تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام جواد (ع):اعتماد به خدا بهاى هر چیز گرانبها است و نردبانى به سوى هر بلندایى.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1834551861




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

«محمدرضا شجریان» از نگاه حسین علیزاده (1)


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: خبرگزاری اصولگرای تسنیم نوشت: برای سخن گفتن درباره محمدرضا شجریان باید با کسی هم‌کلام شد که او را از نزدیک شناخته و هنر او را درک کرده باشد، باید سراغ کسی رفت که جایگاهش هم‌قدوقواره شجریان باشد؛ حتی اگر تخصصش در زمینه آواز نباشد. برای پرداختن به زوایای مختلف هنری و شخصیتیِ محمدرضا شجریان باید رُک بود و تعارف را کنار گذاشت؛ نه آن‌قدر ذوب در هنر و شخصیت شجریان که او را قدیس کنیم و نه به‌خاطر برخی حاشیه‌های جدیدِ اطرافش آن‌قدر با او زاویه گرفت که به تکفیر او بینجامد. برای این منظور سُراغ هنرمندی رفتیم که جایگاهش نزد اهل هنر جایگاه والایی است و سخنش قابل اعتناست.
 

«شجریان؛ از سپیده تا فریاد»
 



حسین علیزاده میان اهالی رسانه به صراحتِ بیان مشهور است. برای اینکه مقابل او بنشینی باید دست پُر به دیدارش بروی. برای هر واژه و هر جمله‌ای ارزش قائل است و با دقت سخنانت را می‌شنود و با دقت هم پاسخ می‌گوید. از اینکه درباره شجریان می‌خواهیم گپ بزنیم استقبال می‌کند و فرصت صحبت کردن را به فال نیک می‌گیرد. پُرحرارت سخن می‌گوید و پر و پا قرص از هنر رفیقش دفاع می‌کند؛ اما شرط انصاف را کنار نمی‌گذارد و هر جا که لازم باشد انتقاد هم می‌کند.

علیزاده از زمانی می‌گوید که قبول نکرد سوارکارِ فرانسوی‌‌ موسیقی ایران باشد و دست رد به سینه «شوالیه» زد. این انتخاب از استقلال فکریِ علیزاده سخن می‌گوید و در خلال گفت‌وگو درباره شجریان حرف‌هایی فکرشده درباره مواجهه خود با پیشنهاد سفارت فرانسه بیان می‌کند. تصمیم بر آن شد گفت‌وگو با او بخش دیگری از پرونده «شجریان؛ از سپیده تا فریاد» باشد. علیزاده از جایگاه خاص شجریان در موسیقی اصیل ایرانی سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که باید از سرمایه‌های ملی مراقبت شود. وقتی از او درباره موضع‌گیری‌های سیاسی شجریان و حاشیه‌های پیرامون آن می‌پرسیم، از نفس اینکه هنرمند باید مطلع از مباحث سیاسی باشد دفاع می‌کند؛ در عین حال می‌گوید هنرمند تئوریسین نیست و مواضعش برگرفته از عاطفه و احساس است.

مبدع گوشه «دادوبیداد» تأکید می‌کند که هنرمند باید استقلال سیاسی‌اش را حفظ کند و در نقدهایی که دارد از ادبیات مناسب بهره بگیرد.  علیزاده درباره ماجرای اجرای «سپیده» در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی توسط لطفی و شجریان و مواردی که این روزها مطرح است مبنی بر اینکه شجریان این کار را فارغ از ارتباط آن با انقلاب اسلامی خوانده، تأکید می‌کند که نمی‌تواند چنین موضعی را بپذیرد؛ او می‌گوید سپیده شوق پیروزی انقلاب است و شجریان هم فردی نبوده که اثری را اگر قبول نداشته، بخواند. او معتقد است خودِ چاووشی‌ها هم دوران خود را نفی کنند جامعه نفی نمی‌کند.


در ادامه بخش نخست گفت‌وگو با حسین علیزاده را می‌خوانید:
 
شما در دهه‌های گذشته سابقه آشنایی و همکاری با استاد شجریان را دارید. به عنوان اولین سوال می‌خواهم درباره جایگاه محمدرضا شجریان در هنر آواز و موسیقی ایرانی برایمان توضیحاتی ارائه کنید و بگویید که از نظر شما محمدرضا شجریان چه جایگاهی در هنر موسیقی ایرانی دارد؟

ممنون که این فرصت را دادید تا از دوستی قدیمی یاد کنیم. امیدواریم هرچه زودتر به عرصه هنری ایران بازگردند و فعالیت داشته باشد و این آرزو و خواسته‌ی همه مردم ایران است.اگر بخواهیم شجریان را تنها در موسیقی بررسی کنیم دقیق نگاه نکرده‌ایم.شجریان را باید به عنوان شخصیتی اجتماعی و چهره‌ای ملی شناخت. هنر و سابقه هنری وی که بیش از نیم قرن در ایران طنین انداخته است، انکار ناپذیر است.

تاریخ نشان داده برخی از هنرمندان علاوه بر تبحر در کار خود با داشتن خصوصیاتی ویژه می‌توانند به شخصیتی ملی و جهانی تبدیل شوند و شجریان را می توان از این زاویه دید. همه اینها ریشه در اعتقاد و عشق به موسیقی، هنر و فرهنگ دارد. مسلماَ من شجریان را قبل از انقلاب،‌ در زمانی که در رادیو و مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فعالیت داشتیم، می‌شناسم و حضوراً با هم آشنا شدیم و بیش از 40 سال است که این دوستی و سابقه آشنایی ادامه داشته است.

مراحل ابتدایی و پیشرفته موسیقی را در حالی که کم سن و سال بودیم پیش اساتید کار کردیم؛ دقت کنید که از فعل «تمام‌کردن» استفاده نمی‌کنم چرا که راه آموختن همیشه باز است. سال‌های 53 و 54 به بعد رابطه تنگاتنگی پیدا کردیم چون همگی دور استاد برومند جمع بودیم و برومند استادِ همه‌ی ما بود. اولین کنسرتی که در جشن هنر شیراز اجرا کردیم با یکی از گروه‌های مرکز حفظ و اشاعه موسیقی بود که در آن گروه من،‌ شجریان و لطفی حضور داشتیم. بقیه دوستان هم بودند.
 

«شجریان؛ از سپیده تا فریاد»



طی این دوران تمام چیزی که کاراکتر شجریان و شخصیت هنری او را شکل می‌دهد؛ دیده‌ام. همه این شخصیت جهانی و ملی را یک واژه می‌سازد و آن «عشق» است. عشق و ایمان و طلبگی که در موسیقی داشت باعث شد همیشه مردم و هنرمندان برای او ارزشی خاص قائل شوند.

اصولاً کسانی که همیشه در پیِ یادگیری هستنداحترام خاصی بین مردم و هنرمندان پیدا می‌کنند. اگر مردم ببینند کسی با اعتقاد و ایمان پیگیر هنرش یا هر مقوله دیگری هست، خودبه‌خود جامعه به آن شخص احترام می‌گذارد. احترام مردم به شجریان تنها به واسطه آوازِ خوش او نیست؛ بلکه این احترام برای مجموعه همه چیزهایی است که شجریان را می‌سازد و مردم هم به جنبه‌های دیگر اهمیت می‌دهند و او را به عنوان شخصیتی ملی و جهانی می‌شناسند.

شاید خیلی از سیاست‌مدارانِ ایران را جهانیان نشناسند؛ چرا که سیاسیون عوض می‌شوند، اما مردم هنرمندان را می‌شناسند و این هنرمندان هستند که عوض نمی‌شوند مگر این که عمرشان تمام شود. بسیاری از کشورهای مختلف هستند که به واسطه هنرمندانشان شناخته می‌شوند؛ شجریان از جمله افرادی است که در هر کجای دنیا نام او را ببرید در کنار نام او نام «ایران» هم هست.

اگر بخواهید دوره‌های فعالیت شجریان را بررسی کنید به نظرتان اوج دوران فعالیت شجریان چه زمانی بود؟

شجریان در خاطرات خود می‌گوید یک بار در امتحان رادیو رد شده است و بعد با پافشاری کشف می‌شود. شجریان در سنین کم کشف شد. به همین علت اجراها و ضبط‌های بی‌شماری در برنامه‌های گلها و دیگر برنامه‌های آن سال‌های رادیو دارد؛ به گونه‌ای که همه نوازندگان و گروه‌ها و همه آهنگسازان با او آثاری دارند.

شجریان خواننده‌ای شد که همه دوست داشتند با او کار کنند. با هر ایده، تکنیک و سلیقه‌ای که آهنگسازان آثاری را می‌ساختند شجریان از عهده اجرایش برمی‌آمد. فکر می‌کنم دوره‌ای که شجریان به اسم «شجریان» معرفی شد نقطه عطف کار اوست.

تا پیش از این زمان محمدرضا شجریان در رادیو با نام «سیاوش بیدکانی» معرفی می‌شد.

آنگونه که خودش تعریف می‌کند خیلی دوست نداشت به عنوان یک خواننده شناخته شود. چرا که شجریان در خانواده‌ای مذهبی بود و برای او شاید جالب نبود که بدانند در رادیو فعال است و سابقه‌ای دارد. شجریان سابقه قرائت قرآن را هم دارد و همین «ربنا» یادگار بزرگی از اوست.

شجریان در فرهنگ مذهبی ما بزرگ شده است. در عین حال قبل از انقلاب پرهیزی از بیان فعالیت‌های موسیقی از روی ناآگاهی اجتماعی وجود داشت و اگر کسی فعالیت موسیقی داشت سعی می‌کرد آن را بیان نکند. برای من جالب است که قبل از انقلاب فرهنگ جهانی نسبت به موسیقی یکدست نبود اما بعد از انقلاب یک‌دست‌تر شده است.دیگر پنهان‌کاری وجود ندارد.

امروز در رشته موسیقی طالب زیاد است و کنکور هنر سخت‌تر شده است. جامعه برای موسیقی‌دان احترام زیادی قائل است. در هر صورت من فکر می‌کنم زمانی که شجریان تصمیم گرفت به اسم خودش معرفی شود، از همان‌جا نقش هنری او عوض و  آواز شجریان همه‌گیر می‌شود.
 

«شجریان؛ از سپیده تا فریاد»



آنطور که من شاهد هستم می‌توان گفت از دهه 40 به بعد شجریان جایگاه خاصی پیدا می‌کند. شجریان قبل از انقلاب بیشتر در رادیو فعال و با نوازندگان رادیو بود و وقتی به سال‌های انقلاب نزدیک می‌شویم به ماها (اشاره به خودش، لطفی و مشکاتیان است) نزدیک شد. از چند سال قبل از انقلاب با ما بیشتر نشست و برخاست داشت.

کم‌کم حوزه فعالیت او به سمت موسیقی ردیفی متمرکز می‌شود و همکاری‌اش با مرکز حفظ و اشاعه و همکاری با «سایه» بیشتر می‌شود و همین باعث ایجاد نَفَسی تازه در آواز و سلیقه شجریان شد. همگام با تغییرات اجتماعی در ایران آواز شجریان هم از دهه 50 به بعد تغییر می‌کند و با نسل جدید موسیقی رابطه بیشتری پیدا می‌کند.

در سال‌های شکل‌گیری انقلاب اسلامی و سال‌های بعد از آن «چاووش» شکل گرفت که در این دوره هم شجریان آثار انقلابی به یادماندنی خواند. چندی پیش گفت‌وگویی با یکی از اهالی موسیقی داشتم و درباره آثار دوران چاووش نظرش را جویا شدم، این هنرمند در پاسخ به من گفت: «درباره چاووش نظری ندارم چرا که هنرمندانی که در چاووش بودند الان آن دوره و فعالیت‌های خود را قبول ندارند» آیا این‌گونه است و شما فعالیت‌هایتان در دوران چاووش را قبول ندارید؟

نه، من به آن دوره افتخار می‌کنم. کسانی که در چاووش تعیین‌کننده بودند چه از نظر آثاری که خلق می‌کردند و چه از نظر آموزش موسیقی به قطع فعالیت آن دوران خود را قبول دارند. هم‌زمان با انقلاب فرهنگی در دانشگاه و تعطیلی رشته موسیقی در دانشگاه‌ها و بعد از این که آموزش و فعالیت در دانشگاه قطع شد ما کار خود را روی «چاووش» متمرکز کردیم.

«چاووش» به عنوان یک دانشکده موسیقی هم کار می‌کرد. تمام دانشجویان ما که بیشترشان اعضای گروه هم بودند، وقتی دانشگاه بسته شد کارشان را در چاووش ادامه دادند. هم عضو چاووش بودند و هم تحصیلات خود را در چاووش ادامه دادند. کسی که این صحبت را می‌کند دچار سوءتفاهم است چرا که حتی اگر خودِ چاووشی‌ها دوران خود را نفی کنند جامعه نفی نمی‌کند. اتفاقاتی که در موسیقی آن دوره افتاده است جزء افتخارات موسیقی ایران است که شاید در تاریخ موسیقی بی‌نظیر بوده است.

این که عده‌ای در سطح جامعه در زمینه موسیقی مطرح بودند و با هم متحد شدند و در جایی فقط برای موسیقی کار کردند؛ ثمره آن اتحاد و دوستی آثار درخشانی است که ماندگارند. الان شاید اثری را بشنویم که جنبه سرود دارد و بگوییم از نظر موسیقی در این رده هنری قرار دارد ولی هنر همیشه برای هنر نیست. در آن زمان موسیقی جنبه‌های اجتماعی به خود گرفت و این درست همان کاری بود که سابقه چندانی در موسیقی ما نداشت. یعنی در تاریخ موسیقی ما کمتر دیده شده که موسیقی با مسائل سیاسی و اجتماعی حرکت کند.

اگر به دوره قاجار به بعد نگاه کنیم، نگاه موسیقی‌دانان به مسائل اجتماعی و انعکاس آن در آثارشان تحول بزرگی بوده، آن هم به شکلی که در جامعه تاثیر گذار باشد. در روزهای حکومت نظامیِ بعد از 17 شهریور بود که دسته‌جمعی از رادیو به نشانه اعتراض استعفا دادیم و بعد از آن حکومت با ما مشکل پیدا کرد و ما دیگر در مراکز دولتی حضور پیدا نمی‌کردیم. بعداً به صورت خصوصی و در منزل محمدرضا لطفی که زیرزمینی داشت، ضبط آثارمان را انجام می‌دادیم. در آن دوره ما همراه با جامعه بودیم.
 
در تظاهرات و جاهایی که مردم شرکت می‌کردند حضور داشتیم و بودیم. «چاووش» متشکل از موسیقی‌دانانی بود که با جاهای دیگر فرق داشت. همین امر سبب نزدیکی ما با مسائل اجتماعی بود. کسی که گفته «هنرمندان «چاووش» فعالیت‌های آن دوره خود را قبول ندارند»، مسلماً درک درستی از آن دوره چاووش ندارد که چاووش چه نقشی داشته است. حتی آن زمان که در رادیو بودیم، مسئولان رادیو با این که با موسیقی مشکل داشتند، به طور غیرعلنی به «چاووش» می‌آمدند تا راهنمایی بگیرند که درباره موسیقی در رادیو چه تصمیماتی بگیرند.
 

«شجریان؛ از سپیده تا فریاد»



هسته اصلی چاووش هم مدتی جزء شورای رادیو و تلویزیون بودیم. در آن زمان که ابتدای انقلاب بود سخت‌گیری هم می‌کردیم. بالاخره در دوره‌ای بودیم که همه چیزش در زمان‌های کوتاه تغییر می‌کرد و موقت بود. «دولت موقت» هم در آن زمان روی کار بود. کسی می‌آمد و موافق استفاده از نیروهای دیگر بود. ما به خاطر این که رادیو و تلویزیون را یک وسیله ملی می‌دانستیم، دوست داشتیم در آن سهیم باشیم.

برخی مسئولان خط‌کشی می‌کردند که چه کسی از ماست و چه کسی برماست، همین مسئله باعث می‌شد افتراق ایجاد شود. برای این که این جریان متزلزل بود ما جایی را به نام «چاووش» تشکیل دادیم تا اتحاد و همبستگی را داشته باشیم و آثار خود را از نظر اجتماعی به وجود آوریم. هیچ کس نمی‌تواند آن دوره را منکر شود مگر این که درکی از «چاووش» نداشته باشد.

 در میان هنرمندان چاووش، شجریان هم حضور داشت و آثار ماندگاری از ساخته‌های آن دوره را خواند. زنده‌یاد لطفی در برخی مصاحبه‌ها گفته بود که شجریان در آن زمان خیلی با دید سیاسی - اجتماعی آثار اوایل انقلاب را نخوانده است. به خصوص آثاری که در قالب آلبوم «سپیده» منتشر شده است. شما در متن ماجرا بودید. دیدگاه‌های محمدرضا شجریان در آن زمان چگونه بود؟ آیا این سخن لطفی را قبول دارید که شجریان در آن زمان دیدگاه سیاسی اجتماعی چندانی نداشته است؟

نمی‌خواهم بگویم قبول ندارم. هر کسی بگوید من هیچ دیدگاهی ندارم به نظرم دقیق صحبت نمی‌کند. ما خیلی گروهی و حزبی و در چارچوب سازمان‌های سیاسی نگاه نکنیم. هر کسی یک نوع جهان‌بینی دارد و نگاهی خاص به جامعه دارد و هنرمند فراتر از همه اینها حرکت می‌کند. هنرمند مشی آزادمنشانه‌ای دارد که فراتر از حزب و گروه است. از این زاویه می‌توانم حق را به شجریان بدهم چرا که شجریان وابستگی به جایی نداشت.

ضمن این که شجریان به این مسئله معتقد بود که هنرمند می‌باید فراتر از جریانات سیاسی باشد. این به معنای این نیست که لطفی این نگاه را نداشت. اتفاقاً لطفی نگاه سیاسی و اجتماعی را از سال‌های قبل داشته است. لطفی را باید در این زمینه بسیار جدی گرفت. آدم‌ها و هنرمندانی که تاثیرات اجتماعی و سیاسی دارند آثار آنها از عصاره فکریشان می‌آید و وقتی به جامعه فکر می‌کنند اثرشان برای جامعه ساخته می شود.

از آثار هنرمندان می‌توانید نگاه آنها را ببینید. به نظر من شجریان از این نظر درست می‌گوید که هنرمند فراتر از گروه‌های سیاسی می‌تواند حرکت کند. بعد از انقلاب مسئله فرق می‌کرد؛ باید بر پیشانی همه یک مهری می‌خورد که این فرد آیا به گروه‌های مذهبی برمی‌گردد؟ آیا جزء انجمن‌های دانشجویی دانشگاه است؟ یا عضو انجمن اسلامی کجاست؟

اگر کسی می‌گفت من جزء گروهی نیستم، می‌گفتند این مشکوک است. شما باید حتماً به جایی وصل می‌شدید. اگر یک زمانی با وجنات و ظاهر و پوشش مذهبی ظاهر می‌شدید می‌گفتند حتماً از گروه‌های سیاسی –مذهبی است. اگر این شکل نبودید می‌گفتند حتماً چپ و وابسته به گروه‌های غیرمذهبی است.

به نظر من آن نگاه غیروابسته و مستقل در نگاه همه ما وجود داشت. برای این که الان هم ارتباط ما با همه جامعه است، به همه احترام می‌گذاریم و این گونه نیست که گروه‌های جامعه را از هم جدا کنیم. در دوران حساسی بعد از انقلاب گاهی بین ما اختلاف نظر پیش می‌آمد. عده‌ای از نظر نگاه خودشان یا رابطه‌ای که با موسیقی داشتند از اول انقلاب با برگزاری کنسرت‌ها مخالفت می‌کردند.ما از همان زمان برای موسیقی و برای برگزاری کنسرت ها ایستادگی کردیم. الان هم می‌ایستیم. ما رسالت خود را انجام می‌دادیم و از کار خودمان دفاع می‌کردیم.

اوایل انقلاب در همین راستا دانشجویان خط و خطوطی مشخص و متفاوت داشتند. اگر دانشجویان قدمی برمی‌داشتند که کنسرتی برگزار کنند هم برای مردم بود و هم دوست داشتند موسیقی که جزئی از فرهنگ این ملت است؛ از بین نرود و به آن توهین نشود و در جایگاه درستش مطرح شود. هر گروهی از دانشجویان که می‌خواست کنسرتی در دانشگاه برگزار کند قطعاًبه یکی از این گروه‌ها وصل می‌شد.

کنسرت دانشگاه شهید بهشتی که سیاسی به نظر می‌رسید و دردسر ساز شد.


آن کنسرت به خصوص که در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد، دانشجویان به حزبی خاص تمایل داشتند و این خامی دانشجویانِ آن زمان بود که از تبلیغات برای وابستگی‌های سیاسیِ خود استفاده می‌کردند. همین باعث می‌شد در گروه ما اختلافاتی پیش آید که وقتی ما کنسرت می‌دهیم نباید پوستر و تبلیغات گروه‌های سیاسی بر روی صحنه باشد؛ این اعتراضی بود که شجریان داشت و به نظرم به موقع و درست بود.
 

«شجریان؛ از سپیده تا فریاد»
 


 
جزئیات ماجرا چه بود؟ گویا ماجرا مربوط به طرفداران حزب توده می‌شد.

نمی‌خواهم اسمی از جریانی ببرم یا وقایع‌نگاری کنم. کلی صحبت می‌کنم. الان قضاوت کردن راحت‌تر است. اینها مهم نیست که چه کسی چه حرفی زده است. در هر دوره‌ای می‌توانید همه چیز را منفی و مثبت کنید. بالاخره هر کدام از هنرمندان دوست و رفیق و دانشجویی داشتند که اینها می‌توانستند کنسرت یا برنامه‌ای بگذارند و ماجرا به همین سادگی بود. گاهی این برگزارکننده‌ی کنسرت به تشکیلات سیاسی وصل بوده است و آنها هم از روی احساسات و خامی و برای خوش‌خدمتی به جریان سیاسی خود، بر روی صحنه تبلیغات می‌گذاشتند. این برای کنسرت مناسب نبود. اعتراض شجریان در این باره به موقع بود و امکان اختلافات بین گروه وجود داشت که در نهایت هم شجریان از این جریان فاصله گرفت.

آقای شجریان امتناع داشت که از کار هنری او استفاده سیاسی شود؟

بله، نظر ایشان بود. البته با این صراحت بیان نمی‌کرد که اگر این‌چنین می‌شد قهر نمی‌کردیم. اوایل انقلاب هر جایی یک عده‌ای ایستاده بودند و در قالب دو گروه با هم بحث می‌کردند، به خصوص در جلوی دانشگاه‌ها چنین می‌شد. این بحث‌ها نخستین تمرین‌های دموکراسی بود تا مردم یاد گیرند با هم حرف بزنند. به نظرم، آن چه ما بین خود داشتیم این بود که بحث می‌کردیم. خود «سایه»(هوشنگ ابتهاج) هم بود که ریش‌سفید ما بود. حتی اگر سایه هم نظر می‌داد و موافق نبودیم با نظر سایه هم مخالفت می‌کردیم. این بحث‌ها و گفت‌وگوها چیزی بود که در انقلاب یاد گرفته بودیم.

«امکان گفت‌وگو» مسئله بسیار مهمی است و گمشده این روزهاست.

علیزاده: بله، هم‌چنان هم اگر به این امر عمل کنیم خوب می‌شود. همکاری‌ها و عدم همکاری‌ها از یک جامعه‌ای می‌آید که همه چیز را در تاریخ خود تجربه می‌کند. نباید همه چیز را مطلق گرفت و گفت چون در آن زمان این گونه شد پس همیشه همین‌طور است.

 برگردیم به پرسش ابتداییِ این بحث؛ با نظر لطفی درباره دیدگاه‌های سیاسی - اجتماعیِ شجریان در دوران انقلاب اسلامی موافقید؟

شجریان زمانی درباره آثاری که خوانده است نظر داده است ولی اگر نظر دقیق‌تری بخواهیم باید در نظر داشت که صاحبان آن آثار چه نگاهی از نظر اجتماعی و سیاسی داشته‌اند و دیدگاهشان نسبت به مردمان آن زمان چگونه بوده است. آهنگ «سپیده» که لطفی ساخته است شوق پیروزی انقلاب اسلامی است. نوازنده یا خواننده نمی‌تواند بگوید من این را دوست داشتم یا نداشتم. این اثر به وجود آمده است؛ اگر هم اثر اجتماعی داشته در درجه اول آهنگساز روی آن فکر کرده و بعد مجری خود را انتخاب کرده است.

البته شجریان نسبت به دیگر خوانندگان این تفاوت را داشت که هر چیزی را قبول نمی‌کرد، بخواند. اگر چنین موضعی داشته باشید نمی‌توانید بی‌موضع باشید. به هر صورت به هر دلیلی که می‌تواند از خانواده شروع شود یا از تجربه اجتماعی نشات گرفته باشد؛ هر کسی در یکی از این پیچ‌وخم‌‌ها می‌تواند از چیزی انتقاد یا با چیزی مخالفت کند. یک دوره‌ای خود من از چاووش کناره گرفتم.


همیشه فکر می‌کردم هنر و هنرمند می‌تواند مستقل باشد. برخی مواقع چیزهایی پیش می‌آمد که به صلاح جامعه بود ولی این صلاح‌دید از دید جریانات سیاسی جامعه می‌توانست مخرب باشد. هنرمند می‌تواند از عملکرد یا خط‌مشی جریانات سیاسی آگاه باشد اما استقلال خودش اهمیت بیشتری دارد. بنابراین وقتی این مسائل مطرح می‌شود کش‌وقوس این تجربه‌ها وجود دارد و نمی‌توانید بگویید از زمانی که شجریان و لطفی به دنیا آمدند نظر سیاسی‌شان اینچنین بود.
 

«شجریان؛ از سپیده تا فریاد»
 


 
در تاریخ و در زمان تجربه می‌کنیم؛ یا نظرمان عوض می‌شود یا محکم بر نظر خود می‌ایستیم. ما زندگی را تجربه کردیم، موسیقی را با زندگی کردن با مردم تجربه کردیم. جایگاه تاریخی چاووش، محتوا و معنایی که دارد به دلیل نگاه اجتماعیِ موسیقی به جامعه بود و این چیزی است که در طی تاریخ در موسیقی ما بسیار فقیر است.


 تا اینجای بحث می‌توان نتیجه گرفت شما تاکید بر این دارید که هنرمند بر وقایع سیاسی و اجتماعی آگاه باشد و دانایی داشته باشد. در کنار این اصرار دارید که هنرمند تمایل به استقلال دارد. او باید استقلال خود را حفظ کند و وابستگی نداشته باشد. علی‌رغم این فضا، معمولاً وقتی جریانات سیاسی و حزبی با هر گرایشی وارد عرصه می‌شوند و به سراغ هنرمندان می‌آیند زمانی است که می خواهند از اینها برای دسترسی به قدرت استفاده کنند.
 
نگاهشان به هنرمندان به مثابه یک ابزار است. این گرفتاری‌های زیادی را برای هنر و هنرمند ایجاد می‌کند. مقداری در این خصوص صحبت کنید. نمونه آشکار این مسئله درباره استاد شجریان رخ داده است. موسیقی فاخر و اصیلی که در آثار ایشان می‌بیینم این روزها با حاشیه‌ها همراه است و هنر او چندان دیده نمی‌شود.

قطعاً من تن به مصاحبه‌ای نمی‌دهم که در نهایت بحث سیاسی شود و همه تقصیرها به گردن شجریان افتد؛ (خنده) البته می‌دانم که شما هم چنین قصدی ندارید. فکر نمی‌کنید مسئله از اینجا نشات می‌گیرد که برخی از ما سیاست‌زده هستیم؟ یعنی سیاست‌زدگی باعث می‌شود هنرمند موضع‌‌گیری کند. من همیشه می‌گویم هنرمند وظیفه دارد موضع‌گیری کند، چون هنرمند مردمی است و نمی تواند درباره اتفاقات مملکتش بی‌اهمیت باشد.

هنرمند در عین حال تئورسین نیست. نظر عاطفی و احساسی خود را می‌دهد و البته هر اندازه منطق و شناخت اجتماعی داشته باشد دقیق‌تر خواهد بود. جریاناتی وجود دارند که از سال 88 به بعد برخورد شجریان را بزرگ‌نمایی می‌کنند. شما فرض کنید این صحبت‌ها را از زبان شجریان نشنیدید، آیا از سال 88 به بعد تا کنون هیچ چیزی نبود که فکر کنیم برخی مسئولان هم اشتباه کردند؟ مسئولانی هستند که اشتباه کردند اما هنوز مؤاخذه نشده‌اند.

نگاه سیاست‌زده به کل جامعه باعث می‌شود به هنرمند نگاه ابزاری داشته باشیم. هنرمند می‌تواند منتقد خوبی باشد. هنرمند نبض مردم است. هنرمند می‌تواند با آثاری پر از عشق و علاقه، جامعه و مردم را مهربان کند و حتی موضع مردم را عوض کند.

همه‌ی ما ایرانی آباد می‌خواهیم. ایرانی می‌خواهیم که مملو از معنویت باشد و همه راست‌گو و منزه باشند. این در اعتقادات و در هر چیزی که برای آن مبارزه کردیم وجود دارد. ما می خواهیم عمل شود. آیا رسالت هنرمند بیش از دیگران نیست؟ به نظر من رسالت هنرمند از یک مهندس و دکتر خیلی بیشتر است. مهندس و دکتر در حیطه تخصصی خود با مردم رابطه دارد یا اصلا رابطه ندارد.

هنرمند رسالتی دارد و برای همین باید شجاعت هم داشته باشد.البته قبول دارم که وقتی درباره چیزی نظر می‌دهید، نوع و شکل نظر دادن می‌تواند تاثیر مثبت یا منفی داشته باشد. یعنی از ادبیات درست باید استفاده کنیم. اولا با همه باید با احترام برخورد کنیم؛ هرچند در زمانی من این حرف را می‌زنم که با ما با بی‌احترامی برخورد می‌شود؛ البته که تا آخر عمر مدیون مردم هستیم که همواره به ما عشق می‌دهند.

البته واقعیت این است که در برخی روزنامه‌های رسمی هم علناً می‌بینیم که به هنرمندان توهین می‌شود. این را چرا از این سو نمی‌بینند؟ به محض این که شجریان جمله‌ای می‌گوید به همه توهین می‌شود ولی برخی مقامات رسمی اولین کسانی هستند که قانون را می‌شکنند. احترام به قانون از هر چیزی واجب‌تر است. قانون همانند اعتقادات و دین است. این را باید به این گونه اعتقاد داشت تا جامعه‌ای سعادتمند داشته باشیم.

در جریان این اتفاقات اخیر شجریان سال‌های ارزشمندی از عمر خود را از دست داد. می‌شد به شجریان انتقاد کرد، می‌شد با او بحث کرد اما امکانات از او گرفته شد. این مسئله نشان می‌دهد دقیق عمل نشده است. بعدها می‌فهمیم که یک سرمایه ملی و جهانی مانند شجریان را از دست دادیم و هر ایرادی به شجریان داشتیم همان اشتباه را خودمان هم انجام دادیم.




۰۳ آبان ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 38]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن