واضح آرشیو وب فارسی:روز نو:
کی روش را تا اطلاع ثانوی دو دستی بچسبید
روز نو : *آرش خوشخو
یک: ایران در حالی بازی را شروع کرد که از ترکیب اصلی و شناخته شدهاش ۴ بازیکن را روی نیمکت داشت. کیروش تیم را بدون سردار آزمون، علیرضا جهانبخش، اشکان دژآگه و آندو تیموریان چیده بود. اگر یادمان باشد که پژمان منتظری هم مصدوم بوده است متوجه میشویم که تقریبا ۵۰ درصد ترکیب اصلی تیم ایران در شروع بازی غایب بودند.
دو: اگر حدس زده میشد که کیروش آزمون و جهانبخش را به خاطر نمایش ضعیفشان مقابل چین مجازات کند اما بیرون گذاشتن آندو یک ریسک غیرقابل پیشبینی بود. حاج صفی که پست دفاع چپ را به میلاد محمدی با انگیزه و دونده واگذار کرده بود به خط هافبک آمده بود و آنجا کنار عزتاللهی کمربند میانی را محکم کرده بود.
سه: با ترکیبی که کیروش چیده بود نیمکت ایران هیبت هراسانگیزی پیدا کرده بود:آزمون،انصاریفر،جهانبخش،دژآگه، ترابی،آندو، رفیعی و…..دست کیروش پر تر از همیشه بود.
چهار: مثلث حاج صفی، امیری و میلاد محمدی سمت چپ خیالانگیزی را برای تیم ملی فراهم کرده بود. هر سه نفر دونده،تکنیکی و باهوش. رفت و برگشتهای میلاد محمدی خاطرات مجتبی محرمی را زنده میکند.
پنج: در سمت راست طارمی طبق معمول سربه هوا بازی را شروع کرد و نیمساعت طول کشید تا حال و هوای بازی و ورزشگاه تاشکند را تشخیص دهد. در نیمه دوم جنگنده و جسور بود و با رامین رضاییان زوج مناسبی را تشکیل داده بود.
شش: تیم ایران در سه بازی ۱۸ بازیکن را به زمین آورده که از این جمع،۱۶ نفر حضور در ابتدای بازی و ترکیب اصلی را تجربه کردهاند و مهدی ترابی و کریم انصاریفر به عنوان یار تعویضی در حین بازی به میدان آمدهاند. امید ابراهیمی، محمد انصاری، وریا غفوری و سروش رفیعی هنوز فرصت بازی پیدا نکردهاند و البته علیرضا حقیقی.
هفت: ایران در سه بازی گل نخورد و فرصتهای گلی که به سه حریف خود داد انگشتشمار بود. بخشی از این استحکام به مطمئن بودن بیرانوند و درخشش سید جلال بر میگردد و بخش مهمترش به اجرای دفاع تیمی به بهترین شکل ممکن. ایران تیمی یکپارچه و دونده است که هرچند زیبا بازی نمیکند اما منسجم و هماهنگ است.
هشت: پیروزی سوریه در خاک چین نشان داد که چه دو امتیاز پرارزشی را در شن یانگ از دست دادهایم. اگر آزمون در فرم خوبش بود حالا با خیال آسودهتری به بازی با کره جنوبی میاندیشیدیم.
نه: کیفیت دو بازی ایران مقابل چین و ازبکستان و مقایسه آن با نمایش ایران مقابل قطر در بازی اول باز هم نشان داد که ایران در خانه حریفان راحتتر بازی میکند. یادمان باشد مجوز صعود ایران به جام جهانی قبل هم ناشی از سه پیروزی خوب خارج از خانه مقابل ازبکستان و قطر و کره جنوبی بود. شخصا فکر میکنم چمن آزادی باید یک سانتی کوتاهتر باشد. هرچند مقابل تیم تند و تیزی مثل کره جنوبی شاید یک سانت بلندتر هم بد نباشد.
ده: مسعود شجاعی نامحبوبترین بازیکن خوب تیم ملی است. میمیک چهرهاش که خب ژنتیکی است و او را همیشه در حال گلایه و غصه نشان میدهد، شمایل یک بازیکن شکستخورده را در اذهان تماشاگران فوتبال تداعی میکند. واضح است که او جنگنده نیست و به شکل تیپیک شکستپذیر است. این نوع چهره را مهدی طارمی و مثلا محمد نوری هم دارند. در سالهای پیش پژمان جمشیدی و احمد مومنزاده هم شکل و شمایل مشابهی داشتند. بازیکنانی که در هر فرصت خوب گلزنی، ناخودآگاه احتمال از دست دادن موقعیت را در ذهن خود تقویت کردهاند و آمادهی گرفتن ژست افسوس و حسرت هستند. پژمان جمشیدی سالهای فوتبالش را با همین شیفتگی روانی به شکست از دست داد و پست گوش راست را دو دستی تقدیم مهدویکیایی کرد که برای پیروزی له له میزد. حالا هم مقایسه چهرهی شجاعی با جاهطلبی و مبارزهجویی نهفته در اجزای صورت اشکان دژآگه به خوبی نشان میدهد که چرا مردم اشکان را به شجاعی ترجیح میدهند. اما نکته عجیب در این میان آنجاست که بهترین نمایشهای ایران وقتی بوده که شجاعی خوب بوده است. در آن بازی تاریخی مقابل آرژانتین در تمام حملات ایران ردپای تیزهوشی و تکنیک ظریف شجاعی مشخص است. در بازی با چین و همین بازی با ازبکستان شجاعی بهترین بازیکن ایران در فاز هجومی بوده است. شجاعی اگر در فرم خوبش باشد و این علاقه ژنتیکیاش به پذیرا شدن شکست را فراموش کند میتواند جای جباری و علی کریمی به عنوان بازیساز تیم ایران را به خوبی پر کند. همان کاری را که در بازی با ازبکستان انجام داد.
یازده: کیروش همچنان مربی خوبی است. همچنان حواسش به کیفیت تیم ملی و بازیکنانش هست. هنوز آن خصلت قدیمی در چیدن بهترین و آمادهترین بازیکنان در ترکیب اصلی را حفظ کرده است. همچنان آنقدر اتوریته دارد که میتواند ستارههای اروپایی تیمش را روی نیمکت بگذارد و کاپیتان محبوب و پرسابقهاش را از ترکیب اصلی خط بزند. فکر کنید مثلا حسین فرکی قصد و نیت چنین تصمیماتی را داشت ! فقط فکر کنید که چه آشوبی بلند میشد!
دوازده: نتایج کیروش و تیم ملی را قدر بدانیم. میانگین نتایج باشگاههای ایرانی در قهرمانی آسیا از میانگین موفقیتهای تیمهای باشگاهی چین و عربستان و امارات و قطر و حتی ازبکستان پایینتر است(ژاپن و کره که جای خود دارند). دو ستارهی جوان مربیگری ایرانی یعنی منصوریان و گلمحمدی امسال روی ضعیفشان را نشان دادهاند تا ثابت کنند برای نشستن روی نیمکت تیم ملی کم و کسری فراوان دارند. حسین فرکی هم سال پیش نبرد روانی را به محرم نویدکیا و لیدرهای سپاهان باخت و امسال هم با سایپا کجدار و مریز سیر میکند. میماند امیر قلعهنویی که هر وقت مدیران باشگاه خوب پول خرج کنند و او دستمزد خوبی بگیرد و بهترین بازیکنها را داشته باشد، نتایج خوبی هم میگیرد. در مجموع با چنین سرمایههایی فعلا دودستی کیروش را بچسبید.
تاریخ انتشار: ۱۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: روز نو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 21]