تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804439840




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

گفت و گو با كيميا علیزاده، دختر تاریخ ساز ایران


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها:  مجله زندگی ایده آل - یاسمین سرخیل: خودش نقشه حضور در المپيك 2020 توكيو را در سر داشت، اما خيلي زود همه چيز تغيير كرد و حالا 4 سال زودتر و در المپيك ريو، در حالي به مصاف بهترين هاي جهان رفت كه از او به‌عنوان يكي از شانس های مدال المپيك ياد مي شد. كيميا عليزاده در اين دو سال، 4 مدال تاريخي را ثبت كرد و حالا با كسب مدال برنز در برزیل، تاريخ ورزش بانوان ايران را وارد روزهاي جديدي کرده است. این دختر دهه هفتادی با ۱۸ سال سن، کار کرد که حالا حالاها پرچم دهه هفتادی‌ها آن بالای بالا باشد. کیمیا، راه تحقق آرزوها را بلد است و به معنی واقعی کلمه تبلور خودباوري و تجسم اعتماد به توانايي است. او کیمیا علیزاده است؛ دخت تاریخ ساز ایران! با تشکر از پژمان راهبر که اگر همکاری و تلاش او نبود این مصاحبه انجام نمی گرفت.
 
 
می‌خواستم فضانوردشوم سر از ریو درآوردم




 
کیمیا اولین بار کی رویای المپیک در ذهنت شکل گرفت؟
 

- در المپیک 2012 لندن، وقتی سوسن حاجی پور روی شیاپچانگ رفت، لحظه‌ای رویایی برای من بود، چیزی در ذهنم به من می‌گفت باید برای المپیک تلاش کنی اما می دانستم رسیدن به این رویداد بسیار سخت است و من تحمل و طاقت این همه سختی را ندارم. مادرم آن روز به من گفت انشاءالله که المپیک 2020 تو نماینده ایران باشی، من در دلم خندیدم و گفتم چه کسی می خواهد این همه سختی را تحمل کند؟ می‌روم و تفریحی تکواندو را دنبال مي‌كنم. اما خیلی زود همه چیز تغییر کرد، اول اینکه حتی یک لحظه هم فکر نمی‌کردم المپیک بعدی قرار است مبارزاتم در تلویزیون نشان داده شود و دوم اينكه من هم در این مسیر سخت قرار می‌گیرم و یاد خواهم گرفت که رسیدن به روزهای بزرگ، لحظات سخت را به همراه دارد و باید تلاش کرد.


پس از همان اول ریو را هدف نگرفته بودی؟
 
- درست است که از همان ابتدا هدف من بازی‌های المپیک ریو نبود، اما از آن روزی که وارد اردوی رده‌سنی نوجوانان شدم، پله به پله برای شرکت در هر مسابقه‌ای با تمام وجودم زحمت کشیدم. در آن روزها هدف من اصلا المپیک نبود، من یک دختر 14 ساله بودم و اگر هم می‌خواستم به المپیک فکر کنم، به بازی‌های المپیک 2020 توکیو فكر مي‌كردم. اولين هدف من قهرمانی نوجوانان جهان و بعد المپیک نوجوانان بود و برای آنها هم از جان مایه گذاشتم و طلا گرفتم. بعد هم وارد اردوی بزرگسالان شدم. در تورنمنت‌ها شرکت کردم. در رقابت‌های گرندپری و در مسابقات جهانی روسیه حضور پیدا کردم و خدا را شکر دست پر برگشتم. من برای رسیدن به این روز قدم به قدم جلو آمدم و عرق ریختم.


اما فضای المپیک با مسابقات جهانی فرق دارد، این طور نیست؟
 
- نمی‌گویم خیلی به فضای المپیک و جو سنگینی که دارد، فکر نمی‌کنم! اما من وقتی المپیک نوجوانان بودم با آن همه فشاری که وجود داشت و تمام سالن تاریک بود و فقط یک شیاپچانگ نور داشت، در آن لحظه خوشحال بودم که همه مسابقه من را می‌بينند و می‌توانم توانایی تکواندوی بانوان را به نمایش بگذارم. همیشه در چنین مواقعی جو مثبت فضا به سمتم می‌آید، نه منفی! همیشه به این فکر می‌کنم که من 6 دقیقه مبارزه دارم و باید از این بازی لذت ببرم و خودم را اثبات کنم. فکر می‌کردم المپیک بزرگسالان هم برای من همینطور باشد. اين رقابت‌ها قطعا از نظر فنی چیزی بیشتر از رقابت‌های گرندپری و جهانی ندارد اما شاید اسم بزرگی داشته باشد و جو و سالن مسابقات، بسیار تاثیرگذار بود! البته در این مدت هرشب تصویرسازی می‌کردم و فضای سالن مسابقات را براي خودم مجسم می‌کردم تا در آن روز غافلگیر نشوم. اما فضای واقعی مسابقه چیز دیگری است.
 
 
می‌خواستم فضانوردشوم سر از ریو درآوردم

 

اولین تصویر تو از مسابقات المپیک به کی برمی‌گردد؟
 
- المپیک 2008 پکن بود، هادی ساعی با ایتالیا مبارزه داشت، باورم نمی‌شد که یک مبارزه تکواندو در این سطح را از تلویزیون می‌بينم، من دختری بودم که کمربند زرد تکواندو را داشتم واقعا از هیجان دیدن مبارزات روی پایم بند نبودم. المپیک تنها فرصتی بود که می توانستیم، از تلویزیون مسابقه رشته ورزشی مان را ببینیم، اما هادی ساعی در آن مبارزه چند امتیاز عقب افتاد و در آن مقطع من از جلوی تلویزیون بلند شدم و گفتم خب این مدال‌مان هم نقره شد! ولی امتیازات جبران شد و هادی ساعی طلا گرفت. اين یک شوک بزرگ در زندگی‌ام بود. نمی‌دانم چه اتفاقی برای من افتاد، خیلی بچه بودم که این موضوع را درک کنم اما یاد گرفتم، حق ندارم هیچ موقع در زندگی ام ناامید شوم.


قبل از تکواندو مسیر زندگی‌ات چطور پیش می‌رفت؟
 
- وقتی‌که به اردوهای تیم ملی آمدم به یکباره زندگی ام تغییر کرد. من دختری بودم که عاشق فضا و نجوم بودم، تا قبل از آن همیشه درس می‌خواندم و تحقیقاتم پیرامون فضانوردان بود. همیشه با خودم می‌گفتم، یعنی مي‌توانم روزی فضانورد شوم. می‌خواستم دبیرستان را در رشته ریاضی-فیزیک ادامه تحصیل بدهم و خب برای دانشگاه هم به فکر انتخاب رشته اي مربوط به نجوم و فضا و کهکشان بودم. اما به یکباره زندگی‌ام تغییر کرد. خیلی سخت بود، وقتی که با 14 سال سن وارد اردوی رده سنی نوجوانان شدم، باید مستقل مي‌شدم. در آن سن علایق من نجوم بود و دوست داشتم شیطنت کنم. بعد هم در 8 ماهی که در اردوی بزرگسالان بودم، کاملا شرایط تغییر کرد و هدف زندگی‌ام عوض شد!

کدام برایت  سخت تر بود؟ تکواندو یا نجوم؟

 
- به نظرم تکواندو از نجوم سخت تر است. کهکشان و فضا رویای من بود، آرزوی من بود... اما در این روزها و در این مقطع، المپیک تنها براي من نیست. هر مبارزه و هر روزی را که می‌گذرانم برای مردم ایران است. من تنها نیستم. هر پیروزی من در زمین، هر باخت من ... مربوط به یک جامعه است و غرور ملی را در پی دارد. واقعا دوست داشتم مدال بگیرم چون خیلی ها را خوشحال می‌کرد، حتی شايد بعضی‌ها ثانیه ای کوتاه وقتی که خبر یک پیروزی را در اخبار می‌شنوند، خوشحال شوند. دوست داشتم رنگ مدالم طلایی باشد، اما همین حس خوبی که از خوشحالی مردم گرفتم، کیمیاگری کرد و برنز را برایم به طلا تبدیل کرد.
 
 
می‌خواستم فضانوردشوم سر از ریو درآوردم






- از لحظات قبل از هر مسابقه بگو. سعی می‌کنی تمرکز داشته باشی یا عادی برخورد می‌کنی؟
 
- شب قبل از مبارزاتم تمام وسایلم را لیست می کنم و همه را جمع می کنم، شاید باورتان نشود اما حتی با وسایلم صحبت می‌کنم. روز بازی ام که می‌شود، معمولا زودتر از همه بیدار می‌شوم، خوابیدن زیاد، به من استرس می‌دهد. بعد هم اکثرا موزیک هایی که به من انرژی مثبت می‌دهد، گوش مي‌كنم. دوست ندارم ذره ای به چیزهای منفی فکر کنم. اول که وارد سالن مسابقات می‌شوم، برايم مثل ترن هوایی است، یک لحظه دلم خالی می‌شود اما بعد که فضا برایم عادی شود، همه چیز خوب پیش می‌رود. اصولا جزو ورزشکارانی هستم که هرچه زودتر به سالن مسابقات بروم، برایم بهتر است.

در مسابقه فینال، مهدی بی‌باک تمام وقت از روی سکو فریاد می‌زد و نکات فنی را به تو می‌گفت. از طرف دیگر هم صحبت‌های استادت مقانلو. هیاهوی سالن هم که جای خودش را داشت. این همه صدا حواس تو را پرت نمی‌کرد؟

 
- وقتی مبارزه شروع می‌شود تمام تمرکز من روی حریف است. صحبت‌های مربی ام را گوش می‌دهم و اگر استاد مقانلو یا استاد بی باک از روی صندلی ها به من نکاتی را یادآور شوند، آنها را هم می‌شنوم اما به بقیه صحبت‌ها اصلا توجهي نمي‌كنم.


از لحظه گرفتن مدال بگو. قبلا به آن فکر کرده‌ بودی؟
 
- واقعیت این است که با تمام وجودم به مدال طلا فکر می‌کردم. بعد از اولین شکستم، به این فکر کردم که هنوز راهم تمام نشده است و باید کار را جور دیگری تمام کنم. زمانی که مبارزه تمام شد و مدال را گرفتم و آن زمانی‌که روی سکو بودم، بهترین لحظه زندگی من بود.


حتما برای رسیدن به مدل مسیر سختی را پشت سرگذاشتی. این، تو را خسته نمی‌کند؟
 
- در این مدت، سختی‌های زیادی کشیدم و به اطرافیانم می‌گفتم، بعد از المپیک حتی یک روز هم نمی‌توانم به اردونشینی فکر کنم، اما حالا می‌خواهم تلاشم را بیشتر کنم و بعد از آن می‌خواهم از صفر شروع کنم. هدف من ماندگاری در ورزش ایران بود. کیمیا علیزاده اگر به همین زودی قانع شود، ماندگار نخواهد بود. این را می‌دانم که خیلی‌ها بهتر از من هستند و تا چند سال آینده نفرات بسیار زیادی به تکواندوی بانوان ایران معرفی می‌شوند و آن وقت من کمرنگ و کمرنگ‌تر می‌شوم. پس برای ماندگاری باید تلاش کنم. بعد از ریو، من یک کیمیا علیزاده تازه‌کار خواهم بود. تمام مدال‌هایم را فراموش می‌کنم و برای مسابقات بعدی، باید بیشتر از بقیه تلاش کنم و خودم را جدا از کسی ندانم.


دنیای حرفه‌ای کیمیا بعد از المپیک چگونه پیش می‌رود؟
 
- بعد از ریو باید برای جایگاه در رنکینگ المپیک تلاش کنم. می خواهم برای 2020 توکیو از طریق «رنکینگ سیستم» سهمیه را بگیرم. می‌دانم در مسابقات قاره‌ای کارم آسان‌تر است و با تعداد بازی کمتر می‌توانم سهمیه المپیک را کسب کنم اما برای «رنکینگ سیستم» می‌بایست 4 سال در کوران مسابقات باشم؛ ضمن اینکه می‌خواهم تغییر وزن بدهم و در وزن 67- کیلوگرم عملا هیچ امتیازی ندارم! اما هرچه کار سخت‌تر باشد، دیدن به ثمر نشستنِ آن شیرین‌تر است. من مسیر زندگی‌ام تغییر کرد، آنچه از بچگی به آن علاقه داشتم را کنار گذاشتم تا بتوانم به جایگاه خوبی برسم. پس دوست دارم آن چیزی که به‌دست می‌آورم، برایم لذت بخش باشد.
 
 
می‌خواستم فضانوردشوم سر از ریو درآوردم

 

حالا قهرمان ایرانی. یک الگو برای تمام هم‌نسلانت. این شرایط چه حسی به تو می‌دهد؟
 

- خیلی‌ها آمدند و مدتی بر سر زبان‌ها بودند و بعد دیگر از آنها حرفی نبوده است. قهرمان شدن آسان است اما قهرمان بودن و در اوج ماندن کاری سخت! و من این را به خوبی می دانم. روزهایی می‌شود که با خودم می‌گویم، آیا دوران قهرمانی کیمیا علیزاده یک دوره کوتاه‌مدت خواهدبود و این من را اذیت می کند، پس تلاش، خواستن و باورم را بیشتر از قبل خواهم کرد.
 
از میان تکواندوکاران دیگر کشورها کسی هست که کارش را دوست داشته باشی؟

- «وو جونگ یو» تکواندوکار چینی را دوست دارم. او 31 ساله است و در وزن 49- کیلوگرم مسابقه می‌دهد. ریو، سومین المپیکی بود که پشت سر گذاشت. مبارزی فنی، باهوش و مهم‌تر از همه با اخلاق است. «وو جونگ یو» در سال 2015 به‌عنوان بهترین بازیکن زنان جهان انتخاب شد، دو مدال طلای المپیک را دارد اما به همه تکواندوکاران احترام می‌گذارد، همه را به یک چشم نگاه می‌کند. او لیاقت این جایگاه را دارد، چراکه وقت مبارزه باغیرت است و از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کند. همه این خصوصیات از او یک اسطوره می‌سازد و به نظرم می‌تواند الگوی بسیار خوبی برای تکواندوی بانوان در سراسر جهان باشد. درست است که او ایرانی نیست و یک تکواندوکار خارجی است اما وقتی نوع رفتارش و حتی نوع مبارزاتش درست است، چرا نباید قابل الگوبرداری باشد؟ او واقعا برايم قابل احترام است.

چه چیزی تو را تا اینجا هل داد؟

- من اگر کیمیا علیزاده هستم، به خاطر مربی‌ام، مهرو کمرانی است. در خیلی از موارد من ناامید شدم و دست از تلاش کشیدم و استادم بود که من را به ادامه راه تشویق کرد، خیلی وقت‌ها از مسیر خارج شدم و راه را اشتباه رفتم، روزهایی بود که بداخلاقی می‌کردم و مغرور شده بودم اما با اشاره استادم بود که دوباره به مسیر بازگشتم. 





۲۷ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۷





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن