واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: پیرمحمد ملازهی کارشناس پاکستان در ایران نوشت:بحث فرقهگرایی در پاکستان یکی از پیچیدهترین بحثها است و ریشه آن به زمان قدرت ژنرال ضیاءالحق که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود، بر میگردد. در همان زمان سپاه صحابه سازماندهی شد و بعد لشکر جهنگوی که به اصطلاح شاخه نظامی سپاه صحابه بود، به وجود آمد. از آن زمان گروه های رادیکال اسلامی در پاکستان رشد کردند و حداقل سه منطقه کراچی، کویته و پاراچنار را فرا گرفتند. طوری که در آنها درگیری فرقهای افزایش پیدا کرد؛ بویژه در کویته و کراچی که اقلیت هزاره بیش از سایرین مورد حمله گروه های رادیکال قرار گرفته است. البته تصویری از آن دیدگاه های افراطی با مسائل قومی پیوند خورد و به همین دلیل فرقهگرایی به ترکیبی از قومیت و مذهب تبدیل شد که مسائل اقتصادی هم در آن مزید بر علت شد.
به هر حال مسأله فرقهگرایی در پاکستان مسأله مهمی است که تنها در ارتباط با شیعه هم نیست. گروه های افراطی به لحاظ ذهنی معتقدند هر گروهی که خط فکری آنان را تأیید نکند خارج از اسلام است و باید با آن مبارزه کرد؛ مگر اینکه آن گروه به اسلامی که آنان از آن برداشت میکنند، بازگردد. این تفکر انحصارطلب در واقع مشکلی است که نه تنها در پاکستان، بلکه اکنون در منطقه خاورمیانه و جاهای دیگر هم دیده میشود که گروهی مانند داعش به آن دامن زده است. اکنون بخشی از گرفتاریهای درگیری فرقهای در پاکستان مربوط به گروههایی است که به داعش پیوستهاند.
در حقیقت نفوذ داعش در سال های اخیر در پاکستان و افغانستان بر بحران فرقهای افزوده و مشکلات جدی برای پاکستان به وجود آورده است؛ بخصوص در زمانی که مراسم خاصی همچون عاشورا و تاسوعا و اربعین برگزار میشود، خطرات برای گروههای شیعه بیشتر خواهد بود و آنان سعی میکنند از طریق خشونت و انجام عملیات انتحاری، کشتار انجام دهند و شیعیان را مجبور میکنند، از این مراسمی که از دید آنان «بدعت» به حساب میآید، دست بردارند. این مشکلی است که اکنون پاکستان بشدت با آن درگیر است و متأسفانه گروههای رادیکال اسلامی از چنان رشدی برخوردار شدهاند که کنترل آنان تا حد زیادی از دست نیروهای امنیتی خارج شده است.
بویژه در «کراچی» مدت هاست که به شکل سازمان یافته افراد برجسته شیعه مذهب را که یا وکیل دادگستری هستند یا در حاکمیتند یا شخصیتهای پذیرفته شده مملکت هستند، به شکل هدفمندی به قتل میرسانند و این مسأله ایست که پاکستان با آن درگیر است و به این سادگیها هم گمان نمیرود که بتوان راه حلی برای آن پیدا کرد؛ مگر اینکه واقعاً دولت و ارتش پاکستان یک اراده قوی و تصمیمگیری در سطح بالا داشته باشند که به لحاظ امنیتی برخورد سختی با این گروهها شود و بتوان اوضاع را تا حدی تحت کنترل گرفت.
اما حقیقت آن است که یک تردیدهایی هم وجود دارد که بسیاری از این گروههایی که اکنون در جنگ فرقهای درگیر شدهاند، گروه هایی هستند که به نوعی در گذشته از برخی محافل سیاسی-نظامی هم مورد حمایت قرار میگرفتند و ارتباطاتی را با دستگاههای حکومتی داشتند. خودِ این مسأله مقداری مشکل را پیچیدهتر کرده و بسیار سخت است که تمامی آن نیروها را که متوقع هم هستند، تحت کنترل در آورد. برخی از این نیروهای فرقهگرا نه تنها علیه شیعه و علیه صوفیهای پاکستان وارد جنگ مسلحانه شدهاند، بلکه با ارتش پاکستان در منطقه وزیرستان با تحریک طالبان درگیر هستند. هدفشان هم این است که قدرت را در اسلام آباد بر اساس آن دیدگاهی که خود دارند، «اسلامی» کنند. در حقیقت با نفوذ داعش و القاعده در پاکستان انتظارات و توقعات این گروه های رادیکال حتی از آن محدوده فرقهگرایی فراتر رفته و اکنون ادعای این را دارند که قدرت را در اسلام آباد به دست بگیرند و حکومتِ اسلامی خود را تشکیل دهند.
بنابراین بحران فرقهگرایی ابعاد پیچیده و گستردهای دارد و نیازمند این است که نه تنها در داخل پاکستان یک اراده سیاسی قوی برای مقابله با آن به وجود بیاید، بلکه لازم است در سطح منطقهای همکاریهایی شکل بگیرد که بتوانند با این بحران برخورد جدی کنند.
۲۴ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 13]