محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1829377266
زنان زباله گرد، محصولی جدید از آسیبهای تهران!
واضح آرشیو وب فارسی:الف: زنان زباله گرد، محصولی جدید از آسیبهای تهران!
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۴۱
روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: بوی تند زبالهها که از خانه متروکه بیرون میزند، زن دستمال سیاه دور گردنش را بیشتر به دهانش نزدیک میکند که بوی تعفن حالش را بههم نزند.
کيسه زباله را بعد از اندکي چانهزدن تحويل سرکارگر ميدهد و منتظر دستمزدش ميماند. صداي بلند پيرمرد ضايعاتي در کوچه ميپيچد: «جنس ميخواي يا پول؟». معتاد نيستم خرجيمو درميارم پولشو بده برم... اينجا دروازهغار است؛ قلب تپنده آسيبهاي اجتماعي شهر تهران. شبها گذر هيچ رهگذر بالانشيني به اين حوالي نميافتد. خاموشي، ويژگي هولناک بسياري از خيابانهاي اين منطقه است. انگار قرار نيست روشنايي، چهره عريان واقعيت را نشانتان دهد. اگر صداي هلهله و شادي کوليها نباشد که آخرشبها دور هم جمع ميشوند، ميزنند و ميرقصند، حتي صدايي هم از اين حوالي شنيده نميشود. از حلقههاي 20 تا 30 نفره در حال استعمال مواد در حاشيه پيادهروها که عبور کنيد، در کوچهپسکوچهها به مردماني برميخوريد که نانشان را در سطلهاي زباله جستوجو ميکنند. گاهي خوب که نگاه کنيد، زني سرش را از ميان سطل زباله بيرون ميکشد و نگاهش را از شما ميدزدد. مردم محلي ميگويند در اين سالها تعداد زنان زبالهگرد بيشتر از قبل شده است. بيکاري، فقر و اعتياد، عمدهترين دلايل زيادشدن تعداد زنان زبالهگرد در مناطق جنوبي شهر تهران است. اگر حقوق شهروندي براي طبقه متوسط و بالاتر با شعارهايي چون عدالت جنسيتي، حق دسترسی به کار و مزد برابر، حق برخورداري از آزاديهاي فردي و هرچيزي شبيه به آن تعريف ميشود، اينجا فقر بدون هيچگونه تفکيک جنسيتي بين همه قسمت ميشود.
روايت اول: شب، هميشه خارجي، دروازهغار «يه ون غذا آوردن، به همهمون ميرسه بدویين»... گروهي داخل يک کوچه نشستهاند و مشغول استعمال مواد هستند. يک زن که ظاهر مردانهاي هم دارد با يک چرخ دستي نيمهخالي از بطري نوشابه و آبمعدني کنار ضايعاتي ايستاده و صداي مردي که ميگويد بيا برويم غذاي نذري بگيريم را ميشنود اما انگار توان تکاندادن خودش را ندارد. سيگار براي بار دوم از روي لبش ميافتد: «زير پامون علف سبز شد حالا اگه خالي کرد اين بيصاحابو». به زمين و زمان فحش ميداد. حوصله حرفزدن با هيچکس را نداشت و چهره تکيدهاش، سن و سالش را مخفي کرده بود. شايد 47، 48 ساله شايد هم ۱۰سال کمتر: «حالا اومدي از وضع ما گزارش بگيري که چي بشه. تو ميخواي بنويسي، فيلمم بگيرن ميگن مگه تهران از اينجور آدمها هم داره؟» اين را با صداي بلند خطاب به ما که از داخل ماشين پيشنهاد مصاحبه ميدهيم، ميگويد. يک دفعه ماشين گشت وارد کوچه ميشود و همه پراکنده ميشوند. چرخ دستي ميماند کنار ضايعاتي اما زينب را دو، سه کوچه آن طرفتر پيدا ميکنيم. مينشيند روي جدول کنار خيابان و بعد از اصرارهاي پياپي از سختيهاي کارش برايمان ميگويد: «شهرداري که روزا نميذاره کار کنيم، ببينن داريم زباله جمع ميکنيم از دستمون ميگيرن خالي ميکنن تو ماشيناي بازيافت. اينم از شبا... آنچه بيشتر زنان زبالهگرد از آن گله ميکنند، نحوه برخورد مأموران بازيافت با افرادي است که به صورت غيررسمي زبالهها را تفکيک و به مراکز دپوي زباله تحويل ميدهند: «شهرداري ميگه آشغال مال ماست شما حق زبالهجمعکردن ندارين... زباله جمع نکنيم، دستفروشي نکنيم پس ديگه چه جوري شکممونو سير کنيم؟» زير لب ميگويد: «انگار سطل آشغالم تو اين مملکت صاحاب داره.» زينب ميگويد کار زبالهجمعکني براي زنها و بچهها خطرناک است. خِفتگيري و تجاوز، مهمترين مشکل زنان کارگري است که زبالهجمعکن هستند. آنها يک معضل اساسي ديگر هم دارند؛ خريد زبالهها به کمترين قيمت: «چون شهرداري از زنها مستقيما زباله نميخره، ما مجبوريم بفروشيم به ضايعاتيا، اونام آنقدر ازش ميزنن که هيچي تهش نميمونه، واسه يه کيلو آلومينيوم، هزار تا دو هزار تومن ميدن. همينم اگه مردا بهمون نگفته بودن کمتر باهامون حساب ميکردن.» او اضافه ميکند که ضايعاتيها که به گفته او در نهايت همان واسطههاي شهرداري هستند، آنها را تشويق ميکنند که اگر ميخواهند درآمد بهتري از اين کار داشته باشند، به مکانهاي بالاي شهر بروند و جنس بهتري جمع کنند. زينب به بعضي از مکانهايي که خودش براي جمعکردن زباله به آنها مراجعه ميکند، اشاره ميکند و ميگويد: «از لويزان به بالا جاهاي خوبين و آخراي تهرانپارس که دپوي زباله است؛ اينا جاهاييه که همهجور زبالهاي پيدا ميشه.» به گفته او، بيشتر کارگراني که زبالهجمعکني را بهعنوان کار روزمزدي انتخاب کردهاند درواقع ابزاري ارزان براي واسطههاي خريد زباله هستند. دراينميان، وضعيت زنان و کودکاني که بيهيچ حمايتي به دلیل فقر و نداري سر از سطلهاي زباله درميآورند به مراتب وخيمتر است. زينب ميگويد: «شبا حولوحوش ساعت هفت و هشت که ميشه سمت سهراه آذري و فرحزاد و پارک شهر پر زبالهگرده که يا معتادن يا از زور نداري به اين کار رو آوردن. وگرنه کي دوست داره هر شب با بوي گند زباله برگرده خونهاش يا مثل ما هرشب پيش بچههاي شلتر (خوابگاههاي نگهداري زنان آسيبپذير) سوژه خنده بشه.» زينب به مشکلاتي که درپي معاملات ضايعات در کمين زنان و کودکان قرار دارد، اشاره ميکند و ميگويد: «خيلي کم ميخرن. خيلي وقتا سر زنها و بچهها رو کلاه ميذارن يا اگه بفهمن معتادي، چيزاي ديگه ازت ميخوان تا به قيمت بخرن. تازه اگه فرق زبالهها رو ندوني، زير قيمت واقعيش ازت ميخرن.» از او ميپرسم ضايعاتيها معمولا چه زبالههايي را بيشتر ميخرند و ميگويد: «همهجور زبالهاي ميخرن؛ از آهن، مس، بطري و قوطي نوشابه تا ضايعات بيمارستاني. اينا هرکدوم يه قيمتي دارن.» پارک شهر، شوش، دروازهغار، مولوي، سهراه آذري، فرحزاد، پارک لويزان، اينها فقط برخي از مناطق شهر تهران هستند که در آنها علاوهبر کودکان و مردان، شايد گاهي با زنان زبالهگرد هم مواجه شويد. زرد زخم، تاولهاي پوستي و ساير حساسيتهايي که از راه تماس مستقيم دست با اشيای آلوده به انسان منتقل ميشود در کمين تمام زبالهگردهاست. اگرچه همچنان مردان و کودکان با اختلاف زيادي اصليترين کارگران زبالهجمعکن مراکز رسمي و غيررسمي هستند، بااينحال از صحبتهاي زنان زبالهجمعکن چنين برميآيد که مقصد فروش زبالههاي آنها عمدتا مراکز غيررسمي است. زنها معمولا شبها حوالي 10،9 شب به سمت مراکز غيررسمي بازيافت (خانههاي متروکي که مرکز دپوي زباله هستند) حرکت ميکنند و زبالههايشان را براي فروش به افرادي که به آنها سرکارگر ميگويند، تحويل ميدهند. زبالهگردها معمولا به اين مراکز، ضايعاتي ميگويند. روايت دوم: روز، هميشه خارجي، شوش خيابان فدائيان اسلام تا کمر خم شده داخل سطل آهني زباله و يک به يک پلاستيکهاي سياه را بيرون ميآورد. ساعت حالا ديگر حوالي پنج بعدازظهر است. روي دهانش يک پارچه سياه بسته که بوي تعفن زبالهها اذيتش نکند. دستهايش بدون دستکش لابهلاي زبالهها دنبال «يه چيز بهدردبخور» براي جمعکردن ميگردد. به محض بازکردن يکي از کيسهها ميگويد: «توي اينا پر از قوطي و شيشه است، چند سال پيش يکي از همينا دستمو تا نزديک مچ بريد، کلي مصيبت کشيدم تا زخمه بسته شد.» ميپرسم چرا دستکش دستت نميکني؟ جواب ميدهد: دستکش داشتم، بچهها ازم دزديدن. اينها گفتههاي شهلاست، زن زبالهگردي که حالا سه سال است به جمع زبالهجمـــعکنها پيوسته. «از ســـر شـــب تا حولوحوش ساعت 12-11:30 شب کار ميکنم. فرقي نميکنه همه جا ميرم. از شوش و مولوي تا اون بالاها. هرچي بري بالاتر سمت شمرون و اونورا آشغالها بهدردبخورتر ميشن. چندبار تا حالا شده سمت قيطريه رفتم، قاطي آشغالا، طلا، آينه و شمعدون پيدا کردم. حالا نميگم هميشه اينجوريه ولي فلز، قوطي، آهن و همه چي بهتر از پايينشهره. خانم، بالاشهريها آشغالاشونم با پايين فرق ميکنه.» شهلا 52 ساله و داراي سابقه سوءمصرف مواد است. ميگويد صبحها تا عصر توان کارکردن ندارد. «تا وقتي خودتو نسازي، نميتوني کار کني. وقتي نشئه ميشم، گرم کار ميشم. نه من بلکه بچههاي ديگهام که اين سمتا کار ميکنن همينجورين». براي زني هم سنوسال او سخت است هر روز با يک هيکل نحيف و لاغر که راهرفتن عادياش به زور است، کاري بهسختي زبالهجمعکني را انجام دهد. شهلا ميگويد، گاهي تحويل زبالهها به نيمههاي شب هم کشيده ميشود. «بستگي به اين داره چقدر نياز داشته باشي. هرچي بيشتر جمع کني پولش بيشتره.» به گفته او، همه زناني که از اين راه امرارمعاش ميکنند، داراي سوءمصرف مواد نيستند. «ما که هرچي درمياريم خرج جنسمون ميکنيم ولي بعضيا از زور نداري ميان سراغ اين کار.» او ميگويد زني را ميشناسد که پيش در و همسايه آبرويي دارد و فقط براي تأمين مخارج زندگياش همراه پسرش زبالهگردي ميکند و از راه فروش زبالههاي بازيافتي روزگارش را بهسختي ميگذراند. در حين گپزدنهاي ما آنطرف خيابان بين زبالهجمعکنها دعوا شده است. شهلا ميگويد: «ببين سر دوزار چه بلايي سرهم ميارن اينجا، بعضي وقتا از اين اتفاقا هم ميافته ولي من تا حالا واسه پول دعوا نکردم خدا روزي رسونه! ... از او ميپرسم زبالهها را به چه کساني ميفروشند؟ دوستش فرشته را صدا ميزند و ميگويد: «امشب من نميام سمت بالا، خودتون بريد.» بعد رويش را به من ميکند، سيگاري از جيبش درميآورد و ميگويد: «زبالهها رو اول بايد جدا کنيم. قوطي، فلز، آهن و شيشه هرکدوم نرخ جدا دارن. بعد آخر شب ميبريمشون پيش اين ضايعاتيها. اونجا خيلي کم با ما حساب ميکنن. راستش من قبلا راه و چاه کار و نميدونستم. کلا از زنها خوب نميخرن، چون واسطهها فکر ميکنن راحتتر ميشه سر زنها کلاه گذاشت.» پولي که بابت هر کيلو زباله به اين افراد پرداخت ميشود. رقمي حدود هزار تا دوهزار تومان است. فرشته، يکي ديگر از زنان زبالهگرد دروازه غار ميگويد: «گاهي بهجاي پول به بچهها جنس ميدن. مثلا ميگن شيشه ميخواي بدم. من که الان ديگه مواد نميزنم ميگم پولشو بده ولي آنقدر ازش ميزنه که هيچي گيرم نمياد.» فرشته، زني 50 ساله است که چند سال بيشتر از شهلا در کار زبالهجمعکني بوده است. او حدود 15 سال پيش از همسرش جدا شده و از دو فرزندش هم خبري ندارد. «بعد از طلاقم معتاد شدم. اول حشيش و بعد هروئين اما الان ديگه يک سالي ميشه پاکم. بهخاطر خرجيم کار ميکنم.» ميگويد زنهاي اين منطقه را حتي براي کار در خانهها هم قبول نميکنند و آنها مجبورند براي تأمين مخارجشان کارهاي مختلفي مانند زبالهجمعکني انجام دهند. از او درباره تنوع آدمهايي که زباله جمع ميکنند، ميپرسم، ميگويد: «همه جورهاش هست. بچه، زن و مرد. اوايل تعداد زنهايي که اين کار رو انجام ميدادن کمتر بود. بعدش بيشتر شدن. خيلي کار سختيه. همه دوام نميارن. بعضيا خونوادگي کار ميکنن. يعني شوهر معتاده بهخاطر همين زن و بچهشو مياره توي کار...» فرشته درباره اينکه چطور شد زبالهجمعکني را بهعنوان منبع درآمدش انتخاب کرد، ميگويد: «شناسنامهام را دزديدن گفتم هرجا بخوام برم دنبال کار بگردم بايد مدرک شناسايي داشته باشم. پول که نداشتم. يکي از دوستام تو خوابگاه گفت بيا زباله جمع کن.» فرشته سراغ سطل زبالهاي که آنطرف خيابان است، ميرود و در حين زيرورو کردن زبالهها رو به ما ميگويد: «محرم که بياد، ظرفاي آلومينيومي رو خوب ميخرن. مچالهشون ميکنم توي اين کيسهها. اينجوري زياد زباله جمع ميکنم. آنقدر بريز و بپاش ميشه که نگو و نپرس. بالاخره خدا روزيرسونه. فقط تورو خدا به مردم بگين قاطي آشغالا شيشهخورده نريزن. بچهها دستکش ندارن... .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]
صفحات پیشنهادی
زنان پس از طلاق چه آسیبهایی می بینند؟
زنان پس از طلاق چه آسیبهایی می بینند تاریخ انتشار جمعه ۹ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۸ ۴۳ باشگاه خبرنگاران نوشت به رغم پیشرفت جوامع و حرکت به سمت مدرنیته هنوز هم طلاق به عنوان یک عامل تاثیرگذار و آسیب زا بر وضعیت خانواده شناخته میشود و در این میان زنان از این جراحت سهم چشمگیرتررئیس جدید شورای فرهنگی-اجتماعی زنان انتخاب شد
رئیس جدید شورای فرهنگی-اجتماعی زنان انتخاب شد ایلنا انتخابات رئیس شورای فرهنگی - اجتماعی زنان برگزار و زهرا آیت اللهی موفق به کسب بیشترین آرا شد به گزارش ایلنا انتخابات رئیس شورای فرهنگی - اجتماعی زنان برپا شد و بر اساس آن زهرا آیتاللهی موفق به کسب بیشترین آرا شد بر اساتالابهای خوزستان،کشتارگاه جدید پرندگان مهاجر/وقتی زنان مُسِن،سپر صیادان طماع میشوند
تالابهای خوزستان کشتارگاه جدید پرندگان مهاجر وقتی زنان مُسِن سپر صیادان طماع میشوند کشتار پرندگان مهاجر در فریدونکنار کم بود حالا قصابان و قاتلان پرندگان تالاب های جنوب کشور را به مَحفِل و عرصه ای برای قربانی کردن آنها تبدیل کرده اند به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی باشگاه خبجدیدترین مدل های کت زنانه برای پاییز 95
برترین ها روزهای گرم و آفتابی تابستان به زودی جایشان را به روزهای سرد و بارانی پاییز خواهند داد و این یعنی که در کمد لباس هایمان هم تغییراتی ایجاد خواهد شد اما آیا می دانید که چه کت یا پالتوهایی برای این فصل به بازار خواهند آمد کارشناسان مد و فشن جدیدترین و زیباترین مدل های کشعبه جدید کلینیک حقوقی زنان و خانواده افتتاح شد
شعبه جدید کلینیک حقوقی زنان و خانواده افتتاح شد شناسهٔ خبر 3781890 - چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ - ۱۶ ۴۴ جامعه > جوان و خانواده jwplayer display inline-block; مسئول کلینیکهای حقوقی دانشگاه شهید بهشتی در مراسم افتتاح شعبه جدید کلینیک حقوقی خانواده گفت دستگاههای اجرایی باید درسلول جدید سراوان آماده ریختن زباله است/ کنترل شیرابهها با دفن بهداشتی زباله/ بهسازی جاده دسترسی
گیل نگاه محل دفن زباله سراوان در مسیر بهبود قراردارد دفن زباله در سراوان عمری نزدیک به ۳۰ سال دارد و در هرسال دفن غیربهداشتی کوهی از زباله بار مشکلات آنجا را بیشتر کرده است در حال حاضر ۴۵۰تا ۵۰۰تن زباله به سراوان منتقل میشود و این حجم زباله در روزهای بارانی۲۰لیتر در ثانیه وجدیدترین رنکینگ جهانی/ صعود الهه احمدی به رتبه نهم تفنگ بادی 10 متر زنان
جدیدترین رنکینگ جهانی صعود الهه احمدی به رتبه نهم تفنگ بادی 10 متر زنان الهه احمدی در جدیدترین رنکینگ تیراندازی جهان با یک پله صعود به رتبه نهم صعود کرد به گزارش خبرنگار حوزه دنیای ورزش گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان در جدیدترین رنکینگ فدراسیون جهانی تیراندازی در تزنان کارتن خواب سند بیتوجهی نهادهای فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی - ایسنا
رئیس شورای اسلامی شهر کرج با اشاره به آمار زیاد زنان کارتنخواب سرگردان در این کلانشهر گفت این افراد سند زنده کم کاری نهادهای فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی هستند به گزارش گروه دریافت خبر ایسنا محمود دادگو گفت متأسفانه برخی افراد ناآگاه ساماندهی کارتنخوابها و تقویت رویکردتمام تفاوت های سال تحصیلی جدید
خبرگزاری مهر گرچه اول مهرماه هر سال برای همه بازگشایی مدارس را تداعی می کند اما سال تحصیلی ۹۵-۹۶ از روز سوم مهرماه آغاز شد تا یکی از تاثیرات تعطیلی پنجشنبه های مدارس که اول مهرماه سال ۹۵ را به خود اختصاص داده بود بیشتر مشخص شود رشد جمعیت کلاس اولی ها نسبت به سال گذشتهروز ۳۱ شهرجدیدترین مدهای آرایش به وقت پاییز 2016
برترین ها همانطور که می دانید هر ساله مدلهای آرایشی زیادی رایج می شوند که برخی از آنها جدید و برخی دیگر برگردان سالهای قبل هستند در اینجا برخی از سبک های آرایشی که قرار است پاییز 2016 مد شوند را برایتان آورده ایم سایه چشم تیره تنها چیزی که بدان احتیاج دارید مداد و سایه چ-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها