واضح آرشیو وب فارسی:الف: استعارههایی برای تمام قرون
علیرضا بهرامی؛ 3 آبان 1395
تاریخ انتشار : دوشنبه ۳ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۲۱:۴۳
«نگاه پرتگاه» نویسنده: والری شفچوک مترجم: کاترینا کریکونیوک ناشر: نگاه، چاپ اول 1394 420 صفحه، 29000 تومان شما میتوانید کتاب «نگاه پرتگاه» را تا یک هفته پس از معرفی با ۱۰ درصد تخفیف از فروشگاه اینترنتی شهر کتاب آنلاین خرید کنید. **** هِرهوریی اِسکورودا، فیلسوف برجسته اوکراینی قرن 18 میلادی در کتابش نوشته است: «آیا کسی که سیاه را نمیشناسد، میتواند از سفید سخن براند؟» فرهنگهای جهان ما، متفاوت و بهاندازهی تنوع احساسات و افکار انسان، گوناگون هستند؛ بهگونهای که رنگها و اشکال متضاد و سایهروشنهای کم و زیاد، نقشهای چشمنواز را تشکیل میدهند؛ همانطور فرهنگهای مختلف، تصویر زیبای کلی را از وجود انسان میسازند. «کاترینا کریکونیوک» با چنین نگاهی، به ترجمه و انتشار آثاری از ادبیات و فرهنگ اوکراینی – که برخلاف تصور کلی و عمومی ما، با ادبیات و فرهنگ روسی بسیار تفاوت دارد – به زبان فارسی و در ایران همت گماشته است. او دانشآموختهی شرقشناسی با گرایش ایران است و با توجه به تشکیل خانوادهی ایرانی – اوکراینی، بیشتر اوقات خود را در ایران اقامت دارد. از اینرو میتوان گفت، یکی از بهترین گزینههای ممکن برای ترجمهی درست از فرهنگ مبداء اوکراینی به دنیای مقصد فارسی است؛ زیرا زبان اصلی کتابها، زبان مادری اوست و زبان مقصدشان زبانی است که علاوه بر آنکه با آن زندگی میکند، نگاهبانانی همچون استادان دانشگاه و افراد خانواده و اطرافیانش دارد که در حکم ویراستاران غیر رسمی برای او میتوانند نقش ایفا کنند. با این اوصاف، کاترین یا کاترینا کریکونیوک با آرزوی شناخت بهتر فرهنگ و ادبیات اوکراینی، باور دارد که با شناخت فرهنگهای دیگر، ما در راه درک فرهنگ خود قدم برمیداریم. از این رو، رمانی 420 صفحهای را با عنوان «نگاه پرتگاه» از یکی از نویسندگان مطرح در اوکراین، بهنام «والری شفچوک» ترجمه کرده که نشر نگاه آن را به بازار نشر کتاب ایران عرضه کرده است. کریکونیوک همانطور که در پیشگفتار کتاب شرح داده، پس از ترجمهی کار به زبان فارسی، برای کسب اجازه، نزد نویسندهی آن در کییف رفته است. گویا آقای شفچوک خیلی استقبال کرده و در غافلگیریاش اظهار کرده که به خواب هم نمیدیده رمانش به زبان فارسی ترجمه شود. در جریان این دیدار هم نهتنها حق رایتی مطالبه نکرده، بلکه 10 نسخه از کتابهایش را بهعنوان تشکر و بهنوعی در مقام حقالتالیف، به مترجم فارسی کار اهدا کرده است. گویا شفچوک ازجمله نویسندههایی است که در محاصرهی انبوه کتابها زندگی میکند، مدام و پیوسته کتاب میخواند و هر روزش اگر با نوشتن همراه نباشد، به پایان نمیرسد. از این رو، علاوه بر اینکه بهطور حرفهای، تماموقت و پُرکار، به امر نوشتن و کتاب چاپ کردن نوشتههایش مشغول است، میتوان نتیجه گرفت یا حدس زد که در کارهایش، از نوشتههای کهن، روایتهای تاریخی و متون دینی، در داستاننویسی الهام گرفته و از آنها به شکل هدفمندی استفاده میکند. خود کتاب «نگاه پرتگاه» گواه محکمی است برای این وصف. البته عنوان «نگاه پرتگاه» که آهنگ قافیهگرایش حاصل خلاقیت مترجم اثر است، در اصل، از همان ریشههای مورد اشارهمان آمده است. گویا در فولکلور اوکراینی داستانی با عنوان «باتلاق هولناک» وجود دارد که شفچوک در نوشتن این اثر به آن نگاه داشته و مایهی الهام را از آن استخراج کرده است. خودش بهصراحت گفته که نظر مطرحشده در انجیل هم دربارهی پیامبران راستین و دروغین، الگوی دومش بوده و همچنین الگوی سومش، همان فیلسوفی بوده است که در ابتدای این نوشتار به او اشاره شد. گویا او رسالهای دارد با عنوان «مکالمه پنج همسفر راجع به خوشبختی حقیقی در زندگی». از همین عنوان احتمالا حدس زدهاید که حال و هوای داستان در چه حوزهای سیر میکند. نویسندهی اثر در مقدمهی ویژهی خوانندهی ایرانی، در اعترافی قابل تحسین و عبرتآموز گفته که منتقدان اوکراینی او را به تقلید از رمان «نام گل رُز» اومبرتو اکوی ایتالیایی متهم کردهاند. او با رد این اتهام و تاکید بر اینکه مشابهت کارش با کار اکو تنها در ژانر کارآگاهی و فضای قرون وسطایی است، اتفاقا اعلام کرده که هنگام نوشتن اثر در سال 1955 چند جلد از اثر دمترو توپتالو را از زبان اسلاوی کلیسایی به اوکراینی ترجمه می کرده و از آن تاثیر گرفته است. انکار آقای شفچوک را باید پذیرفت؛ چراکه در باور خیلی از ما نیز داستانهای فولکلوری وجود دارند که تقریبا همین مایههای مشابه هزار و یک شبی و آلیس در سرزمین عجایبی را دارند. این درونمایهها و شکلها در فرهنگهای جهانی آنقدر با هم مشابهند که حتا در حوزهی سینما هم نمود یافتهاند. برای نمونه، محتوای فیلم هالیوودی کارگردان کرهای، یعنی «برفشکن» نیز چنان به محتوای رمان «نگاه پرتگاه» نزدیک است که با این منطق، به آنهم باید اتهام برداشت از اثر والری شفچوک یا اومبرتو اکو را بزنیم. داستان رمان «نگاه پرتگاه» برای بسیاری که در کودکی پای قصههای مادربزرگها نشستهاند، آشنا به نظر میرسد؛ داستان سفر نمادین، با رویکردهای کمالگرایانهی مبتنی بر جستوجوی معنویات بهسوی جزیرهای که ظاهرا مدینهی فاضله است، اما مدینهای که درنهایت مشخص میشود نهتنها فاضله نیست، بلکه رهبران و بزرگان آنهم برخلاف آنچه که بیان و رفتار آنان مینماید، فاضل و صادق نیستند. در این مسیر هم فضایی که ترسیم شده و شخصیتهایی که پرداخته شده، هم برای مردم شرق میتواند مابهازا داشته باشد (بودیسم و هندوئیسم) و هم برای مردم غرب (مسیحیت). پرسشها، در فضایی استعاری، سرگردانیهای مشترک بشری را شامل میشوند، دردهای مشترک بشری را دربر میگیرند و درنهایت هم به پوچیهای مشترک بشری میرسند. اینها هم برنمیآید، مگر از یک نویسندهی با مطالعه که کتابهای زیادی در زمینههای تاریخ، دین، فرهنگ ملل و مانند این خوانده باشد. طبعا باید هم میانسالی را رد کرده باشد تا به این سطح از مطالعه و درجهای از پختگی رسیده باشد. او متولد سال 1939 است و هنگام نگارش و انتشار این رُمان در سال 6-1995 حدود 60 سال سن داشته است. او همچنین هنگام نگارش رمان «نگاه پرتگاه» 35 سال سابقهی انتشار اثر داستانی داشته است. شفچوک در اواخر دهه 60 میلادی به مباحث تاریخی روی آورده و شروع به حرکت به دور از واقعگرایی و به سمت رئالیسم جادویی کرده است. با این حال، او به سنتهای اوکراینی در اینگونه از آثارش توجه دارد. او البته پس از دستگیریهای گستردهی روشنفکران اوکراینی در دههی 70 مدتی سکوت پیشه کرد و در دههی 80 به سکوت خود رفتهرفته پایان داد. این نویسندهی اوکراینی که تاکنون چند جایزهی مهم را هم از آن خود کرده، در آثار خویش هرچند به شخصیتهای مثبت و منفی برمبنای نگاه ایدئولوژیک خود پرداخته، درنهایت به یک ساختار اخلاقی برای عظمت انسان توجه دارد. او به نویسندهای پرکار و محقق شهرت یافته است که در خلق فضاها و شخصیتهای داستانهای خود، به مطالعههای وسیعش بسیار توجه و تکیه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 95]