واضح آرشیو وب فارسی:مهر: در سینما هنروتجربه شیراز؛
فیلم های کوتاه نیماعباسپور نقدوبررسی شد
شناسهٔ خبر: 3830977 - سهشنبه ۲ آذر ۱۳۹۵ - ۱۲:۵۰
استانها > فارس
.jwplayer{ display: inline-block; } شیراز- مجموعه فیلم های کوتاه نیما عباسپور در سینما هنر و تجربه پس از اکران، نقد و بررسی شد. به گزارش خبرنگار مهر، دوشنبه شب نشست نقد و بررسی فیلم های کوتاه «رویا چرا گم شده است؟»، «درچنین روزی باران نمی بارد»، «جنگل»، «جدول روزنامه و سه نقطه»، «آسانسور» و «پیاده روی بزرگ» هنر و تجربه شیراز برگزار شد. در این نشست که نیما عباسپور، کارگردان این فیلم ها و یوسف آفرینی به عنوان منتقد حضور داشتند، در مقدمه ندا محمدیان مجری برنامه ضمن خوشامدگویی، درباره چگونگی اکران مجموعه فیلم ها در بخش هنر و تجربه با فیلمساز گفتگو کرد. متقاضی اکران فیلم هایم نبودم/پای آثارم می ایستم عباسپور در این زمینه گفت: شخصا متقاضی اکران فیلم هایم نبودم و فقط فیلم «پیاده روی بزرگ» را که تهیه کننده خصوصی داشت برای اکران ارائه داده بودم؛ به نظرم شورای انتخاب هنروتجربه قصد دارد این موضوع را تجربه کند که نمایش مجموعه فیلمهای یک فیلمساز تا چه اندازه میتواند با موفقیت روبهرو شود، زیرا گروه هنروتجربه تا پیش از این فقط تک فیلمهایی از فیلمسازان مختلف را به نمایش میگذاشت، البته حتی اگر خودم برای نمایش مجموعه این فیلمها اقدام کرده بودم و فرصت بیشتری برای اصلاح آنها داشتم، باز هم تغییری در آنها نمیدادم، چون این فیلمها مربوط به تجربههایی بودهاند که در آن زمان داشتهام و باید با همان شیوه نشان داده شود. وی عنوان کرد: در همان زمان هم دوستان با تجربهتری داشتم که پیشنهاداتی برای بهتر شدن فیلمم میدادند؛ ولی معتقد بودم این فیلم ها جزو تجربههای اول من است و قرار نیست لزوما فیلم خوب و بینقصی باشد، برای همین سعی کردم همان چیزی را که دوست داشتم تجربه کنم. عباسپور ادامه داد: اکنون هم پای فیلمهایم با تمام کم و کاستیهایی که ممکن است داشته باشد میایستم.قصد من ساختن فیلم هایی بود که دوست داشتم آنها را تجربه و سینما را امتحان کنم. در ادامه آفرینی، منتقد سینما و تئاتر در صحت صحبتهای فیلمساز گفت: درواقع دیدن چند فیلم از یک فیلمساز تجربه عجیبی است و به زعم من بستر چند نوع نقد را فراهم می کند که می تواند اتفاق خجسته ای باشد، چرا که به نقد روانکاوی فیلم ساز نیز پرداخته می شود و می توانیم نقد درون متنی داشته باشیم. وی عنوان کرد: در این مجموعه بلوغ فیلمساز را در پرده سینما شاهد هستیم به شکلی که در فیلمهای آخر پختگی و شاعرانگی فیلمساز مشهود است. آفرینی درباره فیلم کوتاه «رویا چرا گمشده است» توضیح داد: این فیلم، آمیزشی است از تصاویری که بازیگر به عنوان کاراکتر اصلی با آن مواجه بوده و تصویری که گفته های بازیگر را نشان می دهد، در واقع با دو گونه تصویر مواجه هستیم که این شیوه در عین جذابیت برای مخاطب مجال تصویرسازی نمی دهد و ایجاد ملال می کند؛ همچنین صداهای محیطی نیز آزاردهنده است و به خوبی مهار نشده است و باعث شده که فیلم غلتان و روان پیش نرود. «رویا چرا گم شده» یک تجربه بود/«۶/۳» شوخی با ژانر معمایی بود عباسپور هم در ادامه صحبتهای منتقد فیلم، اظهار کرد: این فیلم در سال ۸۲ ساخته شد که در آن سالها تدوین کامپیوتری روند تازه ای بود که آشنایی با این نوع تدوین نداشتیم و به نوعی قابل دسترس نبود. وی ادامه داد: «رویا چرا گم شده» یک تجربه بود، میخواستم هر آنچه که کاراکتر درباره گم شدن خواهرش روایت میکند را ببینیم. تا یک مقطعی فقط فلش بک داریم ولی از یک جا به بعد فلش فوروارد جای آن را میگیرد؛ همیشه این را شنیدهایم که سینما تصویر است، دوست داشتم فیلمیبسازم که همه گفتهها و حرفها در آن تبدیل به تصویر بشود، بنابراین فیلمیساختم که هم بخشی از سینمای ناطق و هم سینمای صامت را نشان دهد. این فیلمساز تجربه گرا، ادامه داد: در «۶.۳» هم از این شیوه استفاده شدهاست؛ آدمیکه دخترش را از دست دادهاست،حالا به او فکر میکند و خاطراتش با او را به یاد میآورد. به نوعی به جریان سیال ذهن کاراکتر میرویم و از کارکرد فلش بک و فلش فوروارد استفاده میکنیم.این شکل روایت باعث شکستن ساختار فیلم در ژانر خودش میشود. در «۶.۳» این برایم مهم نبود که بخواهم یک فیلم معمایی بسازم، برای همین معمای مطرح شده در این فیلم خیلی کلیشهای است و زود گرهگشایی میشود.در واقع فیلم بعد از گرهگشایی برایم شروع میشود،یعنی از آنجایی که مادر افسوس میخورد و خاطراتش را به یاد میآورد؛ این قسمت برایم مهم بود،«۶/۳» نوعی تجربه و شوخی با ژانر معمایی بود که دلم میخواست آن را امتحان کنم. پختگی و شاعرانگی فیلمساز مشهود است/فیلمنامه باید بتواند قصه تعریف کند آفرینی، منتقد سینما و تئاتر هم در ادامه یادآور شد: در فیلم های جنگل و جدول و آسانسور حال و هوای فیلم ها عوض می شود و درواقع پختگی و شاعرانگی فیلمساز مشهود است. به طور مثال در فیلم جنگل سینما گری را می بینیم که در نقش یک مولف است و سبک و شیوه منحصر به فرد خودش را دارد. در فیلم آسانسور تصاویر کهنه شده است که به شکلی با الگوهای ذهنی ما بازی می کند و باعث لذت مخاطب می شود. درواقع فیلمساز در این فیلم مرز میان داستان و سینما را رج زده است، بدین معنی که با روایت فیلمساز گام به گام با تصویر همراه میشویم و مخاطب آنچه را که میبیند در ذهن مجسم میکند. در پایان این نشست، نیماعباسپور ضمن تشکر از حضور مخاطبین و طولانی شدن جلسه پرسش و پاسخ بیان کرد: سالها در انجمن سینمای جوانان ایران فیلمنامهنویسی تدریس میکردم، از این رو نمیخواهم خیلی میان فیلمنامه سینمایی و فیلمنامه فیلم کوتاه تفاوت قائل شوم؛ به نظرم هر دو آنها باید یک ویژگی را رعایت کنند. وی، افزود: اگر قرار است یک فیلم داستانی قصهگو داشته باشیم، فیلمنامه باید بتواند قصه تعریف کند، از طرفی فیلمنامه باید جذابیت کافی داشته باشد، حتی اگر بخواهیم فیلمیبسازیم که فرم در آن نقش اصلی را ایفا میکند باز هم فیلمنامه در آن نقش مهمیدارد؛ ایجاز در فیلمنامه فیلم کوتاه بسیار مهم است و باید قصه موجزتری را برای روایت انتخاب کنیم. کارگردان فیلم کوتاه «درچنین روزی باران نمی بارد» ادامه داد: همیشه تمام تلاشم را کردم که کاراکترهایم شخصیتپردازی داشته باشند، نمیگویم صددرصد موفق بودم، ممکن است یک سری مواقع کاراکترهایم شخصیتپردازی درستی نداشته باشند ولی در کل سعی کردهام، فرقی میان فیلم کوتاه یا بلند نگذارم ودر همان زمانِ کمیکه کاراکترها برای معرفی خودشان دارند، مخاطب به درونیات آنها پی ببرد؛ در فیلم «در چنین روزی باران نمیبارد» تلاش کردم، فیلم کوتاهی بسازم که چند شخصیت اصلی داشتهباشد و هر کدام در حد خودشان شخصیتپردازی شوند. طبیعتا فیلمیمثل«پیادهروی بزرگ» که تک شخصیتی است، موفقتر عمل میکند و کاراکترها در فیلمهایی که شخصیتهای بیشتری دارند، زمان کمتری برای شناخته شدن دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]