تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816509176




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا بیل گیتس هرگز در ایران موفق نمی‌شود؟


واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: چرا بیل گیتس هرگز در ایران موفق نمی‌شود؟
دکتر محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه در یادداشتی به این پرسش پاسخ داده است که «آیا مساله ما افراد هستند یا ساختارها؟».
آفتاب‌‌نیوز : دکتر محمود سریع‌القلم استاد دانشگاه در یادداشتی به این پرسش پاسخ داده است که «آیا مساله ما افراد هستند یا ساختارها؟».


به گزارش خبرآنلاین، سریع‌القلم در یادداشت خود که در پایگاه اطلاع‌رسانی‌اش منتشر شده است، نوشت: «خاطرم هست سی و چهار سال پیش با استادم، جیمز روزنا، در پیاده‌رو قدم می‌زدم که در حین بحث، دوچرخه‌سوار در پیاده‌رو را با علامت دست، نگه داشت و به او گفت: طبق بند دو ماده ۱۳۰ قانون شهرداری، شما نمی‌توانید در پیاده‌رو دوچرخه سوار شوید. لطفا در خیابان و در قسمت خط‌کشی‌شده دوچرخه‌سواری کنید.


چرا در کشور ما، اینقدر تجزیه و تحلیل مسائل، حول و حوش افراد است؟ چرا برای اینکه بهتر زندگی کنیم، جامعه سالمی داشته باشیم، اقتصاد باثباتی داشته باشیم، با فساد مالی مبارزه کنیم، تصور می‌کنیم باید متکی به افراد باشیم؟ چرا ما در پی افراد هستیم تا مسائل ما را حل کنند؟ بحث داغ ده‌ها رسانه در کشور این است که رئیس‌جمهور فعلی، آیا یک دوره‌ای است یا دو دوره‌ای؟ یا اگر فلان شخص از فلان جریان و جناح کاندیدا شود، مسائل ما حل می‌شود؟ آیا مبارزه با قاچاق که گفته می‌شود حدود نصف درآمد نفت کشور است، با تغییر رئیس و اعضای شورای مبارزه با قاچاق حل می‌شود؟ آیا مشکلات بانکی و محیط زیستی ما به عنوان مثال، به خاطر وجود مجریان آنهاست یا ساختارهایی است که این مجریان بر آنها مدیریت می‌کنند؟ آیا مسئله اصلی ما این نیست که اتفاقا در مدیریت، افراد و مناسبات بین آنها حاکم است و نه قواعد، آیین‌نامه‌ها، اندیشه‌ها و ساختارها؟


تصور کنید در جوّ کره زمین چه اتفاقی می‌افتاد وقتی هزاران هواپیما صرفا با رای و تشخیص خلبان‌ها هدایت می‌شدند؟ این در حالی است که یک ساختار نرم‌افزاری هشداردهنده وقتی هواپیمای دیگری در ۵ کیلومتری هواپیما قرار می‌گیرد، خلبان‌ها را متوجه موقعیت هواپیمای خود نسبت به هواپیماهای دیگر می‌کند.


مبارزه با فساد و صدها مشکل دیگر در کشور، اول اندیشه‌های جهان‌شمول آزمون‌شدۀ منطقی می‌خواهد و سپس یک ساختار برای اجرا و مدیریت. در قانون اساسی سوئیس تصریح شده که خوشبختی عموم مردم سوئیس زمانی تحقق پیدا می‌کند که حکومت، رفاه اقشار ضعیف جامعه را تضمین کند. سپس در مجموعه قوانین و ساختارها، این فکر جنبه عملیاتی و اجرایی پیدا می‌کند. بی‌دلیل نیست که در اروپا، ساعت پنج بعد از ظهر به بعد همه زندگی می‌کنند اما در کشور ما حتی تا ۱۱ شب جلسات اجرایی تشکیل می‌شود. مدیریت در آلمان، منطقی فکر کردن و بعد ساختارسازی برای اجراست؛ مدیریت در کشور ما، مناسبات بین افراد است. در آلمان، اعتماد دو فرد اجرایی به یکدیگر ریشه در فکر و قاعده و قانون و ساختار دارد و نه در نسبت‌های خانوادگی یا اینکه دو نفر مثلا با هم به یک دبیرستان رفته باشند. حدود ۱۰۷ سال پیش، مورگان شوستر برای تنظیم نظام مالی و مالیاتی به ایران آمد ولی بعد از مدتی کوتاه، کشور را ترک کرد. یکی از دلایل ناکامی او این بود که مناسبات افراد، کلیدی‌تر از قاعده و قانون بود.


چه این رئیس‌جمهور بماند و چه شخص دیگری رئیس جمهور شود، در فقدان اندیشه‌های آزمون‌شدۀ حکمرانی و نبود ساختارهای اجرایی غیر فردی، بسیاری از مشکلات اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و غیره ما حل نخواهند شد. در کشور ما، پیرامون حکمرانی مطلوب و اینکه کدام مبانی فکری باید حکمرانی مطلوب را شکل دهند، به نظر می‌رسد حتی تا ۲۰ درصد هم اجماع نیست. این مبانی فکری و فلسفی همان قراردادهای اجتماعی است که ژان ژاک روسو در سال ۱۷۶۲ به رشتۀ تحریر درآورد. حتی امیرکبیر، ۱۵۶ سال پیش برای حکمرانی مطلوب سراغ ساختارسازی رفت.


تازه بعد از اینکه این مبانی فکری برای حکمرانی و مدیریت با بحث و جدل، همدلی و هم‌فکری، احترام و ادب، گوش‌کردن و شنیدن و اولویت‌دادن به مصالح کشور و آیندۀ آن تنظیم شد، بعد باید برای عملیاتی کردن آنها ساختار بسازیم. بنا کردن این ساختارها به قدری کارهای سهمگینی هستند که با سخنرانی، بیانیه، سمینار و هشدار به دست نمی‌آیند.


در اهمیت فکر و اندیشه منطقی برای حکمرانی می‌توانیم این مثال را مطرح کنیم: از سال ۱۸۴۸ و تنها با دو متمم، چارچوب فکری و حقوقی کشور سوئیس تا به حال کار کرده و ثبات داشته است. دو متمم در سال‌های ۱۸۷۴ و ۱۹۹۹ اعمال شده‌اند. مسائل ما ایرانیان با تغییر افراد هر چند به صورت خوش‌فکر و خوش‌بیان و خوش‌ظاهر و خوش‌ادا حل نمی‌شوند. دلیل دارد. چرا ایرانی با استعداد در ساختار مایکروسافت قرار می‌گیرد، خوب عمل کرده و موفق می‌شود؟ اگر بیل گیتس را به این کشور بیاورند، موفق نمی‌شود چون باید از طریق افراد مسائل خود را حل کند و نه قواعد و ساختارها.


بهترین و دقیق‌ترین و علمی‌ترین برنامه‌های اقتصادی، مالی، بانکی و سیاست خارجی وقتی تابع مناسبات فردی باشند، جواب نخواهند داد. در سال ۱۳۵۲، موجی از مهاجرت افراد متخصص و کارآفرین از ایران آغاز شد. دلیلی اصلی: شاه به این تصور رسیده بود که او تصمیم‌گیرندۀ تمام مسائل ریز و درشت کشور است، حتی اینکه سفیر ایران در مکزیک چه کسی باید باشد. یک نظام تصمیم‌گیری مبتنی بر قرارداد اجتماعی و یک ساختار مبتنی بر قاعده و قانون و آیین‌نامه وجود نداشت تا همه را حول و حوش مصالح کلان کشور جمع کند؛ کاری که اروپاییها از اواخر قرن هجدهم آغاز کردند و آسیایی‌ها از اواخر دهۀ ۱۹۶۰.


افراد مهم نیستند، فکر و اندیشه آنها مهم است. در هیچ جامعه‌ای، فکرها یکی نشده‌اند بلکه به هم نزدیک شده‌اند و این معنای دقیق قرارداد اجتماعی است. تقسیم‌بندی‌ها و چندگانگی‌های متضاد فکری - فلسفی عموما ضد توسعه و پیشرفت هستند. چرا توماس هابز و ماکس وبر مهم هستند؟ چون گفتند بشر بتواند، سوء استفاده می‌کند پس باید ساختار ساخت تا نتواند سوء استفاده کند.


اگر سیاست‌مداران نصحیت کنند و دانشگاهیان هشدار دهند، اتفاق خاصی نخواهد افتاد. دلیل اینکه هواپیما کار می‌کند این است که یک سیستم و ساختار است. دلیل اینکه سنگاپور با پنج میلیون جمعیت، حدود ۷۰ درصد تولید ناخالص داخلی ما را دارد به خاطر سیستماتیک بودن آن است و دلیل اینکه نروژ تنها ۴ درصد از درآمد نفتی خود را در بودجه‌های جاری کشور مصرف می‌کند این است که نظام تصمیم‌گیری معقول و ساختاری مبتنی بر قاعده و نه فرد دارد و از همه مهم‌تر اینکه دارای قرارداد اجتماعی است که همه را حول و حوش آن به اجماع و همکاری می‌رساند.


قهرمان‌پروری و اسطوره‌سازی با مبانی فکری و فلسفی پیشرفت و توسعه مغایرت دارند. افکار گاندی مهم‌تر از فرد اوست. به اندیشه‌های افراد و ظرفیت ساختارسازی آنها توجه کنیم، بهتر از این است که به مناسبات فردی آنها دقت کنیم.


و نکتۀ آخر: تاریخ مطالعات توسعه گواه است که تا زمانی که اعتقادی عمیق و با ثبات میان نویسندگان، کارآفرینان، سیاستمداران و شهروندان نسبت به کشور وجود نداشته باشد، قرارداد اجتماعی حول و حوش مصالح کشور شکل نمی‌گیرد و بدون قرارداد اجتماعی، نمی‌توان به ساختارسازی و سیستم‌سازی مبادرت ورزید.»






۲۵ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 76]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن