تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817112100
کارمند اخراجی بانک بمب گذار بانک بود/خواسته های شوم همسرم نابودم کرد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: کارمند بانکی که بخاطر اختلاس زندانی و باز آزاد شده بود این بار در بانک بمب گذاری کرد تا سرقت کند.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از رکنا، جمشید می گوید همه بلاهایی که به سرش آمده زیر سر همسر طمعکارش است: از کجا شروع کنم؟! بدبختی که تعریف نداره. زندگی من سرشار از ندانستن بود. سرشار از حقارت. کاش از روز اول زاده نشده بودم! جمشید اندکی سکوت کردو با چشمانی که قطرات اشک درآن جا خوش کرده بود، با نگاهی عمیق، تنها بر زمین خیره شد. مدّتی بعد با صدایی بغض آلود، بسیارآهسته،چنین لب به سخن گشود:
جوانی شاداب و تندرست بودم ، تحصیلات و خدمت سربازی رو به پایان رسونده و با مدرک فوق دیپلم در بانک مشغول به کار شده بودم. خانواده ام بسیار اصرار داشتند تا هر چه زودتر ازدواج کنم وپیوسته به من می گفتند که دیگر تمام شرایط ازدواجت آماده است. به راستی این گونه بود؟ نمی گم شرایطم خیلی آرمانی بود. ولی خب شرایط یک زندگی حداقلی رو که برای هر ازدواجی لازمه داشتم. خودت مایل به ازدواج بودی؟ بله، مثل هرجوا نی آرزو داشتم که زود تر ازدواج کرده و سرو سامون بگیرم. امّا همیشه نگران بودم که مبادا اون کسی رو که همیشه ایام برای زندگی مشترک در ذهن داشتم، نتونم بیابم. چگونه همسری مورد پسند شما بود؟ همسری که می تونست من رو ازهر جهت درک کنه. به هدفتون رسیده و ازدواج موفقی داشتید؟ به ظاهر بله، امّا در با طن نه؟ چرا؟ قصّش درازه؟ تعریف کنید هر چند تلخ ولی باید جالب و درس آموز باشه! از طریق یکی از دوستان خانوادگیمان به هنگامه معرفی شدم. هنگامه پرستار بود و در بیمارستان کار می کرد. پس از چند جلسه آشنایی و صحبت با او، تصمیم گرفتیم که با هم ازدواج کنیم. زندگی خوبی داشتیم و بسیار در کنار هم خوشبخت بودیم تا اینکه با گذشت زمان صاحب دو فرزند به نام های نسترن و پرستو شدیم و با تولّد فرزندان گرمی و خوشبختی خانواده ما، صد چندان شده و بسیار از زندگی خود خرسند و راضی بودیم.
به راستی که بچّه ها به زندگی ما شادابی وصف نا شدنی بخشیده بودند. پس مشکل از کجا شروع شد؟! مشکل از آن جا شروع شد که همسرم رفتارش کم کم تغییر پیدا کرد. یعنی چی؟!منظورتون رو نفهمیدم! با گذشت زمان همسرم رنگ عوض کرده و مدام من رو تحقیر کرده و زندگی مرفّه دیگران رو به رخ من کشیده و پیوسته زندگیمون رو با دیگران مقایسه می کرد وهیچگاه به پایین تر از خودمون توجّهی نداشت. از من انتظارات خیلی زیادی داشت که من هرگز با حقوق اندک کارمندی قادر به انجام آنها نبودم. با بزرگ شدن دخترانم نسترن و پرستو، روز به روز انتظارات خانوده از من بالاتر می رفت . حرف حسابشون چی بود؟ هیچ! فقط همیشه دوست داشتند همه چیز داشته باشند. آنها همیشه می گفتند مدل ماشینمون از دیگران پایین تره، یا خونمون پایین شهرو بی ارزشه. آنها شخصیت آدمها رو به اموالشون می سنجیدند و دیگر هیچ! دخترام می گفتند که وضع مالی پایین ما، باعث حقارت و سرشکستگی آنها در پیش دوستانشون میشه.
روزها همچنان می گذشت تا اینکه برای نسترن، دختر بزرگم ، خواستگار امد و پس از اندک زمانی ازدواج کرد.اما ازدواج او باز هم زمینه ای برای تحقیر هرچه بیشتر من شد.
همسرم باز شروع کرد . اگه پول بیشتری داشتیم، می تونستیم برای نسترن جهیزیۀ بیشتری بزاریم. بازهم آبرومون رفت و.....
به راستی که حقارت وتحقیرهمسرم را هیچگاه پایانی نبود.دیگربه راستی تحمّل حقارت های همیشگی آنها را نداشتم و باید به هر شکلی که بود، کاری می کردم. چه کاری؟! هر کاری که باعث می شد وضع زندگیم بهتر ازآنچه بود، می شد. منظورتون کار و تلاش بیشتر بود. نه! پس چی؟! من حسابدارمالی بانک بودم و هر روز چشام به پول های زیادی می افتاد. پول های که می تونستم با اون پول ها خوشبخت شده و برای همیشه از تحقیر نجات پیدا کنم. سرانجام یک روز تصمیم خود رو گرفتم! چه تصمیمی؟! وام گرفتید! نه! با شگردهای مختلف موفّق شدم مقدار زیادی پول از پول های بانک به جیب بزنم و با پول های بدست آمده وضع زندگیمان به کلّی دگرگون شد. از پایین شهر به بالای شهر رفته و چند تا آپارتمان در شهر های مختلف با خودرو های گران قیمت گرفتم. اکنون دیگر خانواده ام به تمام خواسته ها یشان رسیده و زندگی باب میلشون بودو فقط من بودم که ترس سر تا پای وجودم رو گرفته بود. ترس از چی؟! شما که به هر چه می خواستید رسیده بودید. آره ولی مهّم تراز همه آرامش بود که نداشتم، زیرا هر لحظه می ترسیدم که سرانجام همه از ما جرای دزدی theft با خبر شده و دستگیر شوم گرچه همسرم همیشه دلداریم داده و پیوسته می گفت که نترس هر گزچیزی نشده و کسی از ماجرا با خبر نخواهد شد. امّا هزاران افسوس که این خواب خیالی خیلی زود به پایان خود نزدیک شد.
سرانجام بازرسان بانک مرزی به اختلاس من پی برده و دادگاه من رو به پرداخت غرامت و هفت سال زندان و اخراج از کار محکوم کرد. به راستی که دیگر دنیا برایم چیزی جز جهنم نبود. هر چه داشتم فروختم و جریمه نقدی رو پرداخت کرده و راهی زندان شدم. در زندان که بودم خانواده ام روز به روز رابطه اشان با من کمتر شد تا این که دیگر هیچگدام به دیدارم نیامده و به تمامی من را ترک کردند.
سرانجام با سختی های بسیاردر بستر گذر روزگار، مدّت هفت سال سپری شد واز زندان آزاد و به دلیل تنهایی شدیّد و احساس نا امیدی زیاد به سوی مواد مخدّر گرایش پیدا کرده و معتاد Addicted شدم.
همه فامیل، همۀ اونهای که یک روزی شیفته ما بودند با ما قطع رابطه کردند و دیگر هیچکس حاضر به برقراری ارتباط با ما نبود و دیگر مگسان گرد شیرینی اموال رویایی ما همه ما را ترک کرده بودند !
همسرم نیز رفیق نیمه راه شد وپس از مدتی از من جدا شد. چرا؟!مگر نه این که هرکاری که کردید به خاطر سرزنشهای همیشگی او بود! نمی دونم! شاید تحمّل این همه انزوا و تنهایی رو نداشت. چند بار برای این که همسرم ازم جدا نشه به محل کارش رفته و او رو در برابر همکارانش تهدید کردم که اگر از من جدا بشه او را خواهم کشت! ولی هیچگاه تهدیدهایم فایده ای نداشت و او کار خود را کرد و از من طلاق گرفت.
دختر کوچکترم پرستو نیز من رو رها کردو پیش مادرش رفت. دیگر گذشت روزگار برایم بسان زهر، بسیارتلخ و رنج آور شده بودو همه من رو ترک کرده بودند. منی که هر کاری که کردم تنها به خاطرتوقّعات نا بجای اعضای خانواده ام بود. نمی توانستم این شرایط رو تحمّل کنم و شرایط حتّی از زمانی که در زندان بودم نیزبرایم سخت تر ودردآورترشده بود.
زیرا در زندان راحت تر بوده واین قدرتنها نبودم و پیوسته از سوی جامعه واطرافیان سرزنش نمی شدم. به همین دلیل بود که تصمیّم گرفتم دوباره به زندان برگردم. چرا زندان؟ باز هم اشتباه؟ چاره ای نداشتم. می خواستم از این تنهایی خلاص شوم. چه کار کردید؟! یک روز چیزی شبیه به یک بمب که قابلیّت انفجار نداشت، درست کرده و به داخل بانک بردم وکارکنان بانک رو تهدید کردم که اگه همه پول ها رو به من ندهند. بمب را منفجر خواهم کرد! بعد چی شد؟! هیچی ماجرا را آنقدر کش دادم تا سرانجام پلیس Police آمد و من را دستگیر کرد و من نیز به خواسته ام که چیزی جز، رفتن دوباره به زندان نبود، رسیدم.
ولی این بار به زندان افتادم، یک تفاوت اساسی داشت وآن این بود که این بار با میل خود راهی زندان شده و از تنهایی نجات پیدا کرده بودم. فکر نمی کنی که روزی بار دیگر از زندان آزاد خواهی شد؟ چندان فرقی ندارد زیرا من تا ابد اسیر اعمال نابخشودنی خود و خانواده ام هستم و چه بیرون از زندان و چه داخل زندان، همواره اسیر خواهم بود! نظر کارشناس روانشناسی، مشاوره ومدد کاری اجتماعی: بی گمان آدمی در پی آرامش است و در این راه از همه چیز خود مایه می گذارد. بسیاری از مردمان با آن که برخوردار از آسایش هستند ولی به جهت منش و خوی آزمندی، رنگ آرامش را نمی بینند و همواره در رنج و عذاب روحی به سر می برند.
حرص و آز و آرزوهای بلند، همچون بنزینی است که به آتش نا آرامی های درونی فرد طماع فرو می ریزد. دامنه آتش، ذهن و زندگی او را در برگرفته و حاصلی جز خاکستر شدن روح و روان بیمار برجای نمی گذارد.
فزونی خواهی و حرص بیش از اندازه و طمع موجب می شود که آنان از آن چه دارند لذت نبرند و همواره در جست وجوی آن چه دور از دسترس ایشان است، تلاش بیهوده کنند و از آن چه دارند به خوبی بهره مند نگردند. این گونه است که انسان آزمند ذلت و خواری را به خود می پذیرد و از عزت و کرامت و شرافت دور می شود.
در روایات مذهبی نیز بسیار براهمیّت انتخاب همسر قانع تاکید شده است . زیرا همسری که خدمات زیاد شریک زندگی خود را کم به شمار آورد و خدمات کم او را نپذیرد، از جمله زنان شایسته برای گزینش به عنوان همسر نیست و ازدواج با کمتر به آرامش و سازگاری خواهد رسید. بنابراین، مهمترین اقدام در این جهت، انتخاب همسر قانع و قدر شناس است.
بدیهی است که همواره باید قناعت و ساده زیستی به عنوان پادزهر و اصلی ترین فضیلت در برابر رذیله طمع، به عنوان فرهنگ و تقوای معشیت، در کانون خانه و خانواده مورد عنایت والدین قرار بگیرد تا فرزندان بتوانند به راحتی روح و روان خود را از رذیله طمع دورنگه دارند. نویسنده: " سید مجتبی میری هزاوه" خبرنگاراداره اطلاع رسانی معاونت اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی
جمعه 5 آذر 1395 ساعت 17:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 131]
صفحات پیشنهادی
هزينه معوقات دود شده بانكها را سهامدار ميدهد يا سپردهگذار؟!
هزينه معوقات دود شده بانكها را سهامدار ميدهد يا سپردهگذار معاونت نظارتي بانك مركزي بانك مركزي را حافظ منافع سپردهگذاران بانكي معرفي كرده و مدعي است را كه سازمان بورس اوراق بهادار مسئول احقاق حقوق سهامداران بانكهاي بورسي است بدين ترتيب بايد ديد هزينه 100تا 200هزار ميليارنشست مدیران بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری با وزیر کشور برگزار شد
نشست مدیران بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری با وزیر کشور برگزار شد نشست مدیران سازمانها نهادها بانکها مؤسسات مالی و شرکتهای سرمایهگذاری از دقایقی قبل با حضور وزیر کشور و جانشین رئیس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی در سه استان منتخب در وزارت کشور آغاز شد به گزارش ایلنا دهمکاری بانکها در زمینه اقتصاد مقاومتی قابل قبول است/واگذاری 100 مورد از اختیارات دولت برای نتیجه بخشی اقتصاد
همکاری بانکها در زمینه اقتصاد مقاومتی قابل قبول است واگذاری 100 مورد از اختیارات دولت برای نتیجه بخشی اقتصاد مقاومتی وزیر کشور گفت بانکها در نتیجه بخشی اقتصاد مقاومتی همکاری داشتند و پیگیری آنان برای این مهم قابل قبول است به گزارش خبرنگار وزارت کشور گروه سیاسی باشگاه خبرنگارااعلام نحوه دریافت تسهیلات 15میلیون ریالی سفر عتبات برای ودیعه گذاران عمره در بانک ملی
اعلام نحوه دریافت تسهیلات 15میلیون ریالی سفر عتبات برای ودیعه گذاران عمره در بانک ملی سازمان حج و زیارت طی اطلاعیهای نحوه دریافت تسهیلات تا سقف 15 میلیون ریالی سفر عتبات عالیات برای ودیعهگذاران عمره مفرده در شعب بانک ملی را اعلام کرد به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جواقتل مرموز کارمند بانک
قتل مرموز کارمند بانک راز قتل مرموز کارمند یکی از بانک های شیراز که قربانی یک توطئه سیاه شده بود فاش شد آفتابنیوز روز چهارشنبه مأموران پليس شیراز باخبر شدند مردی جوان به طرز مرموزي گم شده است همسر این مرد به آنها گفت كه شوهرش صبح برای رفتن به محل کار از خانه خارج و پس از آسوسیس و کالباس، بمب های سرطان زا - بانک اطلاعات و مقالات روان شناسی و سلامت
به افراد توصیه می شود که این فرآورده ها را کمتر مصرف کنند خصوصا در کودکان به خاطر علاقه ای که به خوردن این مواد غذایی دارند از مارک های معروف استفاده شود نیترات سدیم ها جزء افزودنی های مجاز هستند اما استفاده بی رویه از آنها در دراز مدت می تواند موجب بروز سرطان شود به گزارش باشگاسرنخهای جدید از سارقان «بانک تجارت» رشت
فرمانده انتظامی گیلان از کشف سرنخ های جدید از سرقت در بانک تجارت شعبه صداو سیمای رشت خبر داد و گفت با تکیه برتوان نیروهای پلیس سارقان بزودی دستگیر می شوند به گزارش جام جم آنلاین به نقل از مهز سردار محمدرضا میرحیدری در نشست با خبرنگاران در خصوص سرقت از بانک تجارت شعبه صداو سیمابانک سرمایه گذاری آسیا در راه زیرساختهای ایران
بانک سرمایه گذاری آسیا در راه زیرساختهای ایرانتاریخ انتشار جمعه ۲۸ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۰ ۴۱ بازگشت بانک های بزرگ جهان به اقتصاد ایران در طول ماه هایی که از اجرای برجام گذشته به عنوان یکی از اصلی ترین مسائلی بوده که پیدا کردن راه حل جدی برای آن به چالش مسئولان ایران و البته شرکت هاتوقف نماد بانک بورسی و یک سرمایه گذاری برای افزایش سرمایه و مجمع
نماد یک بانک بورسی و یک شرکت سرمایه گذاری در پایان معاملات امروز برای افزایش سرمایه و مجمع سالانه بسته می شود به گزارش پایگاه خبری بورس پرس در پایان معاملات امروز نماد انک بورسی اقتصاد نوین و سرمایه گذاری اعتبار ایران برای افزایش سرمایه و مجمع سالانه بسته می شود بانک اقتصاد نخودسوزی در بانک، 26 مشتری را هم سوزاند!
خبرگزاری مهر به نقل از اسپوتنیک پس از اینکه مَردی خود را در یکی از بانک های مِلبورن واقع دراسترالیا آتش زد خبرها از زخمی شدن وی و نیز دست کم ۲۶ فرد حاضر در این بانک حکایت دارد شعبه استرالیائی اِسکای نیوز در این باره اعلام کرد پس از آنکه مردی ۲۱ ساله خود را در بانک کامنولث-
حوادث
پربازدیدترینها