تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تیوی وال: ایدهای نوین برای دکوراسیون داخلی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1812898796
این شیوۀ تازه جایگزین طلاق شده است؟
واضح آرشیو وب فارسی:الف: این شیوۀ تازه جایگزین طلاق شده است؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۰۵
هفته گذشته نزدیک به هشت نفر را دیدهام که توی ماشین خوابیدهاند. پدیدهای که هر روز پررنگتر میشود. مردانی که یا از خانه رانده شدهاند یا برای اینکه آسیب روانی به فرزندانشان نرسد مجبور به ترک خانه شدهاند. چیزی شبیه به طلاق بدون درگیر شدن با دردسرهایش. صندلی ماشین را تا آخر خوابانده و زیر کاپشنش مثل مسافری خسته و کلافه در هالهای از بخار پشت شیشهها، به خوابی عمیق فرو رفته است. سرمای صبحدم پاییز، استخوان آدم را هم درد میآورد. اما او مسافر نیست؛ او را همه عابران دم صبح میشناسند. پلاک ماشینش هم میگوید که او تهرانی است. اغلب این ساعتها برای پیادهروی به پارک کوروش در خیابان شریعتی میروم. ضلع غربی پارک که به خیابان جلفا راه دارد، محوطه خوبی برای ورزش است. از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان برای پیادهروی و ورزش به این پارک محلی میآیند؛ من هم جزو یکی از آنها. تا یادم نرفته بگویم پیادهروی صبحگاهی گذشته از هر چیز خوب، یک فایده خوب دیگر هم دارد؛ در این ساعتها انگار آدم دور و برش را بهتر و شفافتر میبیند و به قول نویسندهای فکرهای خوبی هم به سرش میزند. اپیزود اول در چند روز گذشته، دستکم دو - سه راننده را دیدهام که پشت فرمان خوابیدهاند. یکی از آنها پای ثابت خیابان کنار پارک است. پیکان سفید رنگی که ساعت 8 صبح، شیشهها را با پارچه سفیدی پوشانده. هیچ چیزی معلوم نیست. پلاک ماشین مربوط به یکی از شهرهای حاشیه تهران است. چند روز اول فکر میکردم شاید مسافر باشد ولی دیروز فهمیدم اشتباه کردهام. صاحبش داستانی دارد دراماتیکتر از رمانهای روس؛ مردی 65 ساله با قد بلند و موهای پرپشت سفید. چهار ستون بدنش از من سالمتر است. وقتی همکلامش میشوم که از نانوایی برگشته و از صندوق عقب ماشینش سفره و استکان و پنیر بیرون میآورد. بیخیال ورزش میشوم و یکراست میروم کنار سوژه. سلام میدهم و میگویم چند روزی است که شما را میبینم توی ماشین خوابیدهاید، میتوانم بپرسم چرا؟ انگار که از سؤال بیمقدمه من جا خورده باشد، چند لحظهای خیره میماند و با خنده میگوید: «پسرم مفتشی یا فضول؟» من هم با خنده میگویم هیچکدام، خبرنگارم. در جواب میگوید: «نکنه پردههای ماشین و خوابیدن من توی این آلونک آهنی برایت جالبه؟ پس دوربین و میکروفنت کو؟» پیش خودم میگویم یالا تا پشیمان نشده، بنشین پای حرفهاش. خب من باید چی بگم؟ چند روزی هست پیادهروی میکنم و شما را اینجا میبینم، چرا توی ماشین میخوابین؟ از بدبختی، از بیچارگی. مگه خانه و زندگی ندارین؟ چرا دارم ولی چند ماهی هست که از خونه بیرون زدم. راستش رو بگم زنم از خونه بیرونم کرده. چرا؟ میگن سرپیری و معرکهگیری، قضیه منه. بعد از اینکه بچهها سر و سامون گرفتن و رفتن سر خونه و زندگی، اختلاف من و زنم هر روز بیشتر شد. زنم هر روز بهم گیر میداد که برو سرکار، حقوق بازنشستگی کفاف زندگی رو نمیده. البته با ولخرجیهایی که میکنه معلومه جواب نمیده. افتاده تو خط مُدبازی. هر روز با این تورهای مسافرتی دو - سه روزه اینور و انور میره. اصلاً نه غذایی درست میکرد نه به فکرم بود. چندباری هم کاسه و بشقاب سمتم پرت کرد که یکبار سرم شکست. پیرمرد برای چند لحظهای سکوت میکند و دستش را روی پیشانیاش میکشد. انگار یادآوری اتفاقات گذشته آزارش میدهد. شاید هم خجالت کشیده که دارد حکایت زندگیاش را برایم تعریف میکند. جای پدر بزرگ من است. نمیدانم چطور دلداریاش بدهم. تنها کاری که از دستم برمیآید این است که از فلاسکی که روی صندوق عقب گذاشته برایش چای بریزم. بعد از نوشیدن جرعهای از چای، ادامه حرفش را میگیرد: «با زنم اختلاف داشتیم ولی نه اینقدر، به خاطر بچهها کاری به کارش نداشتم. کوتاه میاومدم. آنقدر غرغر کرد که از زندگی خسته شدم. چندباری منو از خونه بیرون کرده بود ولی به بهونهای برمیگشتم. اینبار قفل در رو عوض کرد. فقط تونستم لباسهام و پتو و فلاسک و چند تکه ظرف بردارم. از ترس اینکه اگر توی ماشین بخوابم و آشنایی منو توی این وضعیت ببینه، اومدم تهران و اینجا رو پیدا کردم. اینجا هم خلوته هم آب و سرویس بهداشتی داره.» سخت نیست اینطور زندگی کردن؟ سخته ولی چارهای ندارم. بچههات میدونن؟ هفته پیش فهمیدن ولی مادرشون حتی اونا رو هم راه نمیده. فکر کنم دیوانه شده. بعد میزند زیر قهقهه و میگوید: «اینم شانس منه که آخر عمری توی کوچه و خیابون بخوابم. من کارمند اداره بودم. برای خودم آدمی بودم. سرنوشت رو میبینی پسر!» احساس میکنم سؤالپیچ کردن پیرمرد ناراحتش میکند. تنها با او همدردی میکنم و با جملات مبهم و بیسر و تهی که حتی خودم معنیشان را نمیفهمم از او خداحافظی میکنم. اپیزود دوم در طول مسیر پیادهروی مدام فکر میکنم که چطور میشود در این سن و سال کسی مرد زندگیاش را آلاخون والاخون کوچه و خیابان کند. هنوز به جوابی نرسیدهام که به سوژه دوم برمیخورم. مرد جوانی که در خودرو مدل بالایی به خواب عمیق فرو رفته. ماشین روشن است و بخاریاش کار میکند. برای تکمیل شدن گزارشم مجبورم مدام خیابان جلفا را بالا و پایین کنم تا راننده از خواب بیدار شود. سربالایی خیابان نفسم را میبرد. چارهای ندارم. بالاخره بعد از 40 دقیقه نشانهای از بیدار شدن مرد جوان را از دور میبینم. از ماشین پیاده میشود و آبی به صورتش میزند. بعد میرود سروقت گوشیاش. نمیدانم چه چیزی میخواند و ناشتایی لبش را باز میکند به ناسزاگویی «پدر سوخته... چی از زندگیم میخواد، نمیدونم!» در نقش یک شهروند وظیفهشناس به مرد جوان میگویم که اعصابت را اول صبحی خرد نکن، همه از این مشکلات دارند، باید کوتاه آمد و... اما حرفها، به جای اینکه آب روی آتش باشد، نفت میشود روی شعلههای سرکش. گر میگیرد. انگار منتظر کسی بوده که درد دلش را سر او آوار کند. من هم که جلویش حاضر و آمادهام: «غلط کردم عاشق شدم. زن میخواستم برای چی؟ برای اینکه به زندگیم سر و سامون بده نه اینکه بشه بلای جون. به خدا بدبخت شدم. اینکه نشد زندگی. هر روز دعوا دعوا، قهر، بزن بزن. بچههام از دستمون عاصی شدن. برای اینکه بچهها بیشتر اذیت نشن از خونه بیرون میزنم که دعوامون به جای باریک نکشه. وگرنه یا باید بزنم خودمو بکشم یا اونو. هر دو - سه روز کارم این شده سر شب بزنم بیرون توی ماشین بخوابم. اگه یکی ببینه آبروی خودم که هیچ، آبروی بابام هم میره.» به نقشم ادامه میدهم و سعی میکنم مرد عصبانی را آرام کنم. میترسم سکته کند و روی دستم بیفتد. آقا همه از این مشکلات دارن. خیلیها را میشناسم که از کوره درمیرن و از خانه میزنن بیرون. من توی زندگیم هیچچیز کم نذاشتم. خونه دارم، ماشین دارم، سفر خارجی میریم ... خواهر و مادرم شدن بهونه این زن. میشینه و پا میشه پشت سرشون حرف میزنه. نمیدونم این چه حکمتیه که فقط فامیل مرد نفهم و بدنیت از آب درمیاد! خب شما از این گوش بگیر و از اون گوش در کن. اصلاً خودت زن داری؟ نمیدانم راست بگویم یا دروغ. ناخواسته میگویم نه. همین دروغ کافی است که دستی به شانهام بزند و بگوید: «هر وقت زن گرفتی، به حرف من میرسی رفیق! جای تو باشم، زن نمیگیرم. الان آزادی و درگیر زن و بچه نیستی. جای من باشی سر به کوه و دشت میذاری.» بعد سوار ماشینش میشود و میرود. امروز به جای پیادهروی و ورزش بیشتر انتظار کشیدهام و درد دل شنیدهام. دروغ نباشد، هفته گذشته نزدیک به هشت نفر را دیدهام که توی ماشین خوابیدهاند. پدیدهای که هر روز پررنگتر میشود. مردانی که یا از خانه رانده شدهاند یا برای اینکه آسیب روانی به فرزندانشان نرسد مجبور به ترک خانه شدهاند. چیزی شبیه به طلاق بدون درگیر شدن با دردسرهایش. این مردان به جای کتککاری یا بیرون کردن همسران از منزل، راه دیگری را انتخاب کردهاند؛ آسیب زدن به خود دور از چشم دیگران. آنها حتماً به زنی هم فکر میکنند که چند وقت پیش مرد خانه و بچههایش را قیمه قیمه کرد. آنها کم نشنیدهاند که «سم میریزم توی غذا همه رو یکجا نفله میکنم.» آنها دیگر تاب ماندن در خانه ندارند. شاید روزی روزنه امیدی پیدا شد. منبع: ایسنا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]
صفحات پیشنهادی
خبرنگار تازه شهید شده در کنار سردار سلیمانی
خبرنگار تازه شهید شده در کنار سردار سلیمانیتاریخ انتشار شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۳ ۰۰ تسنیم عکس یادگاری شهید محسن خزایی با سردار حاج قاسم سلیمانی را منتشر کرده استطلاق عجیب در عربستان؛ 2 ساعت بعد عروسی!
پایگاه خبری شبکه العالم داماد عربستانی نوعروسش را تنها دو ساعت پس از پایان مراسم عروسی طلاق داد پس از آن که عروس خانم تصاویری از مراسم عروسی را از طریق اینترنت برای برخی دوستان خود فرستاد داماد عصبانی او را طلاق داد بهانه داماد برای طلاق دادن عروس آن است که وی در زمان عقاظهار نگرانی از آمار بالای طلاق در قم
رئیس مجلس شورای اسلامی گفت آمار ۲۵ درصدی طلاق در قم نگران کننده است و این میزان طلاق زیبنده شهر قم مرکز تفکر دینی نیست به گزارش خبرنگار مهر علی لاریجانی قبل از ظهر پنج شنبه در دومین اجلاس استانی نماز که با حضور جمعی از مسئولان آیت الله اعرافی و حجت الاسلام قرائتی در مرکز آموزتازهترین آمار شهدا و مجروحان حمله به زائران ایرانی
سعید اوحدی رئیس سازمان حج و زیارت در تشریح حادثه تروریستی صبح روز یکشنبه در سامرا گفت بر اثر وقوع دو حادثه تروریستی در مجموع 132 زائر مجروح شدند که 97 نفر از آنها ایرانی هستند و متأسفانه هفت نفر از هم وطنانمان به شهادت رسیدند به گزارش ایسنا سعید اوحدی در ارتباط مستقیم با بخش خپیش بینی مسیرهای جایگزین برای حضور زائران
پیش بینی مسیرهای جایگزین برای حضور زائران شناسهٔ خبر 3815736 - شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۱۳ ۳۱ جامعه > انتظامی و حوادث jwplayer display inline-block; فرمانده انتظامی استان ایلام با تاکید بر لزوم مدیریت سفر اربعین توسط زائران برای کاهش گره های ترافیکی گفت مسیرهای جایگزین برایاز هر 2.2 ازدواج در شمال تهران یک مورد منجر به طلاق میشود
رییس سازمان بهزیستی کشور با اشاره به اینکه از هر 2 2 ازدواج در شمال تهران یک مورد منجر به طلاق میشود اظهار کرد فضای مجازی باعث شده گفتوگوی بین خانوادهها کاهش یافته و جمع خانوادهها به سمت انزوا افسردگی و تغییر سبک زندگی حرکت کند به گزارش جام جم آنلاین از ایسنا انوشیروان مطلاق توافقی کاهش نداشته است
طلاق توافقی کاهش نداشته است معاون فرهنگی قوه قضائیه با بیان اینکه طلاق توافقی در کشور کاهش نداشته است گفت متأسفانه برخی از جوانان رسیدن به توافق بر سر طلاق را نوعی روشنفکری میدانند به گزارش فرهنگ نیوز حجتالاسلام هادی صادقی در خصوص میزان کاهش یا افزایش طلاق توافقی در کشنا امیدی از تدبیر تازه دولت در حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری
نا امیدی از تدبیر تازه دولت در حوزه میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگریشهاب طلایی تاریخ انتشار شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۱ ۵۰ دوازه سال است که از تاریخ جلسه علنی ۲۳ دیماه سال ۸۲ مجلس شورای اسلامی برای ادغام سازمانهای میراث فرهنگی کشور و ایرانگردی و جهانگردی میگذرد اما در طپرندۀ تازه واردِ روسی در آسمان سوریه
برخی منابع خبری با انتشار یک فایل ویدیویی از مشاهدۀ یک نوع بالگرد روسی جدید برای نخستین بار در آسمان سوریه خبر دادند دانلود به گزارش جام جم آنلاین به نقل از العالم این نوع بالگرد که در شناسایی و کنترل هوایی به کار می رود کا-35 نام دارد و یکی از آنها با شماره 232 در آسمان سوعکس: تازه ترین طرح دیوارنگاره میدان ولیعصر | پایگاه خبری تراز
تراز تازه ترین طرح دیوارنگاره میدان ولیعصر عج تهران با موضوع پیاده روی عظیم و جهانی اربعین منبع مشرق زمانبندی انتشار 19 آبان 1395 - 10 40-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها