واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: برترین ها: اشرف پهلوی 17 دی 1394، دقیقا هشتاد سال و یک روز پس از این که در کنار پدر کشف حجاب کرد، در نیویورک در حالی جان باخت که سال های پایانی اش را بدون حرکت روی ویلچر بود و شاید تنها کارش این بود که خاطرات روزهای از دست رفته قدرت خانوادگی در ایران را مرور کند. خواهر دوقلوی محمدرضا در حالی از دنیا رفت که آخرین بازمانده از نسل اول بعد از رضاخان بود. خسرو معتضد در گفت و گویی با ماهنامه نسیم بیداری به بررسی رفتارهای اشرف پهلوی پرداخته است.
«اشرف پهلوی نماد فساد پهلوی هاست» واقعا همین طور بود؟
دقیقا. شک نکنید که اشرف آبروی پهلوی ها را به حراج گذاشت و در کنار دارایی های ملی، حیثیت پهلوی ها را هم به باد داد. قاچاق، خوشگذرانی، بی بند و باری اخلاقی، ریخت و پاش با پول بیت المال و... همین که او به راحتی قوام و احمد شفیق را به عنوان همسر کنار گذاشت، نشان می دهد که چطور آدمی بود.
اما این طور گفته می شود که رضاشاه قبولش داشت. حتی گفته بود که ای کاش می شد سلطنت را به جای محمدرضا، به اشرف می سپرد.
این اظهارنظر، یکی از دروغ های بزرگ درباره پهلوی هاست. اشرف در خاطراتش آورده است که از پدرش می ترسیده و رضاخان را چهره ای نافذ معرفی کرده بود. این دروغی است که نویسنده آمریکایی در مجله تایم نوشته بود که از اساس کذب است.
ظاهرا ازدواج اولش هم تحمیلی بوده است.
اشرف عاشق فریدون جم بود. اما از آن جایی که شمس پهلوی هم جم را دوست داشت، خواهر بزرگ تر به مقصود رسید تا اشرف به ناچار احمد قوام را به شوهری بپذیرید. اشرف بعد از ازدواج که اتفاقا در مراسمی سرد هم برگزار شد، سرخورده شده بود و تا شهریور 1320 و پایان سلطنت پدر کمترکسی است که از دختر جنجالی رضاخان خبری داشته باشد. او در این سال ها حتی در سفرهای خارجی خاندان سلطنت هم شرکت نمی کرد و فقط یک سفر به سوییس داشت.
در سال 1320 خانواده رضاخان به همراه شاه خلع شده از ایران خارج شدند به غیر از ملکه مادر و اشرف. این دو چرا به جزیره موریس نرفتند؟
ملکه از همان اول قرار نبود از کشور خارج شود. اما اشرف برخلاف شمس و برادرانش اصرار داشت در ایران بماند تا به زعم خود مراقب برادر پادشاهش باشد. البته در سال های اول کاری به سیاست نداشت. از سال 32 به بعد سعی کرد تا بیشتر به چشم بیاید و در همین راستا شب نشینی هایی برگزار می کرد تا اسباب یاری رساندن به جنگ زده های شوروی را فراهم کند. در سال 1325 قبل از فروکش کردن مساله آذربایجان، ژوزف استالین، اشرف را به شوروی دعوت کرد تا اولین زن شاهزاده ایرانی باشد که با رهبر حزب کمونیست اتحاد شوروی دیدار کرده است.
استالین در آن دیدار یک پالتو پوست به ارزش 75 هزاردلار به اشرف هدیه می دهد و نزدیک به یک ساعت و نیم با هم حرف می زنند که کسی خبردار نشد چه حرف هایی بین اشرف و استالین رد و بدل شد. او بعد از این گفت که استالین قول داده تا زمانی که قدرت داشته باشد، محمدرضا را بر تخت سلطنت حفظ خواهد کرد. اشرف از همان به بعد بود که حالت سیاسی پیدا کرد.
البته ظاهرا تلاش داشت تا خود را آدمی خیر بشناساند.
اشرف تلاش زیادی از خود نشان داد تا خود را در جامعه جهانی به عنوان یکی از چهره های خاص ایران جلوه بدهد و به همین دلیل فعالیت های زیادی داشت. البته در حالی که هیچ گاه از شب نشینی ها و خوش گذرانی هایش کم نمی گذاشت. آن هم درحالی که کم کم به مرکز ثقل دربار تبدیل می شود و با همکاران روزنامه نگاری چون احمد دهقان و رضا شاهنده، سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی را برای دفاع از برادرش راه انداخت که از منابع دولت 60 هزار تومان پول گرفت که این فعالیت ها همین طور ادامه داشت که در زمان هویدا در سال 600 میلیون تومان بودجه داشت.
یکی از کارهایشان راه اندازی آموزشگاه های پرستاری اشرف پهلوی بود یا هنرستان دختران و... البته ریشه همه این کارهایش در جاه طلبی بود نه خیرخواهی.
به همین دلیل در زندگی شخصی با این همه حرف و حدیث روبروست؟
صددرصد! اشرف در شرایطی که زن احمد قوام بود، به احمد شفیق مصری که خلبان بود و هفته ای یک بار برای فوزیه هدیه می آورد آشنا شد و با وجود مخالفت شدید شاه از قوام جدا شد، با شفیق عروسی کرد. پای این مصری مرموز را به ایران باز کرد و در حالی که ایران هواپیما نداشت، او وزیر هواپیمایی شد که با وجود مخالفت سرسخت نمایندگان مجلس، به عنوان رییس سازمان هوایی انتخاب شد.
پس طبیعی بود که چهره ای چون مصدق با کارهای اشرف کنار نیاید.
مصدق همیشه می گفت والاحضرت شمس در امور دخالت نمی کند، اما اشرف کارهای بی جای زیادی دارد. به همین دلیل رابطه شان بد بود. اما مصدق نه 24 ساعت بعد از نخست وزیر شدن، بلکه بعد از شهریور 1331 او و همچنین سرلشگر آریانا را از کشور اخراج می کند که اشرف در خارج هم ریخت و پاش هایش را ادامه داد و چون در ماه، فقط 700 دلار از دربار به او می دادند، ناچار شد تا یکی از کاخ هایش را هم بفروشد.
اشرف چه ربطی به کودتای 28 مرداد داشت؟
اصولا او خود را از مبتکرین 28 مرداد می دانست. آمریکایی ها و انگلیسی ها با اشراف در سوییس دیدار می کنند و قرار می گذارند تا به تهران برگردد تا شاه را آماده کنار گذاشتن مصدق کند. اشرف در مرداد 1332 به نام بانو شفیق وارد فرودگاه تهران شده و بلافاصله سوار تاکسی می شود و به سعدآباد می رود که همزمان دکتر مصدق هم فورا سرهنگ اشرفی را مامور به اخراج اشرف از کشور می کند و بعد از ملاقات سریع و کوتاه با شاه با خفت و خواری از کشور اخراج می کنند. اما اشرف همیشه می گفت که من شاه را ایران برگرداندم.
ظاهرا اشرف در بازگشت به ایران دیگر اجر و قرب گذشته را نداشت.
در سال هایی که فرح فعالیت داشت و در ذهن مردم هم مقبول بود، ترجیح داد تا بیشتر در خارج از کشور روزگار بگذراند که حتی او مدتی به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل هم انتخاب شد که بدترین انتخاب شاه بود. در سال 57 هم شاه از او خواست تا از کشور بیرون برود و اشرف فرانسه را برای سکونت انتخاب کرد که بعد از کشته شدن پسرش شهرام دچار افسردگی مفرط می شود و در نهایت در نیویورک چشم هایش را برای همیشه بست.
۱۴ مهر ۱۳۹۵ - ۱۰:۴۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]