واضح آرشیو وب فارسی:فارس: پاسداشت شهید شیخ علی اوسطیاز کودکی سخت در معادن تا لقب «شیخ سنگ قُلّاب»
دقت عمل شیخ علی موجب شده بود تا تعداد نه چندان کمی از ماموران و کماندوهای رژیم در قم و تهران، از ضربات سنگی سهمگین او زخمی شوند.
خبرگزاری فارس – حسن شیخ حائری؛ خیابان چهارمردان قم در ایام ستمشاهی رژیم پهلوی شاهد حضور مستمر کماندوها و تانکهای نظامی رژیم وقت برای سرکوب قیامهای مردم شهر خون و قیام بوده است. و امروز، یعنی عید سعید فطر، سالروز شهادت یکی از شهدای مظلوم انقلاب اسلامی در همین خیابان است، شهید شیخ علی اوسطی. او متولد سال 1310 در تهران است. در کودکی پدر خود را از دست داد و از نوجوانی برای کمک به معیشت خانواده، در معادن سنگ کار میکرد. در همان سنین بود که به علوم حوزوی علاقهمند شد و همزمان با کار برای تامین مایحتاج خانواده، در مسجد و مدرسه حاج شیخ جعفر مجتهدی به یادگیری علوم و معارف الهی میپرداخت. سال 1342 که فرا رسید، شیخ علی با نهضت امام خمینی آشنا شد و کم کم معرفتش به امام به آن جا رسید که مکرّر ادعا میکرد که خدا از عمرش کم کند و بر عمر امام بیفزاید. او در سال 1342 به قم آمد تا همزمان با ادامه تحصیل، مبارزات انقلابی خود را نیز ادامه دهد. او در قم به تکثیر و توزیع اعلامیههای امام همت میگمارد و البته از مبارزه رو در رو با ماموران رژیم هم ابایی نداشت. شیخ علی از همان دوران نوجوانی و ایام کار در معدن، سنگ را به خوبی میشناخت و اکنون و در سنین جوانی، قدرت نشانه گیریاش را هم به آن اضافه کرد و به عنوان «شیخ سنگ قُلّاب» یا «شیخ فلاخنانداز» مشهور شد. در حقیقت او با قلاب و سنگ به مقابله با ماموران تا بن دندان مسلح رژیم ستمشاهی در قم و تهران میپرداخت و این رفتارش به تاسی از حضرت داود (ع) بود. چنین بود که کمبود سلاح گرم، شیخ علی و انقلابیون مسلمان را از ادامه مبارزه با رژیم ستمشاهی باز نداشت و آنان با سلاح سنگ، برای پیروزی انقلاب زحمت میکشیدند. این روحانی مبارز، مبارزه را ادامه داد و تمام تلاش خود را برای ضربه زدن به رژیم ستمشاهی به کار گرفت و با نشانهگیریهای دقیق خود، عرصه را بر ماموران رژیم تنگ کرد. دقت عمل شیخ علی البته موجب شده بود تا تعداد نه چندان کمی از ماموران و کماندوهای رژیم در قم و تهران، از ضربات سنگی سهمگین او زخمی شوند. در عین حال، سرعت عمل شیخ علی هم خارقالعاده بود و او به عنوان یک روحانی انقلابی و مخالف رژیم شاه، مورد تعقیب ماموران قرار گرفت و آنان به دنبال دستگیری شیخ علی بودند. شیخ علی در حالی آخرین روز ماه مبارک رمضان سال 1357 هجری شمسی را در تهران پشت سر گذاشت که ماموران رژیم در قم، وی را شناسایی کرده بودند و انتظارش را میکشیدند. روز عید سعید فطر بود که شیخ علی، نماز عید را در قم اقامه کرد و در راه بازگشت از نماز، در خیابان چهارمردان، توسط نیروها و کماندوهای رژیم محاصره شد و آنان سه گلوله به سویش شلیک کردند که اصابت همین گلولهها، موجب شهادت او شد و این در حالی بود که شب قبل هم چند گلوله به سویش شلیک کرده بودند که با اصابت گلولهها به عمامه، آسیبی به شیخ علی نرسیده بود. ماموران رژیم ستمشاهی بعد از این اقدام جنایتکارانه و با ترس از راه افتادن قیام مردمی در پی تشییع جنازه این عالم مجاهد، جنازه مطهر او را ربودند؛ اما چند روز بعد و با فشار علما و مردم، جنازه را به مردم تحویل دادند و مردم هم تشییع باشکوهی را رقم زدند؛ تشییعی که در آن علما و فضلای حوزه علمیه قم و از جمله آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی در صف نخست آن حاضر بودند. جمعیت تشییعکننده که به حرم مطهر حضرت معصومه (س) رسید، آیتالله مرعشی نجفی سخنرانی مبسوطی ارائه کرد و پس از آن بر پیکر آن روحانی مبارز، نماز اقامه فرمود تا با ممانعت ماموران رژیم از خاکسپاری او در داخل شهر و البته برای عدم ایجاد مشکل برای جسد مبارکش، وی را به بیرون شهر منتقل و در بهشت معصومه (س) به خاک سپردند. حجتالاسلام والمسلمین شهید شیخ علی اوسطی در بخشی از وصیتنامه خود چنین مرقوم کرده است: «خدایا! در شهادت چه لذتی است که مخلصان تو به دنبال آن هستند؟ خدایا! تو جانم دادی و جانم خواهی گرفت؛ مرا در آن صراطی گذار که هیچگاه از لحظه جان دادن غفلت نکنم. خدایا! میدانم آنچه را بخواهی انجام میدهی، پس مرا بر آن راهی بگذار که مصلحت توست.» و حضرت پروردگار نیز او را در راهی که مصلحت و رضای حق در آن بود، نهاد؛ شهادتِ با عزت را نصیب وی ساخت تا نام و یادش همواره در دل و جان آزادیخواهان باشد و جاودان بماند. انتهای پیام/2258/غ40
95/04/16 :: 13:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]