واضح آرشیو وب فارسی:روزنامه شهرآرا: با حضور حبیب والی نژاد، مدیر مرکز فیلم و سریال سازمان اوج در منزل شهید محمدحسن نظرنژاد در مشهد، ساخت سریال «بابانظر» به طور رسمی اعلام شد. در این دیدار که در محیطی صمیمی و با حضور اعضای خانواده شهید بابانظر صورت گرفت، والی نژاد با تأکید بر اهمیت ساخت چنین مجموعه ای گفت: «تعهد ما انتقال فرهنگ شهداست و برهمین اساس تصمیم گرفته ایم تا بار سنگین ساخت چنین سریالی را برعهده بگیریم. زندگی شهید بابانظر دارای فراز و فرود و جذابیت فراوانی است و می تواند نیاز مخاطب امروز را تأمین کند. امثال بابانظرها روح انقلاب ما هستند و ساخت زندگی واقعی آن ها عمق انقلاب را نشان می دهد که در دل ها اثری بی مانند دارد. وی با اشاره به شروع پژوهش درباره شهید بابانظر گفت: درباره بابانظر منابع مختلف و ارزشمند اطلاعاتی نظیر خاطرات هم رزمان و دوستان و خانواده وی وجود دارد. ما نیز در مرحله پژوهش توانسته ایم حدود ٣٠ساعت مصاحبه تصویری شهید و خاطره گویی های ایشان و... را جمع آوری کنیم تا امکان پژوهش جامع و در عین حال سریع برای نگارش فیلم نامه فراهم شود. همسر شهید بابانظر نیز با ذکر خاطره ای به خصوصیت بیان خاطرات توسط شهید پرداخت و گفت: در ایام هفته دفاع مقدس، شهید در یک روز در شیروان و بیرجند و مشهد سخنرانی کرد و در حالی که مجروحیت نیز داشت، نیمه های شب به خانه بازگشت و در همان حال آماده شد تا به فرودگاه برود. به او گفتم لااقل کمی استراحت کن و بعد برو. ولی او گفت: برای خوابیدن و استراحت کردن وقت بسیار است، حالا باید حرف زد و حرف ها را گفت. او لحظه ای استراحت نمی کرد و این خاطرات، حاصل بی خوابی ها و تلاش آن دوران شهید است.شهید محمدحسن نظرنژاد در میان کسانی که جنگ هشت ساله را تجربه کرده اند، یک استثنا محسوب می شود و به نوعی می توان گفت جنگ، محمدحسن نظرنژاد را بابانظر کرد. او بیش از ١۴٠ماه در مناطق جنگی حضور داشت و مانند پدری سایه اش روی سنگرها و خاکریزها و نیروهای خراسانی بود. در بستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد، در فکه کمرش شکست، در فاو قفسه سینه اش زخم برداشت و وقتی جنگ تمام شد، ١۶٠ترکش به بدن او خورده بود که تنها ۵٧ترکش را پزشکان بیرون آوردند و ١٠٣ترکش همچنان در پیکرش باقی ماند. او قهرمان کشتی باچوخه استان خراسان بود و یکی از قهرمانان کشتی کشور در وزن ٩٠کیلو به شمار می رفت. با پیروزی انقلاب در مرزهای شرقی کشور و غائله گنبد حضور یافت و سپس به کردستان رفت. وی گفته است: من ٢٣آبان ١٣۵٩ به جبهه رفته ام و سوم فروردین١٣٧٠ برگشته ام. اگر حضور در کردستان و گنبد هم حساب شود، قریب به ١۴٠ماه می شود. من تاریخ زنده بچه های سپاه و بسیج خراسان در جبهه و جنگ هستم. چشمم کور شده، گوشم کر شده، ستون فقراتم شکسته و قفسه سینه ام از دوقسمت متلاشی است. مقداری از ماهیچه دست های چپ و راستم از بین رفته است و بیش از ١۶٠تیر و ترکش خورده ام که هنوز تعدادی از آن ها را به یادگار دارم. ترکش روی پرده مغزم، هشدار همیشه من است. بابانظر در سال ١٣٧۵ در کردستان، به دلیل عوارض شیمیایی، در حین بالا رفتن از ارتفاعات دچار تنگی نفس شد و به یاران شهیدش پیوست. پژوهش ها برای نگارش فیلم نامه این سریال آغاز شده و قرار است به سرعت «بابانظر» وارد نگارش فیلم نامه و پیش تولید شود.
دوشنبه ، ۲۴آبان۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روزنامه شهرآرا]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 103]