واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: خبرگزاری ایرنا: شاید غربت غروب این روزهای بقیع در آستانه رحلت ختم المرسلین(ص) اشک هر مسلمانی را از دیدگان جاری سازد اما ماتم کریم اهل بیت(ع) را چه کنیم که خطاب به برادر فرمود یا اباعبدالله(ع) هیچ روزی مثل روز تو(عاشورا) نیست.
نمی دانم امروز که مصادف با سالروز شهادت امام حسن مجتبی(ع) است با سخنان آن حضرت اشک بریزم که خطاب به سیدالشهدا(ع) فرمود «لایوم کیومک یا اباعبدالله» هیچ روزی مثل روز تو (عاشورا) نیست یا این جملات امام حسین(ع) که در فراق غم برادر فرمود «غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد»؟
دل های شیعیان و عاشقان اهل بیت(ع) این روزها حال و هوای دیگری دارد، بویژه در ایام رحلت رسول اعظم(ص) و شهادت امام مجتبی(ع) که شنیدن دوباره مظلومیت آن امام یعنی مراسم تشییع کریم اهل بیت(ع) و تیرباران پیکر آن مظلوم، جگرهای دلسوخته را می سوزاند.
امام باقر(ع) به نقل از جدشان فرمود: روزی امام حسین(ع) به نزد امام حسن(ع) آمد و هنگامی که چشمشان به برادر افتاد، گریه کردند. امام حسن(ع) از برادر علت گریه را جویا شد و امام حسین(ع) فرمود «گریه ام برای رفتار بدی است که با تو میشود» و امام حسن فرمود «ظلم و ستمی که بر من میشود، همین زهری است که به من داده میشود و به سبب آن به قتل میرسم، ولی بدان که هیچ روز و سرنوشتی مانند روز تو نیست.
آنگاه امام حسن(ع) فرمود: ای ابا عبدالله روزی بر تو خواهد آمد که 30 هزار نفر از مردمی که خود را مسلمان میدانند و مدعی هستند که از امت جد ما محمد(ص) هستند، تو را محاصره کرده و برای کشتن تو، جسارت به اهل بیت تو، اسارت خاندان تو و غارت اموال آنها اقدام میکنند. در این هنگام است که خدا لعن خود را بر خاندان امیه فرو فرستد و از آسمان خون و خاکستر فرو ریزد و همه مخلوقات حتی حیوانات درنده در بیابان ها و ماهیان در دریاها بر مصیبت تو گریه کنند.
زمانی که امام حسین(ع) از تدفین پیکر برادر فارغ شد، اشعاری به این مضمون در سوگ برادر بر زبان جاری فرمود: حالا که بدن مطهر تو را با دست خود کفن کرده، در قبر گذاشتم، از این پس چگونه می توانم شاد باشم و خود را آراسته سازم یا از زینت ها و امکانات دنیا بهره گیرم؟ من از این به بعد همواره در سوگ تو اشک خواهم ریخت و اندوهم در فراق تو طولانی خواهد شد.
آن حضرت پس از به خاکسپاری پیکر مطهر امام حسن مجتبی (ع) در مصیبت از دست دادن برادر خود فرمود: غارت زده کسی نیست که مالش را به غارت برده اند. بلکه غارت زده کسی است که مصیبت مرگ برادر را دیده باشد.
اما داستان غربت امام مجتبی(ع) در دوران حیات به گونه ای بود و در پس از شهادت به گونه ای، و هنگامی که امام حسن(ع) را مسموم کردند و حال او دگرگون شد برادرش امام حسین (ع) به بالین آن حضرت حاضر شدند.
وقتی جویای احوال او گشتند، امام حسن (ع) فرمود: خود را در اولین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا می بینم.
کریم اهل بیت پس از گواهی دادن به وحدانیت خدا اینگونه وصیت کردند: ای حسین، پیکر مرا در کنار جدم رسول خدا (ص) دفن کن به شرط آن که کسی مانع این کار نباشد و اگر تو را از این کار باز داشتند مبادا بر آن پافشاری کنی. چون راضی نیستم به خاطر این کار قطره ای خون به زمین ریخته شود.
وقتی از خاکسپاری پیکر مطهر امام حسن (ع) در کنار مرقد جد بزرگوارش جلوگیری کردند، امام حسین (ع) دستور دادند بدن آن حضرت را در بقیع تشییع کرده و در کنار قبر جده اش فاطمه بنت اسد دفن کردند.
هنگامی که زهر در بدن امام حسن(ع) اثر کرد و حالت احتضار به آن حضرت دست داد، اشک از چشمان ایشان سرازیر شد. حاضران عرض کردند که ای فرزند رسول خدا، آیا شما نیز با این مقام و منزلت و قرابتی که با پیامبر خدا (ص) دارید و با این همه عبادات و اطاعات، در این لحظات گریه می کنید؟
امام مجتبی(ع) در پاسخ فرمود: من برای دو چیز گریه می کنم. اول برای هیبت و وحشت روز قیامت که بسیار سخت است و دوم به سبب فراق و دوری از دوستان که این نیز کار مشکلی است.
اینک در ماتم امام مجتبی(ع) همین جمله التیام بخش است که رسول خدا(ع) فرمود: هرکسی در مصیبت فرزندم حسن مجتبی گریه کند، چشمان او در روزی که همه دیده ها نابینا خواهد بود، روشن و بینا خواهد شد و دل او در روزی که تمام دل ها اندوهناک خواهند بود، از غبار اندوه پاک خواهد شد و هرکس که مرقد او را در بقیع زیارت کند، قدم های او در پل صراط، در روزی که قدم ها بر آن لرزان شوند، از لغزش در امان خواهد ماند.
جناده فرزند ابی امیه از یاران امام حسن (ع) پس از مسموم شدن آن حضرت به حضور آن حضرت رسید و پس از احوال پرسی، از امام (ع) درخواست موعظه کرد و امام مجتبی(ع) فرمودند: خود را برای سفری که در پیش داری، پیش از فرا رسیدن اجل مهیا کن. بدان تو همواره به دنبال دنیا هستی و مرگ هم به دنبال توست. اندوه روزی را که هنوز نرسیده است بر روزی که در آن هستی بار مکن و بدان در مال حلال دنیا حساب و در حرام آن کیفر و عقاب، و در اموال شبهه ناک عتاب است.
سپس آن حضرت فرمود: برای دنیای خود به گونه ای تلاش کن که گویی همیشه در آن باقی خواهی ماند و برای آخرت خود به گونه ای کار کن که گویی همین فردا خواهی مرد.
امام حسن مجتبی(ع) در شب نیمه رمضان سال سوم هجری در مدینه چشم به جهان گشود و حدود هفت سال از دوران زندگی پیامبر اسلام (ص) را درک کرد و پس از آن حضرت، حدود 30 سال با پدر بزرگوارشان علی بن ابی طالب (ع) ملازمت داشت.
امام مجتبی(ع) از آغاز بیعت مردم با حضرت علی (ع) تا لحظه شهادت آن حضرت یعنی سال چهلم هجری در مقام قویترین بازوی آن حضرت عمل کرد و در سه جنگ جمل، صفین و نهروان حاضر بود. پیش از جنگ جمل هم به همراه عمّار یاسر و قیس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوب کردن فتنه ابوموسی اشعری، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند.
آن حضرت گهگاه به جای پدر نماز جمعه بر پا می داشت و در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت، امیرمومنان(ع) را همراهی کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربت خوردن پدر نیز تمام تلاش خود را برای بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پایان به وصایای امیرمومنان(ع) گوش سپرد.
امام مجتبی(ع) بعد از شهادت امیرمومنان(ع) به مدت 10 سال عهده دار مقام امامت بودند و حکومت اموی پس از تحمیل صلح بر امام حسن(ع) گرچه به بسیاری از اهداف خود رسیده بود، ولی هم چنان وجود امام مجتبی(ع) مانع از به اجرا درآوردن نیات پلید آنان بود.
معاویه از اجرای این تصمیم که برخلاف مفاد صلح نامه او با امام حسن(ع) بود وحشت داشت و می دانست که اگر در زمان حیات آن حضرت به چنین کاری دست بزند، بدون شک با مخالفت شدید امام حسن(ع) روبرو خواهد شد.
بر این اساس تصمیم گرفت از هر راه ممکن امام (ع) را به شهادت برساند و پس از بررسی های زیاد، «جعده» همسر امام حسن (ع) دختر اشعث بن قیس را مناسب ترین فرد برای تحقق بخشیدن به این هدف پلید دید.
معاویه به صورت محرمانه 100 هزار درهم برای جعده فرستاد و به او قول داد که اگر امام (ع) را به شهادت برساند او را به همسری یزید درخواهد آورد و جعده به طمع وعده معاویه، آن حضرت را با ریختن زهر در آب آشامیدنی مسموم کرد و طولی نکشید بر اثر آن، کریم اهل بیت در 28 صفر سال 50 هجری در سن 47 سالگی به شهادت رسید.
خاک مدینه مقبره جسم پرپرت
جانم فدای خاک مزار مطهرّت
خواهد نشانمان بدهد غربت تو را
خاکی اگر شده پر و بال کبوترت
لطف تو دست خالی ما را گرفته است
شد التماس و حاجت قلبی نوکرت
از کنج آستان بقیع خودت
شبی ما را ببر به کرببلای برادرت
آقا بیا و دیده ی ما را جلا بده
امشب به ما مجوز کرببلا بده
۰۸ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۵۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]