واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
راسخون: دکتر بهزاد قنسولي در گفتوگو با ايسنا، درباره مهمترين چالشهاي آموزش ترجمه در ايران، با بيان اين مطلب افزود: يکي از چالشهاي آموزش ترجمه در کشور، دانش و رويکرد سنتي نظام آموزشي به امر آموزش ترجمه است؛ به نحوي که دورههاي کارشناسي ترجمه معمولا فاقد نوآوري است. او ناآگاهي استادان نسبت به نيازهاي فراگيرنده ترجمه را از ديگر مشکلات موجود در آموزش ترجمه برشمرد و اظهار كرد: نيازسنجي امروز از جمله اساسيترين پايههاي هر نوع برنامهريزي آموزشي است؛ حال آنکه تاکنون پژوهشهاي بسيار اندکي در زمينه نيازسنجي يادگيري ترجمه در کشور صورت گرفته است. او کشف استعدادهاي ترجمه افراد را از جمله مباحث مربوط به نيازسنجي يادگيرنده ترجمه عنوان کرد و افزود: اساسا بايد ببينيم افراد بر چه اساسي وارد اين دورهها شدهاند و چه نيازهايي دارند؛ متأسفانه چون چنين کاري صورت نميگيرد، آنوقت انتظار داريم براي مثال دانشجويي که هوش ترجمه ادبي ندارد، متني را ترجمه کند که از نظر ما قابل قبول باشد؛ در حاليکه با نيازسنجي ميتوان نيروهايي را که ميتوانند اينگونه متون را به نحوي مؤثر ترجمه کنند، شناسايي کرد. قنسولي منابع و متون مورد استفاده در کلاسهاي آموزش ترجمه را از ديگر چالشهاي مطرح در اين زمينه دانست و گفت: متون مورد استفاده در کلاسها معمولا با يک قضاوت ذهني تعيين ميشوند و از همينرو سطح دشواري متون با سطح دانش دانشجويان منطبق نيست؛ بدين ترتيب حوزهاي از مشکلات را پيرامون خود ايجاد کردهايم که در آن هم استاد مقصر است و هم طراحي درسها براي اين دوره و نبود شفافيت آنها و نيز منابع نامناسب آموزشي در آن نقش دارد. او با تأکيد بر اينکه شيوه پذيرش دانشجو در رشته مترجمي زبان انگليسي بايد تغيير کند، اظهار كرد: دانشجويان اين رشته نيز همچون سايرين با عبور از فيلتر کنکور که آزمون استانداردي نيست، وارد اين رشته ميشوند، بدون اينکه از حداقلهاي لازم براي تحصيل در اين رشته برخوردار باشند؛ در واقع بسياري از افرادي که وارد اين دورهها ميشوند، پايه زباني قوي ندارند و وقتي با متنهايي مواجه ميشوند که وراي قابليتهاي زباني آنهاست، طبيعتا دچار افسردگي ميشوند و احساس شکست ميکنند که اين مسأله از جمله آسيبهاي رواني ناشي از پذيرش غيرکارشناسي افراد در مقطع کارشناسي رشته ترجمه است. دانشيار گروه زبان انگليسي دانشگاه فردوسي مشهد خاطرنشان کرد: صرف نظر از نبود جهتگيري درست در هدفگذاري آموزشي ترجمه، برخوردار نبودن دانشجويان از قدرت تحليل زباني و به عبارتي توانش پايين زباني آنها از جمله حلقههاي مفقوده اين دوره است؛ اما متأسفانه به جاي اينکه به اين سمت برويم که چگونه ميتوان مترجم خوب تربيت کرد، به دنبال آموزش "ترجمه چيست" ميرويم. او با بيان اينکه بايد استانداردهاي مشخصي براي ورود افراد به دوره کارشناسي مترجمي زبان انگليسي تعريف شود، افزود: براي مثال ميتوان برخورداري از سطحي برابر با آزمونهاي استاندارد بينالمللي چون آيلتس و تافل را براي ورود افراد به اين رشته تعيين کرد؛ ترجمه مهارتي فوق تخصصي است، يعني فرد بايد در ابعاد مختلف فن ترجمه از جمله علم منظورشناسي و معناشناسي آشنا باشد و اينها علاوه بر توان زباني است که بايد از آن برخوردار باشد. عضو هيأت علمي گروه زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه فردوسي پيشنهاد کرد: بهتر است پس از پايان دوره کارشناسي که هدف آن آشناسازي دانشجويان با کليت ترجمه و شاخههاي مختلف آن است، افراد را در کانالهاي خاص خودشان هدايت کنيم؛ يعني مترجم ادبي يا حقوقي و مانند اين تربيت کنيم. او با بيان اينکه بسياري از دانشجويان ترجمه نميدانند پس از فارغ التحصيلي به چه حرفهاي بايد روي آورند، افزود: اين هم از ديگر مشکلاتي است که آموزش ترجمه را تحت تأثير قرار داده است؛ چرا که آموزش رابطهاي دوسويه ميان استاد و دانشجوست و بيانگيزگي دانشجو بر کيفيت آموزش تأثيرگذار است؛ يکي از وظايف اصلي مراکز آموزشي راهنمايي افراد به سوي بازارهاي مورد علاقهشان است؛ البته شايد اين بحثي است که بايد بين وزارتخانههاي مختلف از جمله وزارت ارشاد و علوم صورت بگيرد و اگر اينگونه شود، ميتوان حوزههاي ارتباطي ميان وزارت ارشاد و دانشگاهها برقرار کرد که در آن افراد بتوانند جايگاه خود را به عنوان مترجم پيدا کنند. قنسولي با تأکيد بر اينکه وزارت ارشاد بايد مسأله جذب نيروهاي ترجمه را جدي بگيرد، اظهار كرد: امروزه توليد علم در سطح جهان روز به روز افزايش مييابد؛ اما ما افرادي را که بتوانند آن علم را به دانشجويان منتقل کنند، نداريم و اگر هم چنين افرادي باشند، نميدانند بايد به کجا مراجعه کنند؛ به نظر ميرسد سازماني براي جذب و پشتيباني اين افراد لازم است که وزارت ارشاد نزديکترين گزينه ممکن است. اين مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: امروزه ترجمه به عنوان امر ارتباطي بسيار ضروري ميان جوامع مطرح است؛ حال چطور اين ضرورت در کشور ما زياد ديده نشده است، نياز به واکاوي گسترده در ابعاد جامعهشناختي و آموزشي دارد. فکر ميکنم با درنظر گرفتن مسائل جامعه شناختي، انجام نيازسنجي و برقراري روابط اداري و وزارتي ميتوان براي دانشجويان ترجمه بازار بسيار خوبي پيدا کرد. او راهاندازي مراکز ترجمهپژوهي را در علمي کردن جريان ترجمه در کشور مؤثر دانست و در عين حال اظهار كرد: تا زماني که نتوانيم رابطه درستي ميان پژوهش و تجاريسازي برقرار کنيم، هرگونه فعاليت در زمينه توليد علم مفيد فايده نخواهد بود. اگر بتوانيم رويکرد کلي جامعه اعم از مسؤولان، مردم، اساتيد و دانشجويان را نسبت به پژوهش تغيير دهيم، شايد مراکز ترجمهپژوهي و توليد علم مفيد باشد. مديرگروه اسبق گروه زبان انگليسي دانشگاه فردوسي يادآور شد: ضعف و کاستي در بخش علمي در پژوهشهاي ترجمه را نميتوان منحصر در نبود مراکز ترجمهپژوهي دانست؛ بلکه ارتباطش را بايد در تصويري کلانتر و در سياستگذاريهاي کل جامعه ديد؛ به طور قطع اقبال به پژوهش با خود نوآوري و توليد علم در بخش ترجمه را به دنبال خواهد داشت. او سنجش را از ديگر مشکلات عرصه آموزش ترجمه در کشور عنوان کرد و گفت: يکي از مشکلات سنجش ترجمه در دانشگاههاي کشور سليقهمند بودن آن است، البته اين بحث وسيعي است که مجال آن در اينجا نيست؛ اما به طور کلي ميتوان گفت که نمره ماهيتي نسبي دارد و به طور مطلق نميتوان گفت شخصي داراي علم يا فاقد آن است؛ اما به هر حال شيوههاي دقيقسنجي ترجمه که از دقت بالايي برخوردار است، وجود دارد که اساتيد بهتر است از آنها استفاده کنند. عضو هيأت علمي گروه زبان و ادبيات انگليسي دانشگاه فردوسي با بيان اينکه اينگونه سنجشها مبتني بر پيشرفت تحصيلي است و با سنجشهاي بسندگي تفاوتهايي دارد، افزود: سنجشهاي پيشرفت تحصيلي محدود هستند و با هدف هر درس مرتبطاند؛ البته لزوم توسعه نوعي آزمون بسندگي ترجمه نيز مطرح است؛ آزموني که بتوان از طريق آن حيطههاي مختلف دانش فرد را به طور کلي آزمود، هر چند که چنين آزموني تا کنون توليد نشده است. اين پژوهشگر حوزه سنجش ترجمه را بسيار فقير توصيف و اظهار كرد: حوزه سنجش ترجمه بسيار فقير است و اگر حرفهايي در مورد آن گفته شده، بسيار پراکنده است؛ شايد براي اين کار حرکتي جهاني لازم است؛ زيرا سنجش در ترجمه نقش محوري ايفا ميکند و ميتواند نقاط قوت و ضعف برنامههاي ما را نشان دهد؛ به هر حال فکر ميکنم حوزه ترجمه در کشور ما چه در بعد آموزش و تحقيق و چه در جذب نيروها غريب است و براي آن بايد فکرهاي اساسي برداشت. او همچنين بر لزوم اتخاذ روشهاي آموزشي و يادگيري درست در کلاسهاي ترجمه تأکيد کرد و گفت: براي مثال شيوه تکليفمدار به عنوان امري متقن در اکثر دانشگاههاي دنيا اجرا ميشود؛ شيوههايي که مبتني بر تعاون و همکاري دانشجويان در حل مسأله است؛ اين شيوهها در رويکردهاي سنتي کنوني به آموزش ترجمه رعايت نميشود و دانشجويان ما عادت نکردهاند از يک مسير مشارکتي ترجمهاي توليد کنند که همه روي آن اجماع نظر و توافق کلي دارند. اين مدرس دانشگاه با تأکيد بر اين که وجود مجلات تخصصي و برگزاري سمينارها نقش مهمي در بالا بردن دانش دانشجويان و کيفيت ترجمه آنها دارد، افزود: اگر مجلات خوب وجود داشته باشد، دانشجويان ميتوانند با کمک اساتيد خود مقالههاي مشترک بنويسند و اين خود موجب تحول در حوزه پژوهشهاي مرتبط با ترجمه ميشود. در حال حاضر در زمينه ترجمه دو مجله بيشتر نداريم و جاي خالي آن بسيار ديده ميشود. 1002
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 571]