واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: متهم: دعواي خونين بر سر يك انگشتر سرقتي بود
پسر محكوم به مرگ كه چهارسال قبل در جريان دعوا بر سر يك انگشتر سرقتي مرتكب قتل شده و تا يك قدمي طناب دار پيش رفته بود، روز گذشته بار ديگر محاكمه شد.
به گزارش خبرنگار ما، بيست و هشتم تيرماه سال 91، مأموران پليس تهران از مرگ مشكوك پسر جواني در يكي از بيمارستانهاي شهر باخبر و در محل حاضر شدند. جسد متعلق به پسر 22 سالهاي به نام كاوه بود كه با ضربات چاقو مجروح شده و بعد از انتقال به بيمارستان جان باخته بود. پدر كاوه كه در محل حضور داشت به پليس گفت: ساعتي قبل پسرم در جريان يك نزاع مجروح شد. وقتي من از ماجرا با خبر شدم، خودم را به محل رساندم و پسرم را به بيمارستان منتقل كردم، اما او به علت شدت خونريزي فوت شد. در محل حادثه شنيدم كه پسري به نام فريدون به كاوه ضربه زده است.
فريدون 22 ساله، چند روز بعد از حادثه شناسايي و دستگير شد. او در بازجوييها به جرمش اعتراف كرد و گفت: چند روز قبل از حادثه فهميدم كه عموي من و برادر كاوه سر يك انگشتر سرقتي با هم دعوا دارند. در جریان سرقت کیف یک رهگذر، آن انگشتر را داخل کیف پیدا کرده بودند و بر سر تصاحب آن دعوا داشتند. روز حادثه با دوستانم در پارك نشسته بودم كه متوجه شدم آنها در گوشهاي از پارك در حال دعوا كردن هستند. وقتي همراه دوستانم خودمان را به محل رسانديم، فهميدم كه دعوا بر سر همان انگشتر است. فريدون وقتي با من روبهرو شد، با چوب حمله كرد. من هم با چاقويي كه داشتم ضربهاي به او زدم كه كشته شد. پرونده با كامل شدن بررسيها در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران بررسي شد. فريدون در جلسه محاكمه اظهارات خود را تغيير داد و گفت كه او به كاوه ضربه نزده است. هيئت قضايي، اما بعد از شور رأي به قصاص فريدون داد. فريدون با اعتراض به رأي دادگاه با ارسال لايحهاي به قضات ديوان عالي كشور مدعي است كه ميتواند براي اثبات ادعايش چند شاهد معرفي كند. اعتراض او از سوي قضات ديوان پذيرفته شد و پرونده بعد از نقض رأي براي رسيدگي دوباره به شعبه دهم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي قربانزاده فرستاده شد و متهم روز گذشته بار ديگر پاي ميز محاكمه ايستاد.
ابتداي جلسه نماينده دادستان كيفرخواست را قرائت كرد، سپس اولياي دم بار ديگر درخواست قصاص دادند. سپس به دستور رئيس دادگاه متهم در جايگاه حاضر شد و گفت: من كاوه را نكشتم و بعد از بازداشت تحت فشار پليس مجبور به اقرار شدم. هنگام حادثه مقتول و برادرش چوب داشتند. يك نفر هم از دور شيشه نوشابه پرتاب ميكرد. من چاقو داشتم اما به مقتول ضربه نزدم و نمیدانم چه کسی ضربه را وارد کرد. پس از آن شاهدان يك به يك در جايگاه حاضر شدند و مشاهدات خود را مطرح كردند. يكي از شاهدان در پاسخ به سؤال قاضي كه چرا تا به حال به عنوان شاهد در دادگاه حاضر نشدید، گفت: ميترسيدم، فكر ميكردم قضيه به خير تمام شود، اما وقتي ديدم حكم اعدام يك جوان آمده است، خودم را جاي خانواده او گذاشتم و تصميم گرفتم آنچه را كه ديده بودم، بگويم. روز حادثه ماشينم را در پاركينگ پارك كردم و در راه خانه بودم كه ديدم تعداد زيادي جمع هستند و چند جوان چوب به دست با هم دعوا ميكنند. وقتي نزديكتر شدم دو جوان (مقتول و متهم) روي زمين افتاده بودند و دست راست مقتول زخمي شده بود. جواني از بين جمعيت قمه را زمين انداخت و فرار كرد. در ادامه جلسه بعد از گواهي همه شاهدان و آخرين دفاع متهم هيئت قضايي وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۴ آبان ۱۳۹۵ - ۲۲:۱۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]