واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آسانسورهايي كه در طبقه مرگ ميايستند
در روزگاري كه همه حواسها به سمت هواپيماها و نقص فني اين پرندههاي آهني است، آسانسورها انگار گوي رقابت را از هواپيماها ربودهاند...
نویسنده : حسن فرامرزي
يك: در روزگاري كه همه حواسها به سمت هواپيماها و نقص فني اين پرندههاي آهني است، آسانسورها انگار گوي رقابت را از هواپيماها ربودهاند و بيشتر از آنها حادثه ميآفرينند، بعد از هواپيماها آرام آرام فوبياي ديگري در حال ظهور است، فوبياي سوار شدن به آسانسور.
دو: كافي است خبرهاي چند وقت گذشته را مرور كنيم تا به شكلگيري فاجعهاي كه لابهلاي خبرها گم ميشود، بيشتر پي ببريم. چهارشنبه 12 آبان سخنگوي سازمان آتشنشاني و خدمات ايمني شهرداري تهران از وقوع حادثه مرگبار در آسانسور يك برج ۲۱ طبقه خبر داده و گفته بود: در اين حادثه پسر نوجوان به دليل شدت جراحات در دم جان سپرده است. حدود يك ماه پيش بود كه سقوط آسانسور سلف مركزي دانشگاه صنعتي شريف شش نفر از اساتيد اين دانشگاه را مصدوم و براي جراحي دست و پا، لگن و كمر روانه بيمارستان كرد. چند روز پيش هم دوباره رسانهها از سقوط يك مأمور سرشماري در بروجرد خبر دادند. مأموري كه هنگام استفاده از آسانسور سقوط كرده و به شدت مصدوم شده است. فاصله خبرهاي حوادث آسانسور به هفته و ماه رسيده است.
سه: پرسش اين است كه آيا نميتوان با بازرسيهاي دقيقتر و تعيين استانداردهاي سختگيرانهتر در ساخت، سرويس و نگهداري يكي از مهمترين ابزارهاي زندگي شهري و آپارتماني امروز جلوي حوادث مشابهي را گرفت؟ پرسش اين است كه چرا عموماً برخلاف وعدههاي مسئولان مبني بر بررسي علت حادثه، گزارشي از پيگيري علل اين حوادث را در رسانهها نميبينيم؟ و اگر سقوط آسانسورها را يك خلل و كوتاهي بزرگ بدانيم چرا كمتر رد پاي مقصران حادثه را ميبينيم؟
چهار: توجه كنيم كه وقتي آسانسور سلف مركزي دانشگاه شريف سقوط ميكند و شش عضو هيئت علمي آسيب ميبينند، اين جراحت فقط به آنها و خانواده هايشان مربوط نميشود، بلكه مسلماً خسارت ضرب در متغيرهايي ميشود كه شايد در نگاه اول به چشم نيايد اما مثل دومينو مدام تكههاي ديگر نزديك به آن شعاع زندگي را هم متأثر ميكند و پيش ميرود. آدمهايي كه با شنيدن خبرهايي از اين دست گاه براي هميشه دچار وحشت سوار شدن به آسانسور ميشوند و ترجيح ميدهند طبقات طولاني يك ساختمان را با وجود زانو درد با تنگي نفس از راه پله بروند و بيايند، اما سوار آسانسورهاي غير ايمن نشوند يا حتي ممكن است آسانسور آن برج يا ساختمان كاملاً ايمن باشد، اما فضاي رعبآوري كه اين گونه خبرها به دنبال خود ميسازند، باعث ميشود برخي از شهروندان دچار ترسي دائمي از سوار شدن به آسانسور شوند.
پنج: موضوع سرويس، نگهداري و تعميرات در ايران متأسفانه آن گونه كه بايد و شايد جدي گرفته نشده و در اين ميان سازمان هايي چون «استاندارد» و «حمايت از حقوق مصرفكنندگان» هم معمولاً در چنين پروندههايي فرافكني ميكنند و كوتاهيها بين دستگاههاي ذيربط دست به دست ميشود، اما هيچ كدام مسئوليت رخداد را به عهده نميگيرد. شايد نوع استدلال قابلتأمل و عجيب چند سال پيش يكي از دانشگاههاي معروف كشور در حادثه منجر به سقوط يكي از اساتيد برجسته علمي كشور و جراح مغز و اعصاب در چاه آسانسور اين دانشگاه گوياي همه چيز باشد. چند سال پيش تلويزيون استاد مدعو به همايش يكي از دانشگاههاي كشور را روي تخت بيمارستان نشان ميداد، در حالي كه اين پزشك برجسته دچار قطع نخاع شده بود. اين پزشك روي تخت بيمارستان چگونگي ماجرا را توضيح ميداد، اينكه در آسانسور را باز كرده در حالي كه اتاقكي در آسانسور نبوده و او چندين طبقه را در چاه خالي آسانسور سقوط كرده است. اما در اين ميان پاسخ دانشگاه مربوطه هم قابل تأمل بود، وقتي در برابر اين حادثه شانه خالي كرده و اعلام شده بود، آقاي دكتر در لحظه سوار شدن به آسانسور خراب، با تلفن همراه صحبت ميكردهاند وگرنه متوجه خالي بودن چاه آسانسور ميشدند. اين پاسخ شگفتآور، انگار پزشك قطع نخاع شده را بيشتر رنج ميداد چون او ميگفت مگر نه اين است كه دست كم تابلوي هشداري بايد جلوي آسانسور خراب نصب ميشد و صد البته در آسانسور خراب را قفل ميكردند؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 23]