واضح آرشیو وب فارسی:حمایت: دکتر محمدصادق کوشکی: مناظره اخیر انتخاباتی میان هیلاری کلینتون، نامزد حزب دموکرات و دونالد ترامپ، نامزد جمهوری خواهان، حاوی نکات قابل تأمل و عبرت آموزی در ارتباط با تشابهات و تفاوت های سیاست خارجی این کشور در برابر انقلاب اسلامی بود. در این خصوص ابتدا باید گفت که سیاست خارجی دو حزب آمریکایی جمهوری خواه و دموکرات، هیچ گاه ازجمله حوزه های اختلافی برجسته میان این دو حزب نبوده است اما با توجه به اینکه این دو جریان مطرح، پایگاه ها و خواستگاه های اقتصادی متفاوتی دارند، در مورد روش ها و تاکتیک های اجرایی، همیشه با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند. تولیدکنندگان سلاح، به طور سنتی به جمهوری خواهان نزدیک هستند و صاحبان صنایع و فناوری، با دموکرات ها قرابت دارند. این مسئله موجب برانگیختن انگیزه جمهوری خواهان برای استفاده از قدرت نظامی، هنگام تصدی پست ریاست جمهوری شده است تا از این طریق، کسب وکار کارخانجات اسلحه سازی به عنوان حامیان این حزب، رونق گرفته و توسعه یابد. به همین دلیل است که خصوصیت جنگ طلبی، در میان رؤسای جمهور جمهوری خواه مانند جورج بوش پسر و پدر، بیش از دموکرات ها به چشم می خورد. در مقابل، حزب دموکرات تمایل بیشتری به استفاده از روش های غیرنظامی و مبتنی بر راهبردی که به زعم آنان «قدرت هوشمند» نامیده می شود، دارد که درواقع، ترکیبی از قدرت سخت و نرم در مقابله با تهدیدات علیه امنیت ملی این کشور محسوب می شود. نکته حائز اهمیت اینجاست که این تقسیم بندی، بر اساس تاکتیک ها و روش هاست اما درصحنه عمل، سیاست خارجی آمریکا و مخصوصاً راهبردهایی که در این حوزه بکار می گیرند، توسط احزاب تعیین نمی شوند که درنتیجه، با انتصاب یک رئیس جمهور یا کنار رفتن دیگری، دچار تغییر شوند. هدف گذاری سیاست خارجی آمریکا توسط مجموعه هایی ماوراء احزاب صورت می گیرد که لابی صهیونیستی «آیپک»، لابی های قدرتمند کنگره، لابی صهیونیستی «کمیته همکاری آرژانتین و اسرائیل»، لابی سعودی ها، اندیشکده هایی نظیر «کارنگی» و «شورای روابط خارجی»، بخش های اقتصادی متنفذ ازجمله شرکت های بزرگ نفتی و شرکت های چندملیتی و... ازجمله نهادهای تأثیرگذار بر دستگاه دیپلماسی آمریکا هستند. به بیان دیگر، این مجموعه ها هستند که خط مشی های کلان و راهبردهای آمریکا را تعیین و ترسیم می کنند و دولت ها، عموماً اجرای خط مشی ها را بر عهده دارند. در اولین مناظره ده گانه هیلاری کلینتون دموکرات و ترامپ جمهوری خواه نیز این حقایق به چشم می خورد و با توجه به گوناگونی نهادهای تصمیم گیری و تصمیم سازی در آمریکا، تقریباً هیچ نقطه اختلافی در موارد ذیل میان آن ها وجود ندارد: 1. حمایت از رژیم صهیونیستی: در اینکه رؤسای جمهور آمریکا و کاندیداهای ریاست جمهوری برای موفقیت در آینده سیاسی خود، به جلب رضایت و حمایت رژیم صهیونیستی محتاجند، شکی نیست. به عبارت دیگر، اعلام وفاداری به رژیم صهیونیستی از شروط لازم برای تصدی کرسی ریاست جمهوری آمریکاست. در این موضوع هیچ تفاوتی میان جمهوری خواهان و دموکرات ها وجود ندارد و وجه مشترک تمامی روسای جمهور پیشین آمریکا، مقوله تأمین و تضمین منافع رژیم صهیونیستی است. دیدار اخیر هیلاری کلینتون با بنیامین نتانیاهو که طی آن کلینتون متعهد گردید برای اجرا و اعمال توافق هسته ای با ایران، همکاری های نزدیک با رژیم اشغالگر را ادامه دهد و اظهارنظر ترامپ در مناظره اخیر، درباره عدم رضایت نتانیاهو از توافق هسته ای، نشان می دهد که نامزدهای هر دو حزب، برای جلب حمایت صهیونیست ها با یکدیگر مسابقه گذاشته اند. 2. ادامه تحریم و فشار بر ایران: اتخاذ مواضع خصمانه علیه ایران و متحدین منطقه ای کشورمان، وجه مشترک دیگر سیاست های کلان جمهوری خواهان و دموکرات هاست. در ارتباط با موضوع توافق هسته ای، هیلاری کلینتون هرچند به ظاهر از اصل برجام حمایت می کند اما برخی موضع گیری های او نشان می دهد که درصورتی که رئیس جمهور شود، مواضعش در قبال اجرای برجام تندتر از دولت اوباما خواهد بود. دونالد ترامپ هم معتقد است که باید سیاست های سخت گیرانه تری در مواجهه با ایران اتخاذ شود و از آزاد کردن دارایی های ایران به شدت انتقاد کرده است. در اولین مناظره نامزدهای این دو حزب، ترامپ، برجام را «یکی از بدترین توافق های ممکن» نامید که به زعم او، ایران را از خفگی ناشی از فشار تحریم ها نجات داده، درحالی که کلینتون ادعا کرد با تشکیل ائتلافی، توانسته سخت ترین تحریم ها را علیه ایران اعمال کند و در زمان حضور به عنوان نماینده در مجلس سنا، به تک تک طرح های تحریمی علیه ایران رأی مثبت داده است. نتیجه این سخنان، آن است که هر دو رقیب، بر اعمال فشار و تداوم تحریم ها بر ایران، اتفاق نظر دارند اما بر سر روش ها مجادله می کنند. از سوی دیگر، هر دو نامزد، بارها بحث گزینه های نظامی علیه ایران را مطرح کرده اند، و به این نقطه مشترک رسید ه اند که باید اراده دولت آمریکا در برخورد نظامی با ایران، بر اساس منافع ملی کشورشان باشد. برخی به اشتباه گمان می کنند که رویکرد حزب دموکرات در قبال ایران، از مشی میانه روی تبعیت می کند و چنانچه ترامپ رئیس جمهور آمریکا شود، موضع کاخ سفید، به ضرر کشورمان خواهد بود اما بررسی سند راهبردی حزب دموکرات در سال جاری، خلاف این عقیده را ثابت می کند. در سند راهبردها و برنامه های حزب دموکرات آمریکا درباره جمهوری اسلامی در سال 2016 به طور خلاصه آمده است: «ما از توافق هسته ای با ایران حمایت می کنیم... اگر ایران به سمت دستیابی به سلاح هسته ای حرکت کند، برای اقدام نظامی سخت علیه این کشور، لحظه ای تردید نمی کنیم ... قطعاً تحریم های غیرهسته ای ایران را تشدید می کنیم ... دموکرات ها ایران را عقب خواهند راند ... با برنامه موشک های بالستیک ایران مقابله خواهیم نمود... دوستان آمریکا در حاشیه ی خلیج فارس را تقویت می کنیم ...» این سند ثابت می کند که جمهوری خواهان و دموکرات ها در دشمنی با نظام اسلامی مشترک و هم عقیده اند و تنها در مواردی بسیار جزیی، اختلافات تاکتیکی و تکنیکی دارند. ازاین رو، نگارنده معتقد است که تغییر رفتار خصمانه آمریکا در قبال ایران، امری محال بوده و اختلاف بین کلینتون و ترامپ علیه انقلاب اسلامی را باید نوعی جنگ زرگری دانست. بر این اساس پیش بینی می شود نامزد هر یک از احزاب مطرح آمریکا که به قدرت برسد اولاً، مواضع سخت گیرانه و همراه با بهانه تراشی در مورداجرای برجام اتخاذ کند، ثانیاً، بر سر موضوعاتی همچون حقوق بشر، حمایت از جبهه مقاومت و بحران های منطقه ای، فشار بیشتری بر ایران وارد نماید و ثالثاً، روابط خود را با رژیم صهیونیستی، عربستان و متحدین منطقه ای تقویت کند. در پایان باید گفت بعد از گذشت نزدیک به 4 دهه از سیاست های خصمانه روسای جمهور دموکرات و جمهوری خواه نسبت به جمهوری اسلامی - از براندازی به سبک سخت و نرم گرفته تا به اصطلاح منزوی کردن و تحریم اقتصادی - تمام این توطئه ها با شکست مواجه شده و در عوض، شاهد نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی و کاهش نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه خواهیم بود.
جمعه ، ۳۰مهر۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: حمایت]
[مشاهده در: www.]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]