واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: پیمان مقدم در روزنامه ایران نوشت:
جناب سعید جلیلی فرمودهاند: «مهم این نیست که دشمن تا دیروز خشمگین بود و امروز لبخند میزند، مهم نشاندن لبخند بر چهره مردم و زدودن غم از چهره بیکاران است.» عموجان دلواپس ما هم معتقدند: «خدا لعنتتان کند که با برجام و اف. ای.تی. اف لبخند بر چهره کری و اوباما نشانده اید. تنها هنرتان همین بوده و بس که دل استکبار را شاد کنید و مجری منویاتشان باشید. حالا جواب بدهید. پس چه شد آن همه وعده وعیدهای توخالی؟» والا چه عرض کنیم عموجان. نمیدانیم انتظارات شما از برجام چه بوده، برجام قرار بود جلوی فروپاشی اقتصاد ایران را بگیرد و فروش نفتمان را به وضع قبل برگرداند و تورم را مهار کند. خود امریکاییها دارند همدیگر را به خاطر امضای برجام و امتیاز دادن به ایران گاز میگیرند اما اینجا دوستان همچنان به توبیخ و تهدید و تحقیر تیم مذاکرهکننده مشغولند. جا دارد سؤال کنیم غیر از تحریم اگر هنری داشتید خب در زمان خودتان ارائه میدادید. مذاکرات هستهای از ترکیه رفت برزیل و از برزیل برگشت ترکیه و از ترکیه به قزاقستان رفت و آخرش تازه رسیده به مذاکرات محرمانه عمان! خب فرمان که دست شما بود خودتان بهترین دستاورد را ثبت میکردید تا به مصیبت دولت اعتدال گرفتار نشوید.
عموجان با خشم فریاد زدند: «اگر قرار بود با لبخند و قربان صدقه رفتن از این ترکمنچایها امضا کنیم که مثل آب خوردن بود. ما غیرتمان از جوجه خروس خیلی بیشتر است. تاکتیکمان این بود که آنقدر مذاکرات را طول بدهیم و محل برگزاریاش را عوض کنیم تا غربیها خسته شوند و به دست و پایمان بیفتند. بعد از عمان میخواستیم محل بعد را ببریم جزایر فیجی و بعد قلههای کلیمانجارو. این کری هم نازک نارنجی است. ممکن بود موقع بالا آمدن از کوه دست و پایش چلاق شود و همان جا یک قرارداد عالی و کاملاً یکطرفه به نفع ایران را امضا کند!»
واقعاً حیف شد که عمر دولتتان کفاف نداد. خب شما با این همه هوش و فراست حداقل لبخند را روی صورت مردم مینشاندید و غم را از چهره بیکاران میزدودید تا در کارنامه اعمالتان غیر از تحریم و کاسبان تحریم و بابک زنجانی و خاوری چیزهای دیگری هم باشد.
عموجان پوزخندی زدند که: «میخواستیم همه با بیعرضگی و بیلیاقتی شما و رفقایتان آشنا شوند. میخواستیم همه بفهمند که ظریف و جهانگیری هیچی تو کلاهشان نیست. میخواستیم همه بفهمند که شما فقط لبخند زدن به روی غربیها را بلدید اما تا یک نفر میرود سفر استانی برای تازه کردن دیدار با خیل عظیم مشتاقانش اخم گره میزنید و روی ترش میکنید. جنبه هم خوب چیزی است. اصلاً به همان قربان صدقه رفتن کری و موگرینی مشغول باشید. مگر کار دیگری هم بلدید؟»
نخیر؛ فقط شما و دوستان روزنامه توپخانه بلدید. ایشالا قسمت شه یه کلیمانجارو با هم بریم....
۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۱۳:۰۴
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 115]