واضح آرشیو وب فارسی:الف: پرونده کیارستمی؛ انتقامگيری يا پيگيری مدنی؟
بخش فرهنگی الف، ۷ مهر ۹۵
تاریخ انتشار : چهارشنبه ۷ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۳
ظاهرا قرار نيست پرونده آقاي عباس كيارستمي بسته شود. دليل ادامه باز بودن اين پرونده اين است كه به واسطه آن، زخم كهنهاي باز شده است كه عفونت آن به جاهاي گوناگون سرايت كرده است و هر جايش را ميگيري يك جاي ديگرش اشكال پيدا ميكند. از اين نظر باز بودن اين پرونده فرصتي را فراهم كرده كه به برخي از مسائل اساسي جامعه خودمان بپردازيم. چند روز پيش رييس هيات بدوي نظامپزشكي و معاون نظارت سازمان نظام پزشكي تهران كه مديريت رسيدگي به پرونده آقاي كيارستمي را عهدهدار است در گفتوگويي اعلام كرد كه: «مرحوم كيارستمي به پسرش و دوستانش وصيت كرده بود كه بههيچوجه از پزشك و پزشكان معالج، در صورت هرگونه اتفاقي شكايت نكنند».به دنبال آن فرزند آقاي كيارستمي نيز پاسخي داد كه در بخشي از آن آمده است كه: «اين گفته جنابعالي صحت دارد گرچه اين «سفارش» و نه «وصيت» كه گوياي حال جسمي و روحي بيمار نيز هست، به بنده گفته شد و نه به دوست يا پزشك ديگري. من اين موضوع را در تاريخ ٢٤ مرداد ماه، در دفتر جنابعالي در سازمان نظامپزشكي به اطلاعتان رساندم، يعني دقيقا چهل روز بعد از فوت عباس كيارستمي وقتي كه ما هنوز بهطور رسمي شكايتي مطرح نكرده بوديم و منتظر گزارش سازمان نظام پزشكي بوديم.»اين يادداشت در پي آن است كه بگويد درك مسوول محترم مذكور از رسالت نهادهاي صنفي و شكايت و پيگيري مردم يك درك جديد و مطابق نيازهاي انسان امروز نيست. وقتي كه ايشان به صورت غيردقيق اعلام ميكند كه مرحوم كيارستمي خانواده و دوستان (دوستاني كه اصولا حق شكايت ندارند) را از شكايت منع كرده، همزمان چند خطا را مرتكب شده است. اول اينكه اين گزاره به نقل خصوصي و محدود از فرزند ايشان است و اگر در يك جلسه خصوصي عنوان شده، وي حق ندارد آن را عمومي كند ولي از اين نكته اخلاقي كه بگذريم، آيا وي فكر نكرده كه چرا فرزند كيارستمي چنين خبري را گفته است؟ در حالي كه بهشدت پيگير ماجرا هم هست.با قدري توجه ميتوان فهميد كه او به اين دليل اين خبر را گفته كه طرف خود را از حيث اخلاقي تحت تاثير قرار دهد كه قصدش از پيگيري، انتقام گرفتن يا مجازات كردن يا خسارت و ديه گرفتن نيست. قصدش از پيگيري انجام كار غيرممكن يعني زنده كردن آن مرحوم نيز نيست، بلكه قصدش از پيگيري وظيفهاي مدني و انساني است تا اين واقعه و مشابه آن پس از اين تكرار نشود.او پيگيري ميكند تا شريك جرم ناخواسته مرگهاي بعدي محسوب نشود. او پيگيري ميكند زيرا روشن شدن حقيقت ماجرا از هر چيز ديگري مهمتر است و فقط اوست كه ميتواند اين مسير را برود. اين پيگيري حتي يك انتخاب هم نيست، بلكه يك مسووليت مدني است.بايد متاسف بود از اينكه اعلام چنين خبري از سوي فرزندان كيارستمي بهجاي آنكه تلنگري باشد براي رسيدگي بيشتر از جانب نظام پزشكي، به ابزاري جهت فشار عليه بازماندگان تبديل ميشود! اين خبر بايد چنان وجدان حرفهاي را دچار حساسيت ميكرد كه ميگفت پس ديگر نيازي به پيگيري شما نيست، خودمان به بهترين شكل آن را پيگيري ميكنيم.آنچه هدف اين يادداشت است، ذكر تفاوت ميان پيگيري براساس انتقام در نظام سنتي با پيگيري براساس مسووليت مدني در نظام توسعه يافته است. وقتي به جوامع پيشرفته نگاه ميكنيد اين تفاوت را به وضوح ميبينيد كه در آنجا ادعاهايي مطرح است كه حتي تا چند دهه مردم پيگير ماجراهستند.يك نمونهاش پيگيري واقعه ورزشگاه هيلزبورو است كه ٢٧ سال پيش رخ داد و ٢٣ سال تمام بازماندگان پيگير ماجرا بودند تا حقيقت روشن شود در حالي كه تمامي دستاندركاران آن واقعه بازنشسته شده يا فوت كرده بودند. ولي هيچگاه كسي به آنان نگفت كه چرا اين كار را پيگيري ميكنند؟خانواده آقاي كيارستمي ميتوانند طبق وصيت پدرشان عمل كنند و حتي شكايت به معناي سنتي آن را كه متضمن مجازات خاطي و دريافت خسارت است از خود سلب كنند و اين راحتترين كاري است كه ميتوانند انجام دهند. ولي نميتوانند در برابر كوتاهيها نسبت به رسيدگي و نيز ادامه اين وضع در بيمارستانها و نزد برخي پزشكان سكوت كنند و اين كار بسيار سنگيني است.همانطور كه سازمان نظام پزشكي هم ميتواند پرونده را ببندد و براي چند بار سوال طرح كند كه علت فوت چيست؟ يا ايشان برخلاف نظر پزشكان معالج، به فرانسه رفته است و انواع و اقسام پرسشهاي بيربط با شكايت را طرح كند و در نهايت به اصل ماجرا نپردازد يا از بيان آن استنكاف كند و اين كار راحتترين كار براي نظامپزشكي است. در مقابل، سختترين كار نيز انجام وظيفه مدني است.اين طبيعي است كه نظام پزشكي در برابر اقشار ديگر، از پزشكان دفاع ميكند، ولي بايد در برابر پزشك از بيماران دفاع كند. بيمار يك قشر در برابر قشر پزشك نيست. درمان بيمار رسالت و هدف پزشك است؛ اگر حق بيمار ضايع شود، به تعبير دقيقتر رسالت و اعتبار و هويت پزشكي با علامت سوال مواجه ميشود.نبايد بيماران و بازماندگان آنان را از پيگيري خواستههايشان ترساند. بايد به آنان شجاعت پيگيري هم داد. ما به اندازه كافي منفعل هستيم، حالا اگر چند نفر پيدا شوند كه از اين انفعال بيرون بيايند، نبايد آنان را دلسرد كرد كه برعكس بايد تشويق كرد. بالاخره بايد ميان يك قشر محترم و فرهيخته يعني پزشكان با كارمند فلان اداره فرق باشد كه اگر از دستش شكايت شود، پرونده ارباب رجوع را سربهنيست ميكنند تا ديگر خيال شكايت به سرش نزند.توصيه روشن اين است كه سازمان نظام پزشكي در دفاع از آرمان خود كه درمان بيمار است آستين را بالا بزند و در واكنش به توصيه انساني و اخلاقي مرحوم كيارستمي رفتاري مدني را پيشه كند و با شجاعت و صراحت تمام از اعتبار خود در رسيدگي و داوري عادلانه دفاع كند.*عباس عبدی در روزنامه اعتماد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 19]