واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: اشکان بنکدار جهرمیدر روزنامه شرق نوشت: پیش از آغاز شمارش آرای الکترال ایالات متحده آمریکا کمتر کسی فکر میکرد که شخصیتی که ابتدا در عرصه سیاسی «نادیده» انگاشته میشد، سپس «مورد استهزا» قرار میگرفت و بعد «مورد نفرت» واقع شد، در مرحله آخر بتواند «رئیسجمهور» قدرتمندترین کشور جهان شود.
هیلاری کلینتون و هواداران او بهعلاوه قریببهاتفاق تحلیلگران سیاسی در آمریکا و سایر نقاط جهان، تقریبا مطمئن بودند که چهلوپنجمین رئیسجمهور آمریکا هم او خواهد بود؛ نظرسنجیها هم این را تأیید میکرد. اما دلایل گرایش مردم آمریکا به ترامپ چه بود؟
١- در طول تاریخ اخیر آمریکا همیشه کسانی موفق شده بودند به کرسی ریاستجمهوری تکیه بزنند که کارنامه سیاسی پرباری از خود داشته باشند. ترامپ اما بیهیچ سابقه فعالیت سیاسی نهتنها این روش را به چالش کشید بلکه توانست از آن بهره حد اکثری نیز ببرد. هیلاری کلینتون سابقه سالها فعالیت در جایگاه سناتور، وزیر امور خارجه و همچنین بانوی اول آمریکا بودن را داشت. اما ترامپ نهتنها قصد نداشت عقبنشینی کند بلکه تصمیم داشت که نقایصش را تبدیل به نقطه قوّت کند. وی با حمله آشکار به پیشینه سیاسی کلینتون و بزرگکردن نقطهضعفها نهتنها از این بابت کم نیاورد بلکه توانست حداکثر بهره را ببرد. وی توانست کلینتون و حتی همه سیاستمداران را مقصر در وضع کنونی آمریکا که مطلوب مردم نیست، بداند.
ازسویدیگر مردم آمریکا نیز مثل هر مردم دیگری میتوانند خواهان تغییر و شکستن قواعد موجود باشند. ترامپ نماد شخصی بود که نهتنها از این نظام نبود و از آن دفاع نمیکرد بلکه بیمحابا به سمت آن حملهور میشد. حمله نخبگان، رسانهها، نهادهای رسمی و حتی بخش متعادلتر جمهوریخواهان به ترامپ نیز نهتنها به ضرر وی تمام نشد بلکه از وی چهرهای مظلوم ساخت که یکتنه در مقابل نظام سیاسی پرقدرت در حال مقاومت است.
حمله کلینتون به ترامپ در مسائل اخلاقی با بدل و جدل وی روبهرو شد. ترامپ یادآوری رسواییهای بیل کلینتون، همسر هیلاری و رئیسجمهور اسبق آمریکا را کافی دانست تا حربه دموکراتها را به خودشان بازگرداند. وقتی مخالفانِ کاندیدای جمهوریخواه آمریکا، وی را متهم کردند که ١٨ سال مالیات نداده، او گفت شخص موفقی در تجارت و اقتصاد است و خوب میداند چگونه سرمایه خود را به صورت قانونی حفظ کند. وی عملا این حمله را بدل به نقطه قوت خود در برابر مردمی کرد که خسته از برونگرایی سیاست آمریکا، به دنبال یک چهره اقتصادی محض میگشتند که اقتصاد داخلی را نیروی افزونتری بخشد. در مقابل اما، حمله ترامپ به کلینتون تحت عناوین ایمیلهای افشاشده از وی، در زمان تصدی وزارت خارجه و تأکید بر ضعف جسمانی او بیهیچ پاسخ قانعکنندهای به مذاق رأیدهندگان آمریکا خوش آمد.
٢- از نگاهی دیگر، اوباما در هشت سال گذشته چهرهای از خود ساخت که میل به استیلای نظامی کمتری در آن مشاهده میشد. کلینتون نیز در تبلیغات خود گرچه در حد اوباما به این روش پایبندی نشان نمیداد، ولی تأکیدات زیاد او بر حقوق بشر، حقوق اقلیتها و مهاجران، ملایمت خاصی را از او به نمایش میگذاشت که به مذاق آمریکاییهایی که عادت کردهاند کشور خود را در مقابله با دیگران محکم و استوار و توأم با استیلای آمریکایی ببینند، خوش نیامد. کلینتون گرچه توانست با این مباحث رأی اقلیتها را به سمت خود جلب کند، اما رأی کثیری از مردم سفیدپوست آمریکایی را از دست داد.
این طبقه از آمریکاییها میاندیشیدند که در نگاه دموکراتها روزبهروز نادیدهتر گرفته میشوند و ارزشهای آمریکایی در میان هجوم رنگینپوستان و غیرمسیحیان در حال نابودی است. وعدههای ترامپ تحت عناوینی مانند کشیدن دیوار حائل بین آمریکا و مکزیک، محدودکردن مهاجران و نظایر اینها برای این عده نوید آمریکای قدرتمند با حفظ ارزشهای آمریکایی را میداد. در واقع، نیاز جامعه آمریکا به اقتدارگرایی - که ریشه تاریخی دارد- در هشت سال ریاستجمهوری اوباما، ارضا نشده بود و این، دقیقا همان نقطهای بود که ترامپ روی آن دست گذاشت و با عباراتی مانند «آمریکا بار دیگر قدرتمند خواهد شد»، «آمریکا را از نو خواهیم ساخت» و... حس اقتدارگرایی آمریکاییها را معطوف به خود کرد و آمریکاییها احساس کردند «تغییر» با او محقق خواهد شد.
۲۷ آبان ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 29]