واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: دکتر اعظم ملایی پژوهشگر و مدرس دانشگاه در دیپلماسی ایرانی نوشت: در روزهای اخیر با انتخاب غیر منتظره ترامپ به ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا، نوعی ابهام و سردرگمی در بین مردم آمریکا و سیاستمداران جهان ایجاد شده است. همه مات و مبهوت مانده اند که آیا ترامپ شعارهای دوره کاندیداتوری خود را عملیاتی خواهد کرد و اگر چنین کند، دنیا با چه وضعیتی مواجه خواهد شد؟! با این وجود، آنچه برای ما ایرانیان مهم است، رویکرد ترامپ به برجام و نحوه اجرایی کردن آن است.
البته مواضع ترامپ در قبال ایران و برجام همچون بسیاری دیگر از مواضعش چندان ثابت نبوده و در طول رقابت های ریاست جمهوری نیز بارها تغییر کرده است. او یک جا از پاره کردن برجام و جای دیگر از تشدید سختگیری ها علیه ایران و اجرای برجام سخن گفته است. بنابراین موضع ترامپ در قبال این توافق بین المللی در وضعیتی ابهام گونه قرار دارد. این مسأله ضرورت بررسی وضعیت حقوقی برجام و آثار و پیامدهای احتمالی اجرایی نشدن آن از سوی یکی از طرفین را ضروری می سازد. یک نکته بسیار اساسی آن است که مشخص شود مطابق حقوق بین الملل، برجام یک «معاهده بین المللی» است و یا یک «توافق سیاسی»؟ در صورتی که برجام مطابق کنوانسیون حقوق معاهدات 1969 وین، یک معاهده بین المللی باشد، فارغ از نام آن (معاهده، برجام، توافقنامه، میثاق، منشور و ... ) بر اساس ماده 26 این کنوانسیون برای همه کشورهای متعهد لازم الاجرا می باشد. امروزه به واسطه شباهت های بسیار زیاد میان اسناد حقوقی و غیر حقوقی (سیاسی) بین المللی و عدم ارائه شاخصه های متمایز کننده میان آنها در کنوانسیون 1969 وین، حقوقدانان بین المللی «قصد طرفین» در انتخاب طبیعت سند را ملاک ماهیت آن دانسته اند. در واقع برای تحقق شرط «تحت حاکمیت حقوق بین الملل بودن»، دولت ها باید این قصد را داشته باشند که متنی که بر آن توافق شده به لحاظ حقوقی الزام آور باشد تا دولت ها بر اساس متن امضایی و وفق حقوق بین الملل دارای حقوق، تکالیف و تعهدات شوند.
با چنین نگرشی باید گفت برجام بر اساس رویکرد طرفین (ایران و 1+5) نه یک عهدنامه حقوقی بین المللی؛ بلکه توافقی است ناشی از اراده دولت ها، بر اساس اعتماد نسبی بین آنها و "پذیرفتن داوطلبانه تعهدات" از سوی طرف ایرانی نگارش که خاصیت ویژه تعهدات آن، "بازگشت پذیر" بودن آنها بر اساس اقدامات طرف مقابل است. این در حالی است که اگر متنی مشمول حقوق بین الملل تلقی شود، ضمن عدم بازگشت پذیری، ویژگی الزام آوری داشته و غیر قابل تخطی است. مضاف بر این که در معاهدات حقوقی، در صورت نقض معاهده از سوی یکی از طرفین، تعهد حقوقی برای طرف های دیگر به وجود آمده و طرف نقض کننده ملزم به توقف، عدم تکرار و جبران خسارت به طرف مقابل و اعاده به وضع سابق خواهد شد. به علاوه دولت زیان دیده تحت شرایطی مجاز به اقدام متقابل نیز خواهد بود.
بدین ترتیب، در ایالات متحده آمریکا با این توافق تحت عنوان غیر الزام آور (Non Binding)، برخورد شد به این معنا که الزام حقوقی نسبت به اجرای برجام وجود ندارد و عدم اجرای آن منجر به ایجاد مسئولیت بین المللی حقوقی برای دولت آمریکا نخواهد شد و با چنین رویکردی، نیازی هم به تصویب برجام در کنگره به عنوان یک معاهده یا توافق دیده نشد. سایر کشورهای طرف توافق نیز برجام را در پارلمان های خود به تصویب نرساندند؛ مضاف بر این که سند برجام بر خلاف معاهدات بین المللی، "امین معاهده" نیز ندارد. در ایران نیز هر چند معاونت حقوقی رئیس جمهور گفته بود: این متن یک معاهده نبوده و از این منظر نیازمند تصویب مجلس نیست؛ اما به دلیل سابقة نامطلوب آمریکا در جلب اعتماد ملت و دولتمردان ایرانی و نظر برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی مبنی بر لزوم بررسی برجام در مجلس، این امر در ایران صورت گرفت.
بر این اساس، قصد طرفین در برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام بر آن بوده است که این سند حاوی یک توافق جامع سیاسی با ضمانت اجراهای سیاسی باشد و بنابراین چنان که ترامپ تصمیم به عدم اجرای آن بگیرد، عمل او نقض یک عهدنامه بین المللی به حساب نیامده و موجب مسئولیت بین المللی برای ایالات متحده نمی شود، اما ایران نیز می تواند به طور متقابل، همه برنامه های هسته ای خود را مجددا از سر گرفته و همکاری های داوطلبانه خود را با آژانس بین المللی انرژی اتمی قطع کند. با این وجود تدبیر و تجربه کادر دیپلماتیک وزارت امور خارجه ایران در زمان مذاکرات سبب شد تا آنها تنها به "راهکارهای متقابل" بسنده نکرده و با هوشیاری ضمانت اجرای خاصی برای برجام تدارک ببینند که آن هم تصویب برجام و تأیید برنامه های صلح آمیز هسته ای کشور، در قالب صدور قطعنامه ای در شورای امنیت بود.
"قطعنامه ۲۲۳۱" شورای امنیت، توافق اتمی میان ایران و گروه کشورهای ۱+۵ را مورد تایید قرار داد و تحریم های اعمال شده در قطعنامه های پیشین سازمان ملل علیه ایران را رفع کرد. این قطعنامه که با رأی مثبت همه اعضای دائم و غیر دائم شورای امنیت (۱۵ عضو) به تصویب رسید، متضمن اجرای برجام است و رویه تسهیل اجرای عملیاتی برجام را مشخص کرده و تمامی کشورهای مشمول را برای عمل به تعهدات خود در توافق مذکور قادر می سازد. طبق حقوق بین الملل، بعد از گذشت ۹۰ روز از تصویب قطعنامه شورای امنیت و عدم رد برجام از طرف هیچ یک از طرف ها، این قطعنامه و برجام حالت الزام آور به خود گرفته و طبق ماده 25 منشور سازمان ملل متحد، برای همه دولت ها (نه فقط اعضای 1+5) لازم الاجرا بوده و مسئولیت ساز است. اصلی ترین ماده منشور ملل متحد ماده 25 است، با توجه به آن که در ماده 24 منشور حفظ صلح و امنیت بین المللی به عهده شورای امنیت گذاشته شده شده، ماده 25 اذعان می دارد «اعضای سازمان موافقت می کنند که تصمیمات شورای امنیت را بر طبق این منشور اجرا کنند».
بدین ترتیب قطعنامه شورای امنیت حربه حقوقی مناسبی در دست جمهوری اسلامی ایران است تا در صورت نقض یا پاره کردن برجام توسط ترامپ، از آن علیه ایالات متحده آمریکا استفاده کرده و همکاری سایر کشورها برای اجرای برجام را بطلبد. هر چند با مشروعیت و مقبولیت پایینی که ترامپ در حال حاضر در عرصه داخلی و بین المللی دارد، بعید به نظر می رسد بخواهد یا بتواند توافق و قطعنامه ای که نظر مثبت همه قدرت های مطرح جهان را با خود دارد را نادیده گرفته و نقض کند.
۲۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 140]