واضح آرشیو وب فارسی:آخرین نیوز: چوبه دار؛ فرجام قتل همکار سابق/ قاتل: شیشه کشیده بودم، متوجه نبودم چه می کنم!
دیوانعالی کشور حکم قصاص مردی را که مدعی بود به دلیل تفاوت دستمزدی که با همکار سابقش داشته، دست به قتل زده است، تأیید کرد.
به گزارش شرق، متهم یک سال قبل و زمانی بازداشت شد که صاحب یک مغازه کامپیوترفروشی به پلیس اعلام کرد فردی بهعنوان مشتری وارد مغازهاش شده اما او تصور میکند وی یک خلافکار است. وقتی مرد مشتری بازداشت شد، اعتراف کرد همکار سابقش را به قتل رسانده و کامپیوتری را که در اتاق او بوده سرقت کرده است.
بعد از تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه این مرد، وی برای محاکمه به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم وقتی در جایگاه حاضر شد، گفت: مدتی قبل از قتل، ازدواج کردم و در یک کارخانه مشغول به کار شدم. چندماهی بود که در آنجا کار میکردم. اما دستمزدی که من میگرفتم با دستمزد دیگر همکارانم خیلی متفاوت بود. با اینکه به من گفته بودند بعد از مدتی دستمزدم را بالا میبرند اما این کار را نکردند. پایینبودن رقم دریافتی آنقدر ناراحتم کرده بود که استعفا کردم و بیرون آمدم. بیکاری و هزینههای زندگی باعث شد به شیشه روی بیاورم و معتاد شوم. اختلافم با همسرم بالا گرفت و وضع زندگیام خراب شد. در یک آشپزخانه کار پیدا و بهعنوان آشپز کار میکردم اما وقتی صاحبکارم فهمید اعتیاد دارم، من را اخراج کرد و دوباره بیکار شدم. در این مدت فقط با مقتول ارتباط داشتم و با کسی حرفی نمیزدم. مقتول نگهبان شرکتی بود که من از آن استعفا کرده بودم. او سعی میکرد کمکم کند و میگفت بههرحال پولی که میگیری، خرج زندگیات میشود و نباید خودت را با دیگران مقایسه کنی. خیلی نصیحتم میکرد اما من احساس میکردم وقتی حقوق کمی میدهند، من را کمارزش میدانند و تحقیرم میکنند؛ به همین خاطر هم حاضر نبودم برگردم. متهم در ادامه گفت: دو شب قبل از حادثه با همسرم دعوا کرده بودم. او به من گفت تو مرد بیلیاقتی هستی و هرجا میروی اخراجت میکنند؛ به همین خاطر هم من را از خانه بیرون کرد. دو شب بود که به خانه نمیرفتم، یاد دوستم افتادم؛ او نگهبان شرکت بود و میتوانستم شب را نزد او بمانم. وقتی به شرکت رفتم، سر صحبت باز شد و با او درددل کردم؛ گفت با صاحب شرکت صحبت میکند تا من دوباره برگردم. راستش دوست نداشتم برگردم، شیشه هم کشیده بودم و حالت عادی نداشتم، آنقدر ناراحت و عصبانی بودم که خیلی متوجه حرفهای مقتول نمیشدم. نفهمیدم چطور شد که تصمیم به قتل گرفتم؛ فقط یک لحظه به خودم آمدم و دیدم بهترین دوستم را کشتهام. یک کیس و یک لپتاپ از شرکت برداشتم و بعد به سمت شمال حرکت کردم. به مغازهای رفتم که آن را بفروشم و برای مواد هزینه کنم. مرد مغازهدار اول کیس و لپتاپ را بررسی کرد و بعد گفت باید دقیقتر آن را ببیند. من را معطل کرد، منتظر بودم که بگوید وسایل را به چه مبلغی میخرد که یکدفعه دیدم مأموران وارد مغازه شدند و من را دستگیر کردند و وسایل را هم برداشتند. از شمال به سمت تهران آمدیم و به من گفتند متهم به قتل هستم و نگهبان یک شرکت را کشتهام. راست میگفتند من این کار را کرده بودم؛ آن موقع تازه یادم افتاد که این کار را کردهام. تا آن هنگام کاملا تحتتأثیر مواد بودم و اصلا حالم خوب نبود. آنجا بود که متوجه شدم صاحب مغازه من را لو داده است. مرد جوان گفت: آنجا بود که یادم آمد دوربین مداربسته شرکت را هم شکستم و بعد از قتل وسایل را هم برداشتم، سوار ماشین شدم و به سمت شمال حرکت کردم.
متهم در آخرین دفاعیات خودش گفت: من یک بار دیگر میگویم اتهام قتل را قبول دارم؛ از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم و منکر این نمیشوم که قتل کار من بود اما باور کنید تحتتأثیر مواد بودم و هیچ انگیزهای هم برای قتل نداشتم، هیچ درگیریای هم بین ما اتفاق نیفتاد. وقتی به او پناه بردم، من را قبول کرد و در را به رویم باز کرد و پیشنهاد داد با رئیس شرکت صحبت کند تا من برگردم؛ واقعا نمیدانم چرا این کار را کردم و از اولیای دم درخواست دارم من را ببخشند و کمکم کنند. هیأت قضات با پایان جلسه رسیدگی وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.
این رأی مورد اعتراض متهم قرار گرفت و او درخواست کرد با توجه به اینکه زمان قتل تحتتأثیر مواد مخدر بود، از قصاص او صرفنظر شود اما دیوانعالی کشور این اعتراض را قبول نکرد و رأی صادره عینا تأیید شد. به این ترتیب درصورتیکه متهم نتواند رضایت اولیای دم را جلب کند، در فهرست اعدامیان دادسرای جنایی تهران قرار میگیرد.
سه شنبه, 04 آبان 1395 ساعت 08:42
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آخرین نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 121]