واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: سروش بامداد در عصر ایران نوشت: توصیه مقام معظم رهبری به محمود احمدی نژاد برای وارد نشدن به قضیه انتخابات از چنان اهمیتی برخوردار است که شخص آیت الله خامنه ای نیز درباره آن توضیح دادند و با تعبیر «این هم از پشت بلندگو» بر آن تأکید ورزیده اند.
برپایه روحیات احمدی نژاد می توان حدس زد هدف او از این مشورت یا کسب تکلیف این بوده که با فرض سکوت احتمالی یا پرهیز از اظهار نظر صریح جلسه ای که گفته می شد سوم شهریور تشکیل شده اما احمدی نژاد تاریخ آن را 9 شهریور اعلام کرد به منزله موافقت ضمنی قلمداد کند و فعالیت های خود را افزایش دهد.
در سال 1358 ابوالحسن بنی صدر پس از دیدار با امام خمینی اعلام کاندیداتوری کرد و این شایبه پیش آمد که انگار رهبر فقید انقلاب به او توصیه کرده است و بخشی از آرای او ناشی ازهمین رفتار دانسته شد.
کاندیداهای مطرح ریاست جمهوری معمولا با رهبری مشورت می کنند و بعد وارد می شوند و این تصور که اظهار نظر رهبری مسبوق به سابقه نبوده و آن را دخالت پیشاپیش ارزیابی می کنند خطاست.
گفته می شود آیت الله خامنه ای در سال 1364 تمایلی به کاندیداتوری ریاست جمهوری نداشته اند و بعد که حاضر می شوند شرط می گذارند که دست شان در انتخاب نخست وزیر باز باشد.
بعدتر اما شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نظر امام را درباره ادامه کار نخست وزیر وقت جویا می شوند و امام مصلحت را در معرفی مجدد میرحسین موسوی می دانند. طبعا رییس جمهور که چنین انتظاری نداشته آن گونه که در خاطرات آیت الله محمد یزدی آمده موضوع را با امام در میان گذارند و پاسخ می شنوند که از من نظر خواستند و من نظر خودم را گفتم.
بر همین پایه بود که 99 نفر از نمایندگان جناح راست این نظر امام « ارشادی» و نه « مولوی» دانستند. یعنی امر نکرده اند تا واجب الاطاعه باشد.
جالب این است که در خرداد 68 هم آیت الله خامنه ای و تنها دو هفته بعد از انتخاب به جایگاه رهبری از آمادگی هاشمی رفسنجانی برای قبول مسوولیت ریاست جمهوری استقبال کردند و صفاتی را برای او برشمردند که درباره هیچ شخص دیگری به کار نبرده بودند.
در سال 1372 نیز وقتی صدا وسیما از پخش سخنرانی تبلیغاتی احمد توکلی خودداری کرد کاندیدای رقیب هاشمی رفسنجانی دست به دامان رهبری شد.
در سال 1376 نیز ورود سید محمد خاتمی به عرصه پس از مشورت با رهبری بود و کناره گیری او در سال 1387 نیز احتمالا به این خاطر بود که احساس کرد رهبری رضایت ندارند پس از دو دوره بازگردد و رقابت شدیدی بین او ورییس جمهور مستقر درگیرد.
البته همه اینها در حد شنیده ها اما موثق و تکذیب نشده است و تنها هاشمی رفسنجانی بود که ساعتی قبل از ثبت نام در سال 92 نظر نهایی رهبری را جویا شد و قطعا اگر با نهی مستقیم رو به رو می شد نمی آمد اما احتمالا این انتظار وجود داشته که به نظر قبلی استناد کند.
در کتاب « زندگی و زمانه آیت الله هاشمی رفسنجانی» آمده است که نمی خواسته برای خبرگان چهارم در سال 85 کاندیدا شود و آیت الله خامنه ای خواسته اند بیاید و جالب این که گفته اند : آنجا که بهتر بود نیایید (انتخابات ریاست جمهوری سال 84) آمدید و اینجا که باید بیایید نمی آیید؟ هاشمی هم پاسخ می دهد: نیاز به مقدماتی دارد. آیا این مقدمات فراهم می شود؟ پاسخ مثبت که می شنود می آید.
بنا براین کسب نظر و مشورت امری مسبوق به سابقه است و این نگرانی که دایره انتخاب در آینده محدود می شود موجه نیست. چون برای رییس جمهوری که می خواهد در این چار چوب کار کند این که بداند رأس نظام اگر هم به او رای ندهد مخالفتی ندارد حایز اهمیت است.
مخالفت با ورود احمدی نژاد به صحنه انتخابات را می توان از یک طرف ادامه روال قبل دانست که به مشورت پاسخ داده شده و از سوی دیگر یک استثنا که بعید است درباره دیگران تکرار شود. چرا؟ چون خود احمدی نژاد یک استثنا بوده و هست.
۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۱۴:۰۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8]