تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816642233
بیست هزار سکه طلا هم خوشبختی نیاورد
واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: بیست هزار سکه طلا هم خوشبختی نیاورد
دیگر طاقتش طاق شده بود. تا کی باید در انتظار مردی مینشست که 9 سال قبل ترکش کرده بود! شب گذشته را هم تا صبح به این موضوع فکر کرده بود.
روزنامه ایران: دیگر طاقتش طاق شده بود. تا کی باید در انتظار مردی مینشست که 9 سال قبل ترکش کرده بود! شب گذشته را هم تا صبح به این موضوع فکر کرده بود.
بنابراین صبح زود بیدرنگ راهی دادگاه شد، عزمش را جزم کرده بود تا هر طور شده قید مهریه 20 هزار سکهایاش را بزند و برود پِی سرنوشتش. هر چند حتی 100 سکه هم می توانست زندگیاش را از اینرو به آن رو کند.در گوشهای از راهروی مجتمع قضایی ایستاده و به نقطهای خیره مانده بود. آن همه ازدحام یا حضور آدمهای پرونده به دست برایش هیچ جذابیتی نداشت. اما برایش سالهای از دست رفته، آرزوهای خاکسترشده و امیدهای رنگ باختهاش از هر چیزی مهمتر بود.
«شیرین» زنی بود 33 ساله که چهرهاش به یک زن جوان نمیماند، نه از شادابی چیزی در صورتش باقی مانده بود و نه از لبخند. در عوض میشد امیدواری را در نگاهش دید. هنوز نوبت رسیدگی به دادخواست طلاقش نرسیده بود. بنابراین در ذهنش داشت گذشته نه چندان کوتاهش را برای هزارمین بار مرور میکرد. برای او همه چیز از یک میهمانی شروع شده بود. از جشن خداحافظی «نادیا».
درست 11 سال پیش، هنوز یک هفته از گرفتن کارنامه ترم آخر مقطع کارشناسیاش نگذشته بود که «نادیا» کارت دعوتی برایش فرستاد که رویش نوشته بود؛«میهمانی خداحافظی». شیرین اهل این جور میهمانیها نبود. او در خانوادهای بزرگ شده بود با پدری معلم و مادری کارمند، پدربزرگش حافظ شناس بود و داییاش هم اهل موسیقی. شیرین بواسطه این مراودات فرهنگی دختری اهل مطالعه شد که جدا از شاگرد اولی در همه مقاطع درسی، مدالهای رنگارنگ مسابقات شطرنج را در ویترین موفقیتهایش نگهداری میکرد. اما اصرار همکلاسیها و خواهشهای «نادیا» باعث شد بالاخره در آن جشن مجلل شرکت کند. درست از همان شبی که نادیا برای تحصیل به خارج از کشور رفت سر و کله «جلال» هم پیدا شد.
او جوانی خوش تیپ بود و گرچه قد کوتاهی داشت اما خوشرویی مؤدبانهاش باعث میشد در شب میهمانی خیلی از بچههای دانشگاه دربارهاش حرف بزنند. هر چند جلال، فقط دور و بر شیرین میپلکید و به هر بهانهای با او صحبت میکرد. میهمانی تمام شد اما برای شیرین آغاز تازهای بود. صبح فردا صدای زنگ تلفن، شیرین را بیدار کرد، پشت خط جلال بود که گلایه میکرد چرا بدون خداحافظی میهمانی را ترک کرده. شماره را از نادیا گرفته بود و همین تماس باعث آشنایی بیشتر آنها شد. جلال از همان ابتدا تأکید کرد که برای ازدواج پا پیش گذاشته و جذب متانت و سادگی شیرین شده است. او هم از جلال خوشش میآمد اما از یک طرف میخواست ادامه تحصیل بدهد و از طرف دیگر میدانست که خانواده دو طرف هیچ سِنخیتی با هم ندارند.
جلال هیچ کسی را در تهران نداشت، همه خانواده و فامیلش مقیم آلمان بودند. بنابراین مدتی بعد، تنهای تنها به خواستگاری رفت. پدر و مادر شیرین هیچ ایرادی در سلامتی، شخصیت یا ظاهر جلال نمیدیدند، اما از آنجا که موهایشان را در آسیاب سفید نکرده بودند علاقهای به این وصلت نشان ندادند، با این حال همه چیز را به اختیار شیرین گذاشتند. دختر جوان که حس واقعی خانواده را درک کرده بود مخالفتش را با ازدواج اعلام کرد. اما جلال دست بردار نبود. در آغاز به بهانه جشن تولد خودروی گرانقیمتی برای شیرین خرید، بعد قول ادامه تحصیل به او داد و حتی20 هزار سکه طلا برای مهریه پیشنهاد کرد. سرانجام شیرین خام شد و «بله» را گفت و دل به تقدیر سپرد.
آنجا توی راهروی دادگاه با خودش میگفت؛ «اگر سال دوم ازدواج بچه دار شده بودیم هفته بعد باید میرفت کلاس سوم ابتدایی. ولی خوب شد که نشد...»
جشن عروسی شیرین و جلال نه تنها باشکوه برگزار نشد بلکه حتی به اندازه جشن خداحافظی نادیا هم نبود. جلال که فامیلی در ایران نداشت. فامیل شیرین هم اهل ریخت و پاشهای آنچنانی نبودند. زندگیشان را در یک خانه ویلایی اجارهای شروع کردند تا بعدها یا خانه مستقلی بخرند یا برای اقامت بروند آلمان. جلال در شرکت خودش مشغول ساخت و ساز بود و کمتر فرصت میکرد در خانه باشد. شیرین مانده بود با یک خانه بزرگ و درختهای خشک کهنسال. برای همین رفت دنبال تحصیل و دانشگاه. تا اینکه یک روز جلال ماشین گرانقیمتشان را برای پاس کردن یک چک فروخت. بعد از آن روز جلال کمتر حرف میزد و کمتر در خانه پیدایش میشد.
یک سال از زندگیشان گذشته بود اما بعد از ماه عسل مسافرت دیگری نرفته بودند. گرفتاریهای مالی جلال آنقدر زیاد شده بود که کارگر خانگی را هم جواب کرده و به یک خانه کوچکتر نقل مکان کردند. هنوز یک سال و نیم از زندگی مشترکشان نگذشته بود که مأموری زنگ در را زد و یک برگه به شیرین داد که نشان میداد جلال به خاطر کلاهبرداری احضار شده است. همان شب جلال این موضوع را انکار کرد و به همسرش گفت: این مسأله به پاپوشی مربوط میشود که رقبایش برایش دوختهاند و... این جــــملات گرچه مثل مسکنی شیرین را تسکین میداد، اما از ته دلش نگران همسرش، عشقش و زندگی مشترکش بود. از فردا صبح جلال دیگر به خانه نیامد و در یک خوابگاه مستقر شد تا دور از چشم طلبکاران و مأموران بتواند مشکلات مالیاش را رفع و رجوع کند. اما کم کم دیدارهای پنهانی هفتهای یکبار هم قطع شد. شوهرش با پانسیون تسویه حساب کرده بود و هیچ کسی خبری از او نداشت. جلال آب شده و رفته بود زیر زمین. چند ماه بعد خانواده شیرین خبردار شدند دامادشان به آلمان فرار کرده است.
حالا نوبت شیرین رسیده بود که مقابل قاضی «حسن عموزادی» بنشیند و درباره دادخواستش حرف بزند. حرفهایش را بارها در ذهن مرور کرده بود سپس سعی کرد شمرده شمرده موضوع را توضیح بدهد. نفس عمیقی کشید و گفت: «آقای قاضی؛ همسرم 9 سال است که ترکم کرده و از کشور خارج شده است. هیچ نشانی از او در دست نیست، حتی یک بار به آلمان رفتم و تحقیق کردم اما چیزی دستگیرم نشد. گویی از آلمان هم به کشور دیگری رفته است. در این مدت سعی کردم سرم را به درس خواندن گرم کنم، اما آنقدر استرس و ضعف اعصاب داشتم که تحصیل را نیمه کاره رها کردم. از خانوادهام خجالت میکشم و بعد از فراری شدن شوهرم از آنها هیچ کمکی را قبول نکردم. شش هفت سالی بود که در یک شرکت خصوصی کار میکردم اما از هفته گذشته به خاطر تعدیل نیرو اخراجم کردند. حالا نه سرمایهای در اختیار دارم و نه همسری که پشتوانهام باشد. حتی فرزندی ندارم که دلم به او خوش باشد...»
اشک مجال نداد زن بتواند حرفش را ادامه بدهد. زندگی «شیرین» سالها پیش به تلخی رسیده بود و او چارهای جز گریه کردن نمیدید. قاضی از او خواست جرعهای آب بنوشد. در برگههای پرونده دادخواستی درباره مطالبه مهریه دیده نمیشد و شیرین تنها دادخواست طلاق داده بود.
زن اشکهایش را با دستمال کاغذی خشک کرد و ادامه داد: «کاش پایم شکسته بود و به آن میهمانی نمیرفتم. کاش زبانم لال شده بود و با جلال همصحبت نشده بودم...» و دوباره به گریه افتاد. در همین هنگام قاضی به او توضیح داد که باید تحقیقات اولیه درباره ترک زندگی و مجهول المکان بودن همسرش انجام شود و بعد از طی مراحل قانونی – که ممکن است قدری طولانی باشد - رأی طلاق غیابی آنها صادر خواهد شد.
شیرین از جایش بلند شد و با همان صدای بغض آلودش گفت: «مهریهام را میبخشم. اما دیگر دلم نمیخواهد حتی یک ساعت اسم این آدم در شناسنامهام باشد. واقعاً نمیدانم چرا فریب حرفهایش را خوردم. او حتی تحصیلات کاملی هم نداشت. از خودم بدم میآید...» باز هم صدای هق هق گریه زن در اتاق پیچید. قاضی رو به در اشارهای کرد و زنی با موهای سفید وارد دادگاه شد. زن میانسال خم شد و دست شیرین را بوسید، گونهاش را به گونه زن چسباند و محکم بغلش کرد. شیرین میان بغض و گریه رو به زن میانسال کرد و بریده بریده گفت: «ممنون که آمدی مامان جان.»
تاریخ انتشار: ۰۶ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۴۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 11]
صفحات پیشنهادی
محمدپور: به من هم باید ۳۰۰ سکه بدهند/برای کسب مدال طلایم اطلاع رسانی کنید!
وزنه بردار تیم ملی در المپیک لندن گفت امیدوارم برای رسیدن به مدال طلا به من اطلاع رسانی شود به گزارش تابناک ورزشی سعید محمدپور درباره مثبت شدن تست دوپینگ چهار وزنه بردار برتر دسته 94 کیلوگرم المپیک 2012 و رسیدن به مدال طلای المپیک لندن بیان کرد قبل از اینکه متوجه شوم مگرانی ۱۰۰ تومانی سکه و طلا
در پایان معاملات امروز یک شنبه 4مهر ماه در بازار آزاد قیمت سکه بهار آزادی فقط 100 تومان نسبت به دیروز گرانتر شد و با قیمت ۱ میلیون و ۱۱۹ هزار و 100 تومان فروخته شد همچنین هر سکه بهار آزادی طرح قدیم هم با کاهش 1 تومانی 1 میلیون و 118هزار تومان و هر قطعه نیم سکه هم با افزایش هزاسکه یک میلیون و ۱۲۴هزارتومان شد
قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با ۴ هزار ۴۰۰ تومان افزایش یک میلیون و ۱۲۴ هزار و ۲۰۰ تومان داد و ستد شد قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با 4 هزار 400 تومان افزایش یک میلیون و 124 هزار و 400 تومان طرح قدیم با 5 هزار تومان رشد قیمت یک میلیون و 123 هزار تومان و نیم سکه با رشد 4بازار آرام طلا و سکه
قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با کاهش ۵۰۰تومانی یک میلیون و ۱۱۵هزار و ۷۰۰تومان داد و ستد شد قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با 500تومان کاهش قیمت یک میلیون و 115هزار و 700تومان طرح قدیم با هزار تومان افت قیمت یک میلیون و 115هزار تومان به فروش رسید همچنین قیمت هر قطعسکه گران شد، طلا ثابت ماند
در پایان معاملات امروز یک شنبه ۲۸ شهریورماه در بازار آزاد قیمت سکه بهار آزادی طرح جدید ۵۰۰ تومان افزایش پیدا کرد و یک میلیون و ۱۱۳ هزار و ۴۰۰ تومان داد و ستد شد به گزارش تابناک اقتصادی قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با 500 تومان افزایش قیمت یک میلیون و 113هزار و 400تومان سکتوصیههای طلایی برای درمان سکسکه
توصیههای طلایی برای درمان سکسکهتاریخ انتشار سه شنبه ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ ساعت ۰۸ ۳۷ سکسکه برای بسیار از ما در طول زندگی اتفاق می افتد و حس جالبی به ما دست می دهد اما برخی اوقات باعث کلافگی انسان می شود و به دنبال راهکاری برای خلاصی از سکسکه می گردد احتمالا برای شما هم پیش آمده که ازآخرین آمار و اطلاعات از سیل و طوفان در کشور/ مرگ 7 نفر و امداد رسانی به 8 هزار و 500 تن
آخرین آمار و اطلاعات از سیل و طوفان در کشور مرگ 7 نفر و امداد رسانی به 8 هزار و 500 تن رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر آخرین آمار و اطلاعات مربوط به امداد رسانی در جریان طوفان و سیل در 5 استان کشور را تشریح کرد ناصر چرخساز رئیس سازمان امداد و نجات هلال احمر در گفتگو با خبرنگاطلاعات به نقل از وزیر دادگستری: جلو 30 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی را گرفتیم
اطلاعات به نقل از وزیر دادگستری جلو 30 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی را گرفتیم تهران- ایرنا- روزنامه اطلاعات در شماره دوشنبه 18 مرداد سخنان حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی را در جمع خبرنگاران برجسته کرد و به نقل از وی نوشت امروز فساد بزرگ فرار مالیاتی است و یکسال فرارمابیش از 11هزار نفر متقاضی همکاری در سرشماری نفوس و مسکن 95 هستند/ترافیک بالای ثبت اطلاعات شهروندان در نخستین رو
بیش از 11هزار نفر متقاضی همکاری در سرشماری نفوس و مسکن 95 هستند ترافیک بالای ثبت اطلاعات شهروندان در نخستین روز سرشماری رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی استان تهران گفت در شهر تهران به 2 هزار و 750 نفر برای همکاری نیاز داریم که تا کنون 11هزار و 500نفر ثبتنام کردهاند که چیزی 4قیمت انواع سکه و طلا
قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با 2 هزار 200تومان افزایش یک میلیون و 116هزار و 500 تومان داد و ستد شد قیمت سکه طرح جدید در بازار تهران با 2هزار 200تومان افزایش یک میلیون و 116هزار و 500تومان طرح قدیم با 2 هزار تومان رشد قیمت یک میلیون و 115هزار تومان به فروش رسید همچنین قیمت-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها