واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: مرد جوان وقتی زنش را داخل خودرو در یک پارک دید دست به چاقو شد و یک جنایت ناموسی را رقم زد و به اعدام محکوم شد.
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از رکنا، حمید33 ساله بیست و چهارم مرداد 94 همسر 25ساله اش به نام الهام را که سوار ماشین یک غریبه بود تعقیب کرد و وی را در پارک چیتگر تهران سوار بر پراید پسر هم محله اش به نام علی اصغر 32ساله دید و پس از درگیری با علی اصغر، وی را کشت. حمید و همسرش الهام هفته گذشته در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge حسین اصغرزاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد. در آن جلسه مادر قربانی برای متهمان حکم قصاص خواست. سپس حمید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من و همسرم با هم اختلاف داشتیم و وقتی پسر دوساله مان به خاطر بیماری فوت شد اختلاف های ما بیشتر شد. مدتی بعد مادرم هم فوت شد و پدرم بیمار بود. به همین خاطر بیشتر وقتها به خانه پدرم می رفتم و فقط شبها به خانه بر می گشتم. در دوسال آخر من مدام درگیر کار و تهیه پول و وام برای هزینه های درمانی فرزندم و مادرم بودم و به همسرم توجهی نمی کردم.آخرین بار ظهر به خانه امدم و بعد از خوردن نهار بیرون رفتم. از سر خیابان سیگار خریدم و بی دلیل دوباره به کوچه مان برگشتم که یکباره همسرم را سوار پراید یک غریبه دیدم. وقتی بیشتر دقت کردم متوجه شدم راننده علی اصغر از هم محله ای هایمان است. من سوار موتورم شدم و آنها را تعقیب کردم تا اینکه به پارک چیتگر رسیدند.من که شوکه شده بودم با همسرم تماس گرفتم اما تماس ما قطع شد. من با موتور جلوی ماشین علی اصغر پیچیدم و همسرم را دیدم که قصد پیاده شدن از ماشین را داشت اما علی اصغر مانع پیاده شدن او بود. با دیدن این صحنه فریاد کشیدم و علی اصغر با پرخاشگری از ماشین پیاده شد و به رویم چاقو کشید. من چاقو را از دستش گرفتم که او به داخل ماشین برگشت و قفل فرمان آورد. من واقعا قصد زدن او را نداشتم. می خواستم قفل فرمان را از دستش بگیرم که ناخواسته چاقو به گردنش خورد. سپس الهام 25ساله که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلا علی اصغر را نمی شناختم.در سالهایی که برای نگهداری از مادر شوهر بیمارم به خانه آنها می رفتم علی اصغر مرا دیده بود.بعد از فوت پسرم هر پنجشنبه و به تنهایی به مزار پسرم در بهشت زهرا می رفتم که آنجا با علی اصغر روبه رو شدم. او سر صحبت راباز کرد و برای اینکه من سالهاست با حمید زندگی می کنم و از پدر و مادر بیمارش نگهداری می کنم به من سرکوفت زد. او به من پیشنهاد داد تا از همسرم جدا شوم اما قبول نکردم. هفته بعد وقتی به مزار پسرم ر فتم علی اصغر را دیدم که مزار پسرم را با گلاب شسته و روی آن گل گذاشته بود. او با حرف هایش به من دلداری داد و مرا به زندگی امیدوار کرد. زن جوان که به شدت اشک می ریخت ادامه داد: چون رابطه خوبی با همسرم نداشتم به علی اصغر علاقمند شده بودم .علی اصغر مدام برایم پیامک می فرستاد و همسرم به این ماجرا مشکوک شده بود. دو هفته از آشنایی من و علی اصغر گذشته بود که به او گفتم نمی توانم به خاطر شرایطم از همسرم جدا شوم او با اصرار از من خواست تا برای آخرین بار به دیدنش بروم. علی اصغر با پراید دوستش دنبالم آمد.اوداخل ماشین دست نوشته ای به من داده بود که در آن تعهد کرده بود از من حمایت می کند و اگر از شوهرم جدا شوم با من ازدواج می کند. اما من به او گفتم ازدواج ما ممکن نیست. ما به پارک چیتگر رسیده بودیم که یکباره همسرم با موبایلم تماس گرفت . من از ترسم گوشی را قطع کردم اما وقتی بار دوم زنگ زد و با فریاد گفت که مرا در پارک دیده است به او گفتم داخل پارک کنار وسایل بازی هستیم. حمید و علی اصغر به محض روبه رو شدن با هم گلاویز شدند و من از ترسم فرار Escape کردم. فقط دیدم که همسرم چاقو را از دست علی اصغر گرفت اما لحظه ای که چاقو به گردن علی اصغر برخورد کرد را ندیدم. وقتی علی اصغر روی زمین افتاد همسرم از من خواست تا سوار موتور شوم و فرار کنیم اما من به خاطر علی اصغر تا لحظه آخر کنار او ماندم و با پلیس Police و اروژانس تماس گرفتم. بنا به این گزارش، در پایان جلسه هیات قضایی وارد شور شد و روز یکشنبه 16 آبانماه حکم را به قصاص و همسرش را به 99ضربه شلاق Whip و 120 ساعت کار اجباری در خانه سالمندان و استحمام آنها محکوم کرد.
سه شنبه 18 آبان 1395 ساعت 00:16
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]