واضح آرشیو وب فارسی:تراز: تراز: گذشته از دشواری بهدستآوردن این امتیاز بهویژه درشرایطیکه برای بسیاری از آیتمها امتیاز منفی هم در نظر گرفته شده، سؤالی که اینجا اساسا مطرح شده، این است که چگونه میتوان کسری از حقوق ناچیز معلمها را هم در گروی کسب فلان و بهمان شرایط موکول کرد؟
به گزارش تراز ،گذشته از دشواری بهدستآوردن این امتیاز بهویژه درشرایطیکه برای بسیاری از آیتمها امتیاز منفی هم در نظر گرفته شده، سؤالی که اینجا اساسا مطرح شده، این است که چگونه میتوان کسری از حقوق ناچیز معلمها را هم در گروی کسب فلان و بهمان شرایط موکول کرد؟
بهاینترتیب، این طرح بیش از آنکه طرحی تشویقی برای افزایش کیفیت باشد، طرحی برای مجازات خواهد بود و موکولکردن استمرار کسری از این شندرغاز حقوق معلمی به ارزیابی مجدد و سالانه، چگونه میتواند طرحی تشویقی باشد، تشویق قاعدتا باید چیزی فراتر از وضعیت عادی باشد و اگر حقوق معلم، منهای این رتبهبندی به اندازه کافی باشد، آنگاه میتوان رتبهبندی را طرحی تشویقی در جهت ترغیب معلم به افزایش کیفیت کاری دانست، آنچنان که فرادستان دولت در ابتدای اجرای این طرح در توجیه آن ادعا میکردند، درحالیکه با همین مقدار اضافهشده در طرح رتبهبندی باز حقوق معلمها، هم دو برابر زیر خط فقر است و هم فاصله زیادی با دریافتی اکثریت کارمندان دولت در سایر بخشهای دولتی دارد.
مثلث آموزش از سه ضلع: آموزشدهنده، آموزشگیرنده و محتوای آموزشی ایجاد شده است. آموزش کامل وقتی اتفاق میافتد که همه این سه ضلع در شرایط آرمانی خود باشند و اختلال در وضعیت هرکدام از این اضلاع، موجب اختلال در آموزش خواهد شد. آموزشدهنده این مثلث، معلم است که یک انسان است؛ موجود زندهای که دارای انواع نیازهای جسم و روانی است و اختلال در هر یک از این عوامل میتواند بر کارایی او اثر منفی بگذارد. شاید نتوان رفتار او را دقیقا بر هرم نیازهای آبراهام مازلو منطبق کرده و براساس آن، رفتار انسان را پیشبینی کرد. در قاعده این هرم، نیازهای زیستی گنجانده شده است؛ براساس طرح مازلو تا این نیاز برآورده نشود، انسان به سطوح بالاتر نیاز مانند نیازهای امنیتی، نیازهای اجتماعی، احترام و خودشکوفایی توجه نمیکند، چنانکه خود مازلو هم میگوید این هرم قابل تعمیم به همه انسانها نیست اما این را هم نمیتوان رد کرد که این نیاز بهطور عمومی از اساسیترین نیازهای انسان است و برآوردهنشدنش بر سایر نیازهای انسان اثر منفی میگذارد.
امروزه، عموما معلمها از میزان دریافتی حقوق خود ناراضی و معترض بوده و بیشترشان برای تأمین نیازهای عمده خود مانند مسکن یا درمانهای گران مانند دندان، دچار مشکل هستند.
قطعا به میزان افزایش حقوق بر میزان کیفیت آموزش افزوده نمیشود اما ازسویدیگر گرفتار انواع قسطبودن، در چندین شغل کارکردن، اجارهنشینی و ناتوانی در تأمین انواع نیازهای ابتدایی زندگی، اثر منفی خود را بر کار معلم خواهد گذاشت.
معلم خسته از اشتغال دو یا چندگانه با انواع گرفتاریهای فکری و روانی، در کلاسی با تراکم حدود ۴۰-۳۰ نفره که امروز در بیشتر کلاسهای شهری دیده میشود، چقدر کارایی خواهد داشت؟
فرض را بر این میگذاریم که این معلم چنان انسان وارستهای است که تعهدش به کار بههیچوجه به مقدار حقوقش بسته نیست که عموما هم همین است و معلمها همه توان خود را در انجام وظایف بهکار میگیرند اما سؤال این است که معلم در چنین شرایطی، اساسا چقدر توان جسمی و روانی دارد تا آن را بهکار گیرد؟
توجهنکردن به نیازهای دانشآموزان و برپاکردن کلاسهای با تراکم بسیار بالا، توجهنکردن به مدارس و فرسودگی بیشتر مدارس کشور، توجهنکردن به تحولات آموزشیوپرورشی در دنیا و درنهایت توجهنکردن به معلم، هم در بعد شخصی و معیشتی و هم در بعد آموزش و تقویت بنیه علمی و بهروزرسانی، تصویری ضعیفی از مدارس دولتی به شهروندان مخابره میشود اما در کنار این تصویر، مدارس خصوصی با انواع تبلیغات دهنپرکن با شهریههای چندین میلیونی هر روز بیشازپیش در حال گسترش بوده و در برنامههای دولت از مواردی هستند که با برنامههای مختلف مورد حمایت قرار میگیرند. به نظر میرسد چنگاندازی به این شندرغاز حقوق معلم و انواع مانعتراشیها بر سر راه این حقوق بخورنمیر و افزایش اندکش، قطعهای از یک پازل بزرگتر به نام خصوصیسازی آموزش از طریق بیکیفیتکردن آموزش دولتی است؛ روندی که پس از تکامل، منجربه بازماندن بخش بزرگی از شهروندانی از آموزش مقدماتی خواهد شد که توان پرداخت شهریههای میلیونی مدارس خصوصی را ندارند.
این رویداد نامیمون (خصوصیسازی) درحالی هر روز بیشازپیش در حال گسترش است که اصل «۳۰» قانون اساسی، دولت را موظف به آموزش عمومی رایگان همه شهروندان کرده است. امیدواریم دولتها به این مسئله توجه کنند که هزینهکردن در آموزشوپرورش، سرمایهگذاریای است که به همه بخشهای جامعه سود خواهد رساند و برعکس، امتناع از این امر، منجربه پرورش شهروندان بیسوادی خواهد شد که امکان تحقق توسعهای پایدار را بهشدت زیر سؤال خواهند برد. سرمایه اجتماعی قدرتمند از عناصر گریزناپذیر توسعه است که بدون آن، هیچ جامعهای به توسعه نخواهد رسید. جامعه، یک کارخانه نیست که یک مهندس برایش استخدام کنیم و تعدادی نیروی کمسواد برای انجام کارهای یدیاش بلکه جامعه مانند یک تیم است که بدون مشارکت فعال و آگاهانه تکتک اعضایش به برد که همان تحقق توسعه باشد، نخواهد رسید.
منبع: هشدار نیوز
زمانبندی انتشار: 25 آبان 1395 - 09:34
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تراز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 24]