از خودشان زده می شوند و این ذلت را احساس می کنند که عزت حقیقی در این است که به درگاه حق متوسل باشند.این عزت است که انسان برای دیگران خودش را فدا بکند. این امر باعث می شود که در پیشگاه خدا تقرب پیدا کند.این کار، باعث رحمت جاودانه می شود. در صدر اسلام ، یکی از فرماندهان سپاه اسلام همراه تعدادی از مسلمین اسیر می شود.ایشان در برابر خواستۀ حاکم و رهبر دشمنان ، تسلیم نمی شود و حاضر نمی گردد پیشانی یا دستِ او را ببوسد؛ زیرا می داند که آن ها قصد دارند در قبال انجام این خواسته، فقط خود او را آزاد کنند؛ اما وقتی که پای نجات مسلمانان ِ اسیر پیش می آید، این کار را انجام می دهد و از بند، رهایی می یابند. این تقصیر نیست . این کوتاه آمدن برای هدفی والا است. وقتی که پیش حضرت رسول آمدند ، حضرت رسول ایشان را مورد اکرام قرار می دهند. پیروان این مکتب باید از ذلت و بندگی هوای نفس رهایی پیدا بکنند . ملت ما که این حرکت عظیم را کردند و شاه را بیرون کردند ، این یک بُعدش است. بُعد دیگر ، مبارزه با نفس سرکش و بیرون آمدن از ذلت نفس است . این مساله اگر در ما شروع بشود، شاید اولش تلخ باشد ولی ، بعد شیرین می شود و آن قدر شیرین ، که خدا می داند. اگر لذّت ترک لذّت بدانی دگر لذّت نفس لذّت ندانی پس مساله وظیفه است، که از ذلت و بردگی هوای نفس رها شویم و مهم این است که تلخی این لذت را چشیده ایم. با توجه به این مساله می توانیم از این ذلت رهایی پیدا کنیم . وقتی حضرت علی (ع) عزت و بندگی خدا را می خواهد ، می فرماید: (من می توانم از شیرۀ گندم و … تناول کنم. اما به نان جوینی اکتفا می کنم.) آیا این عزت نیست ؟ این تولید این کارخانه است ؛ از اسارت هوای نفس رهایی رفتن ؛ یعنی اگر مثل کارخانه ای بودیم که روشن باشد ولی تولیدی ندارد، ضرر کرده ایم . اگر به تمام دنیا دست پیدا کنیم ولی در اسارت نفس باشیم ، عمرمان تباه است. خداوند ما را امت مرحومه اش قرار بدهد و از نظر حرکت در زندگی ، مشمول آیۀ دوم سورۀ والعصر نباشیم که (انسان زیانش ، پیروی از هوای نفس است). مجموعه سخنان حاج سید علی اکبر ابوترابی (سید آزادگان)/اردوگاه موصل ۲ برگرفته از کتاب : منشور پاکی و خدمتگزاری
سه شنبه ، ۹آذر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آزادگان ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]