واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میهدروایت وزیری که با کت و شلوار آمد تا آتش بیتدبیری را خاموش کند!
بعضی وقتها عمق فاجعهها را میتوان از لابهلای جملاتی پیدا کرد که اسمشان را شایعه میگذارند اما پتروشیمی بوعلی در آتش سوخت و مدیریتها هم با آمدن از تهران نتوانستند منجی شوند.
به گزارش خبرگزاری فارس از خوزستان، روز چهارشنبه دقیقاً زمانی که ماهشهریها در حال روبوسی و تبریک عید فطر بودند ناگهان تبریک عید تبدیل به ترس شد و دلهره و نگرانی تمام شهر را فرا گرفت، تا عید با تمام سر و صدایی که به پا کرده بود از راه نرسیده برگردد. خبر آتش گرفتن مجتمع پتروشیمی بوعلی سینا به سرعت شهر، استان و کشور را فرا گرفت و آتشسوزی به گونهای بود که هیچ کدام از مسؤولان در ساعات اولیه مدت زمان ممکن به منظور اطفای آتش را نتوانستند پیشبینی کنند. آری اینجا مجتمع پتروشیمی بوعلی سینا ماهشهر است یکی از بخشهای اصلی صنعت نفت و به عنوان صنعت مهم و مادر کشور، جایی که به جرأت میتوان گفت تمام بازار سرمایه ایران متاثر از دارایی و ارزش سهام آن است و چنانچه این غولهای اقتصادی از بازار خارج شوند یا به هر دلیل سهام آنها تضعیف شود بازار سهام شاید سقوط خواهد کرد ضمن اینکه ارزش تولیدات صنعت پتروشیمی در مجموع سهم قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی و همچنین تجارت جهانی به ویژه صادرات دارد. اما بهراستی سهم ماهشهر و نه مردم ماهشهر از این صنعت چقدر است؟ به این دلیل میگویم ماهشهر چون طی دو، سه روز اخیر این صنعت امنیت شهر را تهدید کرد. صنعتی که در معادلات اقتصادی دنیا وزنه سنگینی را به خود اختصاص داده است چرا باید از ضروریترین امکانات در زمان وقوع حوادث بهره نبرد. شاید از مهمترین عاملهای گسترش این حادثه سوء مدیریت تحلیل میشود، البته این تحلیل بیدلیل هم نیست به هر حال یک مدیر پروازی تا بوده به فکر جذب منافع برای شهر و دیار خود است وگرنه در یک صنعت پایه، چرا باید یک مدیر متخصص، در کنار این صنعت امکانات اضطراری را پیشبینی نکرده باشد و در شرایطی فوقالعاده منتظر رسیدن بالگرد آبپاش از وزارت دفاع و استان دیگر باشد تا میزان خسارت در همان ساعات اول به بیش از 200 میلیون دلار برسد. برخی مواقع عمق فاجعهها را میتوان از لابهلای جملاتی پیدا کرد که اسمشان را شایعه میگذارند، اما مسؤولان متفقالقول از گفتن آنها، شاید به دو دلیل خودداری میکنند ابتدا ترس از، زیر سئوال رفتن جایگاهشان و دوم تامین امنیت روانی جامعه که مورد دوم به منطق نزدیکتر است. یک خسته نباشید به استاندار خوزستان بگوییم که با وجود اینکه هنوز امضاء معارفهاش خشک نشده است با جسارت تمام مدیریت بحران را حضوری فرماندهی کرد. حضور وزیر نفت در روز دوم حادثه همانند نوشدار پس از مرگ سهراب میماند البته منظور دیر آمدن وزیر نیست بلکه نظارت بر دست گلهایی است که جناب وزیر و وزارت متبوعش هر روز به روشی در استان خوزستان به آب دادند. از جلوگیری از تبدیل وضعیت کارگران و کارکنان مناطق نفتخیز جنوب گرفته تا انتصاب 19 مدیر غیر بومی از 21 مدیر پتروشیمیهای خوزستان است تا کلکسیون کم لطفیهای وزارت نفت و تبعات آن در زندگی روز مره مردم استان که کامل میشود. وزیری که در جریان قرارداد کرسنت 52 هزار میلیارد تومان به این کشور لطمه زد، چرا و روی چه حسابی باید با حمایت افرادی مجددا وزیر نفت شود. فراموش نمیکنیم هم زمان با حضور وی و افتتاح میدان نفتی منصوری بیش از 70 کارگر بومی شاغل در پروژه میدان نفتی منصوری اخراج شدند، با این بهانه که پروژه تکمیل میدان منصوری با افتتاح آن تمام شده است. به همین دلیل است از مسؤولان استانی، بیش از وزیر انتظار داریم و البته ابتدا روی سخن ما با نمایندههای مجلس است همان نمایندههایی که تمام توان را خود را برای کسب بیشترین کرسی در کمیسیون انرژی مجلس گذاشتند و دست آخر در حادثه پتروشیمی ماهشهر عضو کمیسیون اجتماعی قبل از آنها در محل حادثه حاضر میشود، آیا زمان آن نرسیده است که از وزارت نفت برای تلف شدن این حجم از سرمایه استان توضیح بخواهید؟ آیا نمیتوان برای استیضاح وزیر نفت به اجماع رسید؟ یا پس از این حادثه به مانند عملکرد وزارت نیرو در استان منتظر کمک و بند و تبصره میمانید؟ چند روز پس از پایان عملیات اطفاء آتشسوزی بیشترین پیامی که در فضای مجازی رد و بدل شد و حتی پایان موفقیت آمیز و کار گروهی عملیات را تحت تاثیر خود قرار داد قهرمان جلوه دادن مدیر شرکت ملی حفاری ایران بود. مدیری که سابقه مدیریت در دولت را تجربه کرده بود و وزارت متبوعش در دولت، فقط نقش تبعیض و ایجاد فاصله طبقاتی در استان همچنین گران کردن بیش از بیش استان کار دیگهای انجام نداد. مدیریت حفاری، مناطق نفت خیز جنوب و یا پتروشیمی وقتی بحث منافع استان است فرقی نمیکند چه کسی قهرمان داستان است اما پاسخ این معما خیلی مهم است بهراستی چرا استان با دارا بودن دهها چاه و دکل نفتی و حفاری و حوزه عملیاتی نفتی و برخورداری از منطقه عظیمی مثل مجتمع پتروشیمی ماهشهر و تاثیراتی سویی که این صنعت بر اقلیم و شرایط زیست محیطی استان دارد از مدیریت حوادث اینچنینی و داشتن امکانات لازم هیچ بهرهای در حد نام خود مبنی بر قطب اقتصادی بودن و نبض اقتصاد کشور و... بهرهای نمیبرد. اگر در کنار مجتمعهای پتروشیمی بالگرد آب پاش برای مواقع اضطراری پیشبینی شده بود آیا از تلفات میلیاردی تاسیسات و ضربه به اقتصاد کشور جلوگیری نمیشد. از نظر مردم هیچ کدام از مدیران حوزه نفت نه تنها قهرمان نیستند بلکه ضد قهرمان نیز هستند! قهرمان واقعی مردمی هستند که پس از 8 سال جنگ تحمیلی و رفتن در قلب دشمن دست خالی از امکاناتی که مال خودشان است زندگی میکنند. قهرمانان واقعی مردمی هستند که هر چهار سال یکبار کاسه آرزوهایشان را در دست گرفته و به دولتهای وقت اعتماد میکنند. تا دیروز وزارت نیرو با اعمال کارهای غیر کارشناسی مرگ تدریجی کشاورزی و محیط زیست استان را رقم زد و امروز وزارت نفت با دستان خود فلج کردن نبض اقتصاد را رقم میزند. ==================== گزارش از عاطفه اسماعیل منش ==================== انتهای پیام/72032/ح30
95/04/21 :: 13:03
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]