واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: چگونه از تناقض انتخاب به نفع خودمان استفاده کنیم؟
دیگر آن دوران به پایان رسیده است که محصولی را طراحی کنیم و انواع و اقسام مشخصهها و ویژگیهای پر زرق و برق را در آن قرار دهیم و انتظار داشته باشیم مشتری احتمالی بهواسطهی گسترهی وسیعی از امکانات که در اختیارش قرار میگیرد محصول ما را انتخاب کند. با وجود تمام مشغلهای که مخاطبان هدف ما دارند و فرصت کمتری که برای تفکر و تحلیل دارند، انبوه قابلیتهای بیاستفاده صرفاً باعث سردرگمی آنها میشوند.
در دنیای مدرن امروزی ما با وفور همه چیز مواجه هستیم اما آیا به همان میزان هم لذت ما از چیزهایی که در اختیارمان قرار میگیرد، بیشتر شده است؟
به گزارش آلامتو و به نقل از بیزینس ترند؛ وقتی وارد یک فروشگاه خردهفروشی میشویم با انبوهی از محصولات با برندهای مختلف مواجه میشویم، یا وقتی بخواهیم با این زمان اندکمان فیلمی ببینیم یا آهنگی گوش کنیم صدها گزینه پیش روی ما وجود دارد، وقتی بخواهیم مطالعهای داشته باشیم و دربارهی موضوعی چیزی بدانیم انبوهی از اطلاعات مفید از کانالهای مختلف فیزیکی، مجازی و اجتماعی در اختیارمان قرار دارد، اما آیا اینها به ما حس استقلال و آزادی بیشتری میدهند یا بیشتر ما را در انتخاب سردرگم و در تصمیمگیری دچار مشکل میکنند؟
بری شوارتز (Barry Schwartz)، روانشناس و از محققان به نام در حوزهی تصمیمگیری، کتابی را در سال ۲۰۰۴ منتشر کرد با عنوان «تناقض انتخاب» (Paradox of Choice) و در آن دقیقاً به معضل آزادی بیش از حد گزینههای انتخاب ما در دنیای مدرن پرداخته است. با داشتن حق انتخاب بیشتر، انتظار برای پیدا کردن مناسبترین، بالا میرود. در یک زمان، بالا رفتن تعداد انتخابها، انتخاب را دارای خطای بیشتر میکند. اگر در فروشگاه برای خرید یک کالا دارای حق انتخاب بین تعداد بسیار زیادی گزینه باشیم، فروشگاه را با رضایت کمتری نسبت به انتخاب نهایی خود ترک خواهیم کرد. احساس پشیمانی و افسوس خواهیم داشت و همچنین به انتخابهایی که می توانستیم بکنیم و نکردیم فکر میکنیم. این پارادوکس انتخاب یا تناقض انتخاب است.
اما آیا میتوان با توجه به این عارضهی دنیای مدرن، ارزشآفرینی کرد؟ در ادامه قصد داریم از این منظر و به فرصتهای نهفته در توجه به معضل تناقض انتخاب بپردازیم.
از نگاه طراح محصول، سرویس یا راهکار
دیگر آن دوران به پایان رسیده است که محصولی را طراحی کنیم و انواع و اقسام مشخصهها و ویژگیهای پر زرق و برق را در آن قرار دهیم و انتظار داشته باشیم مشتری احتمالی بهواسطهی گسترهی وسیعی از امکانات که در اختیارش قرار میگیرد محصول ما را انتخاب کند. با وجود تمام مشغلهای که مخاطبان هدف ما دارند و فرصت کمتری که برای تفکر و تحلیل دارند، انبوه قابلیتهای بیاستفاده صرفاً باعث سردرگمی آنها میشوند. به قول آنتوان دو سنتاگزوپری، نویسنده و خلبان فرانسوی و خالق شازده کوچولو «یک طراح زمانی که دیگر چیزی برای اضافه کردن به کارش وجود ندارد، آن را کامل نمیبیند. بلکه زمانی طرح او کامل است که دیگر نشود چیزی از آن حذف کرد.» یا بهقول لئوناردو داوینچی «سادگی، حد غایی پیچیدگی است.» در دنیای بس پرمشغله و پیچیدهی امروز این مفاهیم از هر زمانی بیشتر معنا پیدا میکنند. توجه به اینکه طرحها و راهکارهای ما تا چه حد برای مخاطبانمان بار ذهنی ایجاد میکنند روزبهروز اهمیت بیشتری پیدا میکند. بهخصوص که این فقط راهکارها و محصولات ما نیستند که برای مشتریانمان بار ذهنی تولید میکنند و مخاطب با انبوهی از محصولات و راهکارهای دیگر درگیر است.
فرایندی که در راهکارها و محصولات ما به کار گرفته میشود باید به گونهای باشد که کمترین بار ذهنی را به مخاطب تحمیل کند و فرایند انتخاب و تصمیمگیری او را هرچه بیشتر ساده کند. در این زمینه بهعنوان یک مثال اگر به فروشگاههای آنلاین داخلی نگاهی بیندازیم، در حال حاضر دیجیکالا بهعنوان موفقترین فروشگاه آنلاین کشور محسوب میشود و دقیقاً همین مسئله تسهیل فرایند تصمیمگیری و انتخاب مزیت و عامل اصلی موفقیت این فروشگاه بهحساب میآید. فرایند فیلتر کردن و یا نقدهایی که دیجیکالا برای هر محصول ارائه میدهد حتی هماکنون هم در بسیاری از فروشگاههای اینترنتی دیگر هنوز به همان کیفیت وجود ندارد.
تناقض انتخاب بهعنوان فرصتی برای خلق مدلهای کسبوکاری جدید
به این مسئله میتوان از بعد فرصتهای بیزینسی جدیدی نیز نگریست که به برطرف کردن یا کاستن از این معضل مخاطبان امروزی میپردازند. مدلهای کسبوکاری که ارزش کلیدیشان کاستن از بار ذهنی مخاطب، تسهیل در تصمیمگیری و انتخاب آنها یا حتی تصمیمگیری بهجای آنها بهحساب میآید. انواع ابزارهای تحلیلی که در حوزههای مختلف میتوانند با تحلیلهای رایانهای تصمیمگیری را برای مخاطب سادهتر کنند یا پیشنهادهایی دقیقاً متناسب با نیاز مخاطب ارائه دهند از این دسته هستند.
اما یکی از مدلهای کسبوکاری جدیدی که اخیراً در این زمینه ظهور کرده است، مدل خردهفروشی اشتراکی (Subscription Retail Model) است که شاید یکی از مهمترین دلایل استقبال مصرفکنندگان از آن همین مسئله کاهش بار ذهنی آنها باشد. در این مدلها یک دسته محصولی که معمولاً بهصورت مستمر خریداری یا مصرف میشود (مواد غذایی، لوازم پیرایش و آرایش و حتی پوشاک) در قالب یک سرویس اشتراکی ماهانه یا سالانه برای مشتری ارسال میشود و دیگر مشتری لازم نیست دغدغهی تمام شدن و خرید چنین اقلامی را داشته باشد.
مثلاً Birchbox یک سرویس اشتراکی است که متناسب با پروفایل و سبک شخصی مشتری بستههای آرایشی/پیرایشی زنانه یا مردانه برای مشترکانش بهصورت ماهانه پست میکند؛ یا وقتی یک مشترک در سرویس Stitch Fix ثبتنام میکند پس از پاسخ دادن به یک دسته سوالات در خصوص سبک شخصیاش، یک متخصص مد ۵ مدل لباس را متناسب با سلایق و بودجه مشترک انتخاب میکند و بسته پوشاک برای مشترک ارسال میشود و او میتواند یکی از آنها را انتخاب و بقیه را بازپس بفرستد و رفتهرفته بازخوردها باعث میشود گزینههای ارسالی هر بار بیشتر و بیشتر متناسب با سلیقهی مشترک باشند (این را مقایسه کنید با ۱۰۰ها مدل لباسی که هنگام خرید از فروشگاههای فیزیکی و اینترنتی در معرض دیدمان قرار میگیرند). از این دسته سرویسهای اشتراکی مثالهای دیگری نیز وجود دارند مانند Carnivore Club که بستههای محصولات گوشتی را برای مشترکانش ارسال میکند یا Dollar Shave Club که بستههای تیغ اصلاح به همراه محصولات مکملش را ارسال میکند. همهی این سرویسها یا انتخاب را برای مشترکانشان سادهتر میکنند و از بمباران شدن آنها با انبوهی از گزینهها جلوگیری میکنند یا انتخابهای تکراری را که در بازههای زمانی مشخص فرد مجبور است انجام دهد حذف میکنند و آن را با یک پرداخت سادهی ماهانه و حتی سالانه جایگزین میکنند.
تناقض انتخاب معضلی است که بشر امروزی بهشدت به آن دچار شده است و هر چه جلوتر میرویم و با افزایش گزینههای پیش رو این مسئله شدیدتر هم میشود؛ اما میتوان از منظر ارزشآفرینی نیز به آن نگاه کرد و از فرصتهای ایجاد شده در زمینهی پاسخگویی به نیاز افراد در این زمینه بهره برد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]