محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1846333782
داستان زنی که بعد از نیمقرن اعتیاد روی پا ایستاد
واضح آرشیو وب فارسی:ایلنا: داستان زنی که بعد از نیمقرن اعتیاد روی پا ایستاد
فکر میکرد وقتش رسیده که زندگی مملو از بیثباتیاش به ته خط برسد. اما بالاخره رسید آن روزی که همگان انگشت تعجب گزیدند و «لادن» از پشت مه خاکستری به سبزی زندگی سلام گفت. نیم قرن اعتیاد، به زندگیاش رنگی از خاکستر پاشیده بود. هر کسی در خیابانها و پارکهای شوش میدیدش، با خود میگفت همین روزهاست که کنار همین نیمکتها، چه خمار باشد و چه نشئه، جان بدهد. خودش هم دیگر امیدی نداشت که در آستانه 60 سالگی فرجی باشد. فکر میکرد وقتش رسیده که زندگی مملو از بیثباتیاش به ته خط برسد. اما بالاخره رسید آن روزی که همگان انگشت تعجب گزیدند و «لادن» از پشت مه خاکستری به سبزی زندگی سلام گفت. به گزارش ایلنا، روزنامه «ایران» میافزاید: بالغ بر نیم قرن را در سیاهی گذرانده و حالا در 62 سالگی، تازه 16 ماه است که به قول خودش زندگی را پیدا کرده است و دارد با بند بند وجودش «زیستن با پاکی» را درک میکند. او طی ساعتها صفحه به صفحه کتاب قطور زندگیاش را برای ما ورق زد و ما چارهای نداشتیم جز آنکه تلخیصی از این کتاب قطور را منعکس کنیم. کودکیهای مهآلود او در «سرای مهر» (همان خانهای که مأمن زنان کارتنخواب و مبتلا به اعتیاد این سرزمین شده) ساکن شده تا راه و رسم زندگی صحیح را پیدا کند؛ و حالا 16 ماه از آمدنش به این مجموعه میگذرد. در حالی که به دورترین نقطه خیره شده بود تا از عمق خاطرات ذهنش، دورترینها را بیرون بکشد، گفت: «چهار ساله و عزیز دردانه پدر بودم که کنار بساط شرابخوریاش مینشستم و شیرینزبانیهایم او را کیفور میکرد. همین شیرینزبانیها بود که پدرم مرا همپیمانه خود کرد. یک تفاوت بزرگ در خانه ما وجود داشت؛ مادرم زنی نمازخوان و مقید، اما پدرم مردی الکلی و خوشگذران بود. مادرم در کاخ سعدآباد کار میکرد و پدرم - که به قول خودش خدا بعد از هشت سال مرا به او هدیه داده بود - هر روز قلمدوشم میگرفت تا در خوشگذرانیهایش همراهش باشم. اوضاع پدرم بدتر و بدتر میشد. در 11سالگی، با وجود آنکه علاقه شدیدی به درس خواندن داشتم، به زور کتک و تهدید و ناسزا وادار شدم تا به عقد مردی قمار باز و بیقید و بند درآیم. مدت زیادی هم نگذشت که باردار شدم و تا به خودم بیایم متوجه رفت و آمد یک زن 40 ساله پولدار به همراه دو فرزندش در خانهمان شدم. با وجود وضعیتی که داشتم باید از بچههای آن زن هم نگهداری میکردم و مزاحم خلوت او و همسرم نمیشدم. تا به دنیا آمدن پسرم، روزهای تلخ و تاریکی بر من میگذشت اما این شروع زندگی زجرآورم بود زیرا 40 روز نگذشته بود که خودم را در محضر دیدم. شوهرم بچه را گرفت و طلاقم داد و راهی جز برگشتن به خانه پدری نداشتم، اما پدرم از دنیا رفته بود و مادرم با چهار بچه قد و نیم قد نمیتوانست چرخ زندگی را بچرخاند. باید کاری پیدا میکردم تا کمکخرجش باشم. همینطور هم شد اما فضای کارخانهای که در آن مشغول به کار شدم چندان سالم نبود و از آنجا که نخواستم خواستههای غیراخلاقی چند مسئول بالادستی کارخانه را اجابت کنم، اخراج شدم.» لادن که غرق در گذشته شده بود و انگار مثل یک فیلم تماشایش میکرد، با بیان این جمله که «پدر از دنیا رفته، اما یادگاریاش در وجودم باقی مانده بود» ادامه داد: «در این سالها به مشروبات الکلی اعتیاد پیدا کرده بودم و همین باعث شد با زنی به نام نسرین آشنا شوم، زنی که خوشزبانیهایش دل من و مادرم را برده بود. پیشنهاد داد با او به شهر اهواز بروم و در ازای کار در شرکتی که او معرفی کرده بود روزانه 20 تومان حقوق دریافت کنم. برای من که در آن زمان زن مطلقه بسیار جوانی بودم، پیشنهاد وسوسهانگیزی بود و خانوادهام را از لحاظ معیشتی تأمین میکرد، همین بود که با نسرین راهی اهواز شدم.» ناباورانهها او ادامه میدهد: «به ظاهر قرار بود کارمند یک شرکت بشوم، اما وقتی پایم به جایی رسید که نسرین از آن تعریف میکرد تازه فهمیدم چه کلاه گشادی بر سر من و مادرم رفته است. توقع هر کاری از من داشتند، به غیر از کاری که یک کارمند دفتری باید انجام بدهد! به همین دلیل بارها اقدام به فرار کردم ولی هر بار نقشههایم نقش بر آب میشد... بالاخره از آنجا فرار کردم و خود را به تهران رساندم. من فرزند اول خانواده بودم و وقتی به خانه برگشتم، مادرم پنج فرزند معتاد داشت و این فشار روحی او را ذرهذره آب کرده بود و در نهایت نیز به سرطان مبتلا شد. من سعی میکردم با به عهده گرفتن هزینههای زندگی کمی از این ناراحتیها بکاهم. از پس این کار هم بهخوبی برمیآمدم. بعد از بازگشت به تهران هم با چند واسطه مواد آشنا شدم و شروع به فروش مواد کردم. اوضاعم خیلی خوب شد. خانهای در خیابان شریعتی تهران خریدم و یک ماشین خوب هم زیر پایم انداختم.» لادن به یاد روزی افتاد که دستگیر و راهی زندان شد و در حالی که چین به پیشانیاش انداخته بود، گفت: «اما این دوران خیلی نپایید. به جرم خرید و فروش مواد مخدر راهی زندان شدم. دوران زندان من مصادف شد با شروع جنگ. در بخشهای مختلف زندان کار میکردم و از آنجا که در هنر خیاطی سررشته داشتم در کنار زنان دیگر برای رزمندهها لباس میدوختم تا اینکه از زندان آزاد شدم و دیگر سراغ خانوادهام نرفتم.» صد و هفتمین پاکی بعد از آزادی از زندان تاریکترین دوران آوارگی لادن کلید میخورد و کارتنخوابی روی دیگر سکه زندگیاش میشود. خیابانهای شهر و پارکها پاتوقش بود و با فروش مواد مخدر امورش را میگذراند. 22 سال تمام خانهاش را به دوش کشید و چهارراههای شهر را برای فروش گل زیرپا گذاشت. در این مدت 106 مرتبه برای ترک اعتیاد اقدام کرد اما هیچ بار با تمام وجود به این تصمیم یقین نداشت. او به انواع و اقسام مواد مخدر اعتیاد داشت و همواره به این فکر میکرد که بیش از نیم قرن زندگیاش با مواد خو گرفته و دیگر سالهای آخر عمرش را سپری میکند و در نهایت از شدت مصرف مواد مخدر خواهد مرد. لادن که دیدن برادرش بعد از 18 سال، شناختن پسرش بعد از مرگ او و تولد دوبارهاش را بهعنوان نابترین اتفاقات از میان هزاران اتفاق زندگیاش در ذهنش ثبت کرده، گفت: «هرچه به عمر کارتنخوابیام افزوده میشد خود را از خانواده دورتر احساس میکردم و باورم نمیشد دوباره آنها را ببینم، اما یک روز در محله دروازه غار مردی مقابلم نشست و به چشمانم خیره شد که برایم بسیار آشنا به نظر میرسید. او برادرم بود که بعد از 18 سال خود را در آغوشش پیدا کرده بودم ولی حضور او هم مرا از عالم اعتیاد و کارتنخوابی رها نکرد. کمی بعدتر درست آن زمان که در میان معتادان و کارتنخوابهای دروازه غار و شوش به «مامان لادن» معروف شده بودم، جوانی بلندقامت و خوشتیپ به سراغم آمد. همیشه در رؤیاهایم پسرم را که تنها 40 روز میهمان آغوشم بود با همان شمایل میدیدم. آمد کنارم و مامان لادن صدایم کرد. پرستارم شده بود و از اینکه بعد از سالها یک نفر تا این حد نگران خورد و خوراکم بود احساس خوبی داشتم اما حیف که عمر این احساس کوتاه بود و بعد از چند روز از طریق همسر سابقم که بعد از 48 سال به دیدنم آمده بود در حالی که یک اعلامیه در دست داشت، متوجه شدم صاحب عکس اعلامیه، پسرم حمیدرضاست که روزهای آخر عمرش را در کنار من، یعنی مادر کارتنخوابش گذرانده بود.» خسته از آوارگی لادن میگوید: «دیگر از بیپناهی خسته شده بودم و روز و شبها را میشمردم تا فصل آخر زندگیام از راه برسد. هیچ امیدی به زندگی بهتر نداشتم، اما من کارهای نبودم و این خداوند بود که گردونه تقدیرم را به حرکت میانداخت. یک شب که به هیچ اتفاق خوبی فکر نمیکردم، مردی جلویم سبز شد و یک ظرف غذای گرم را مقابلم گرفت و گفت نمیخواهی یک یا علی بگویی و تولد دوبارهات را جشن بگیری. حرفهایش برایم خندهدار بود. او نمیدانست که من از 50 سالگی به بعد هر ماده مخدری را استفاده میکردم تا بمیرم، اما گفتن این حرفها به او هم فایدهای نداشت ولی بیشتر که فکر کردم با خود گفتم اگر قرار به مردنم بود تا به حال مرده بودم پس اگر من در این دنیا کاری ندارم شاید خدا با من کاری داشته باشد.» لادن، اکبر رجبی - مسئول جمعیت طلوع بینشانها - را مهمترین عامل بازگشتش به زندگی دوباره میداند و میگوید: «به کمک او با سرای مهر آشنا شدم و در حالی که نهتنها دیگران بلکه خودم هم باور نمیکردم از شر اعتیاد خلاص شوم... حالا بعد از یک عمر، پاک شدن را تجربه کردهام. در تمام آن سالها لادن را گم کرده بودم و از کنار خیابانها و پارکها که میگذشتم بهدنبال لادن واقعی میگشتم تا اینکه بالاخره در «سرای مهر» لادن حقیقی را پیدا کردم و حالا که 16 ماه از پاک شدنم میگذرد شکرگزار خداوند هستم که دیگر وسوسه مصرف مواد به سراغم نمیآید و کار به جایی رسیده که بهعنوان راهنمای بسیاری از کسانی که شرایطی شبیه به من داشته و دارند شدهام و آرزوی بزرگم در همین سن و سال است که دستهای زیادی در هم حلقه شوند تا زنجیره آشتی با زندگی را بسازیم و من هم بتوانم کمک حال درماندههایی مثل خودم باشم.» حالا او با خداوند، با زندگی و صد البته با لادن 62 ساله آشتی کرده است. تمام کسانی که ناملایمتیهای زندگیاش را رقم زدهاند، بخشیده و خوشحال است که دیگر برای تهیه مواد تحقیر نمیشود: «با لحظههای تاریک زندگیام خداحافظی کردهام، اما دوست دارم برسیم به آن روزی که مردم ما راه صحیح برخورد با یک بیمار مبتلا به اعتیاد را بیاموزند.»
۱۳۹۵/۰۸/۲۲ ۱۱:۲۷:۴۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایلنا]
[مشاهده در: www.ilna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 92]
صفحات پیشنهادی
صعود رویایی روستوف به لیگ قهرمانان اروپا با گلزنی سردار
صعود رویایی روستوف به لیگ قهرمانان اروپا با گلزنی سردار تهران- ایرنا- تیم فوتبال روستوف روسیه با گلزنی مهاجم ایرانی خود برابر آژاکس هلند به برتری دست یافت و جواز حضور در مرحله گروهی لیگ قهرمانان باشگاه های اروپا را کسب کرد به گزارش ایرنا دور برگشت از مرحله پلی آف لیگ قهرمانان بماهچهره خلیلی در گفتوگو با فارس: «رویای نیمه شب» را خواندم و هدیه دادم/ این اتفاق به داستانگویی د
ماهچهره خلیلی در گفتوگو با فارس رویای نیمه شب را خواندم و هدیه دادم این اتفاق به داستانگویی در سینما کمک میکند یکی از بازیگران تیزر سینمایی کتاب رویای نیمه شب گفت فکر میکنم این تیزر کاری که باید انجام دهد این است که مخاطب را جذب کتاب کند تا آن را پیگیری کند که حتما این کارهرچه برای حل مسائل پیش می رویم یک داستانی درست می کنند؛ یک دفعه FATF را نجس اعلام کردند - ارانیکو
چکیده رئیس جمهور گفت هرچه برای حل مسائل پیش می رویم یک داستانی به وجود می آورند به طوری که ما کشوری هستیم که در نقطه نخست مقابله با تروریسم قرار داریم اما یک دفعه FATF را نجس اعلام می کنند حجت الاسلام حسن روحانی هم اکنون در نشست سرمایه گذاری و توسعه قزوین که با حضور فعالان اقرایزنی انجمن بیماران نادر با همتای اروپایی برای حل بخشی از مشکلات دارویی و درمانی - ایسنا
مدیرعامل بنیاد بیماریهای نادر ضمن تشریح چهار رسالت این بنیاد در قبال بیماران تحت پوشش از در دسترس نبودن و گرانی داروهای بیماران نادر در کشور به دلیل تحریمهای سیاسی انتقاد کرد به گزارش ایسنا دکتر علی داوودیان در مراسم هماندیشی بنیاد بیماریهای نادر ایران با نمایندگان اتحادیزنی در اسارت شوهر/همسر؛ زندانی اعتیاد
گیل نگاه سونا زنی بود که در زندگی سختیهای زیادی متحمل شده و در چروکهای صورتش میشد رد مصائب و گرفتاریهای زیادی را دید آمده بود تا یک بار و برای همیشه قید زندگی مشترک با همسر معتادش را بزند چرا که حالا دستش به خون یک زندانی هم آلوده شده بود در گوشهای از راهروی مجتمع قضاییخوشحالی ویژه زلاتان بعد از گلزنی (عکس) :: ورزش سه
خوشحالی ویژه زلاتان بعد از گلزنی عکس ستاره سوئدی منچستریونایتد بعد از گلزنی مقابل سوانسی گلش را با یک شادی ویژه جشن گرفتند به گزارش ورزش سه زلاتان که در دیدارهای اخیر شیاطین سرخ موفق به گلزنی نشده بود بعد از به ثمر رساندن گل دوم تیمش در دیدار مقابل سوانسی با یک حرکت رزمیامیدوارم مساله من و نفت آبادان تا پایان امروز ختم به خیر شود عمرانزاده:سال بعد این موقع در مورد لیگ برتر حرف
امیدوارم مساله من و نفت آبادان تا پایان امروز ختم به خیر شودعمرانزاده سال بعد این موقع در مورد لیگ برتر حرف میزنیم به وقتش در مورد استقلال حرف میزنم مدافع جدید تیم فوتبال خونه به خونه بابل گفت سال بعد همین روزها در مورد بستن تیم و حضور در لیگ برتر حرف میزنیم حنیف عمرانزادهآیا بعد از انتخابات 2016 آبروی برای آمریکا باقی خواهد ماند؟ + فیلم
آیا بعد از انتخابات 2016 آبروی برای آمریکا باقی خواهد ماند فیلم پایگاه اینترنتی فارن پالسی در گزارشی نوشت انتخابات 2016 صحنه تبلیغات بسیار فجیعی از دموکراسی آمریکایی است به گزارش گروه فیلم و صوت باشگاه خبرنگاران جوان پایگاه اینترنتی فارن پالسی در گزارشی نوشت اپیادهروی بعد از غذا برای بیماران دیابتی مفید است
پیادهروی بعد از غذا برای بیماران دیابتی مفید است روز نو مطالعات انجام شده در دانشگاه لوتاگوی نیوزیلند نشان داده است افرادی که مشکل دیابت نوع 2 دارند باید بعد از خوردن غذا پیادهروی کنند تا قند خون آنها تنظیم شود به گزارش ایسنا و به نقل از سایت MNT محققان بعد از انجام این تحقفرگی و تشویق فن پرسی بعد از گلزنی به یونایتد
ورزش سه فن پرسی که بین سال های 2012 تا 2015 بازی های خوبی در ترکیب یونایتد ارائه داد امشب مقابل تیم سابقش قرار گرفت و در شکست 4-1 فنرباغچه تک گل تیمش را وارد دروازه شیاطین سرخ کرد او بعد از این گل خوشحالی نکرد اما در مقابل هواداران یونایتد او را تشویق کردند حتی سرالکس فرگوس-
گوناگون
پربازدیدترینها