واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش میدهدرمضان در خرماپزان جنوب کرمان
اینجا در جنوب کرمان و در گرمای خرماپزان همه چیز مثل روزهای معمولی سال دنبال میشود، مردمی که با صبوری راه بندگی را در پیش گرفته و همه سختیها را به جان میخرند تا لذت این روزها را از دست ندهند.
به گزارش خبرگزاری فارس از جیرفت، امسال هم سفره پرخیر و برکت ماه مبارک رمضان در زمانی پهن شد که سفره داغ گرمای خرماپزان جنوب استان پهن شده است. شدت گرما در جنوب کرمان به حدی است که شاید مردم دیگر استانها و مناطق خوش آب و هوای کشور فکر کنند مردم جنوب کشور و جنوب استان کرمان در این فصل از خانه بیرون نمیآیند و یا حتی در این گرمای بالای 48 درجه روزه هم نمیگیرند. اما اینجا در جنوب استان کرمان در گرمای خرماپزان همه چیز مثل روزهای معمولی سال دنبال میشود، مردمی که با صبوری راه بندگی را در پیش گرفته و همه سختیها را به جان میخرند تا لذت این روزها را از دست ندهند. *استقبال از رمضان در گرمای 48 درجه ماه مبارک رمضان فرصتی است برای شرکت در میهمانی بزرگی که همه مسلمانان در طول یکسال منتظر این ماه هستند، ماهی که خدا در آن بهترین را برای بندگانش رقم میزند. امسال هم ماه مبارک رمضان در فصل تابستان میهمان مردم به ویژه مناطق گرمسیر کشور شده است، مردم جنوب کرمان از گرمای استقبال از این ماه به گرمای 48 درجه کمتر توجه میکنند و با روزهداری و در کنار آن کار و تلاش روزمره زندگی خود را میگذرانند؛ شعاع اشعههای خورشید در آسمان نوید روزهایی سخت را برای مردم و روزهداران دارد. *گرمای کار و تلاش در نخلستانهای جنوب کرمان این روزها روزهای گرم کار و تلاش نخلداران در نخلستانها هم است، کشاورزان و نخلدارانی که با زبان روزه در گرمای طاقتفرسا در نخلستانها در حال کار و تلاش هستند تا کام مردم کشور را چند صباحی دیگر با خرماهای جنوب کرمان شیرین کنند. کار در نخلستانها بسیار دشوار است، چراکه در بین جنوبیها این روزها روزهای خرماپزان است و روزهایی که باید کار خوشهبندی خرما انجام شود تا محصول از گزند بادها و ریزش در امان بماند. بالا رفتن از نخلهای 15 تا 20 متری و کار کردن بالای 20 دقیقه در ارتفاع بسیار دشوار است و افراد خبره این کار را میطلبد، شرایط سخت این کار آن هم با دهان روزه بر سختی کار میافزاید، به طوری که سختی کار را چند برابر خواهد کرد. *در کنار کشاورزان تلاشگر و روزهدار در این روزهای گرم خرماپزان راهی بخش اسماعیلی و مرکزی جیرفت شدیم، دماسنج ماشین درجه 41 درجه را در ساعت چهار بعدازظهر نشان میداد در گذر از روستاهایی که در حاشیه جاده بودند گرمای کار و تلاش کشاورزان و نخلداران در گرمای هوا بیشتر به چشم میخورد. اینجا همه در حال کار و تلاش بودند برخی از بانوان و زنان روستایی در حال تهیه علوفه برای دامها و عدهای هم مشغول کار در نخلستانها بودند. پس از گذر طی مسافتی حضور خانوادهای در یک نخلستان در روستای سمالی توجه ما را به خود جلب کرد، پس از پیدا کردن جایی برای پارک ماشین به سمت نخلستان حرکت کردم به محض ورود به نخلستان با استقبال گرم یک پیرمرد، یک زن و چند جوان روبرو شدم. پیرمرد به گرمی دستم را فشرد، بهطوری که زمختی کف دستش را خوب احساس کردم، معلوم بود سختی دوران کار و تلاش بسیار او را آزموده است.
*تلاش برای کسب روزی حلال با زبان روزه اسمش مشهدی حسین بود، با وجود بالا بودن سن بسیار خوشرو و شاداب بود از کار و اوضاع زندگی پرسیدم، مشهدی حسین میگوید: شکر خدا همه چیز خوب است نعمت هم فراوان، دریافتم آدم شکرگزاری است. گفتم مشهدی حسین در این روزهای گرم و ماه رمضان در نخلستان چه میکنی، او پاسخ میدهد: این کار و پیشه ماست، اجداد ما کشاورز بودند و ما هم تا بتوانیم راه آنها را ادامه میدهیم. چهره آفتاب سوخته مشهدی حسین حکایت از روزهای سختی داشت که از زبان خودش شنیدم، از او از روزهای گرم و روزهداری پرسیدم، او خاطرنشان میکند: از قبل از ماه مبارک سه تا چهار روز روزه گرفتهام و از روز اول ماه هم تا حالا روزهای از من قضا نشده است. از او پرسیدم در این روزهای سخت چطور روزه میگیری و او میافزاید: خدا در این ماه با وجود گرمی هوا و کارهای سخت تحملی که فکرش را نمیکنی به بندگان خودش میدهد و من هم به لطف خدا روزی از 10 تا 15 درخت نخل بالا و پایین میروم. مشهدی حسین از این ماه بهعنوان ماه پربرکت خدا یاد میکند و میگوید: نباید در این ماه به بهانه گرمی هوا دنبال برکت خدا نرویم. وی به علی و اسماعیل دو پسرش اشاره میکند و ادامه میدهد: سعی کردم این دو پسرم را هم مثل خودم پراستقامت بار بیاورم و اینها هم تمام روزههایشان را تا به امروز گرفتهاند. مشهدیحسین در میان صحبتهایش گریزی هم به 30 سال پیش زد، سالهایی که به عقیده وی مردم بیشتر به یکدیگر نزدیک بودند. حاجحسین که اشک در چشمانش حلقه زده بود، میافزاید: در این ماه فکر یتیمان باشیم فکر کسانی که حتی شاید نان و خرمایی برای خوردن ندارند.
*کنار تنور داغ در تب گرمای جنوب کرمان با خداحافظی از مشهدیحسین مسیرمان را به سمت میانچیل جیرفت عوض کردیم، منطقه میانچیل نام یکی از مناطق شهرستان جیرفت در جنوب استان کرمان بوده که منطقهای مشتمل بر چند روستای پرجمعیت است. مردمان این منطقه از مردمان سختکوش جیرفت هستند که در حوزه کشاورزی بسیار فعال و موفق عمل کردهاند در طول مسیر حوزه میانچیل چند خانم را در حال پختن نان دیدم، گرمای تنور از دور همچون سرابی نشان از آب بود اما این آتش و گرمای تنور در تب گرمای هوا بود که این صحنه را خلق میکرد؛ در کنار نخلستانی بساط پخت نان پهن بود و خانمهای روستایی با لباس محلی در حال پختن نان بودند، تنور محلی و گلی که درون آن را با هیزم پر کرده بودند خودنمایی میکرد. زن روستایی با زبان محلی به ما خوشامد گفت، از وی پرسیدم که این همه نان را برای چه میخواهید که جواب داد: امشب مردم در حسینیه روستا همه برای سفره افطاری دعوت هستند و ما داریم نان افطار روزهداران را پخت میکنیم. از سختی کار در کنار تنور داغ پرسیدم که زن روستایی اظهار کرد: این هم خود یک خدمت به خلق خدا است و خدمت برای روزهداران هم ثواب دارد، همه خانمهایی که در اینجا مشغول به کار هستند روزه دارند. با خداحافظی از این جمع به راه خود ادامه دادم تا بیشتر از کار و تلاش مردمان این دیار در گرمای خرماپزان بنویسم.
*جهاد در ماه جهاد با نفس پس از جدا شدن از جمع بانوان که نان افطار میهمانان را طبخ میکردند به روستا رسیدم گروه راهسازی که در حال جادهسازی برای این روستا بودند، سوژه سوم من بودند، دستگاه گریدر در حال تیغزنی و غلتک هم در حال کوبیدن مسیر جاده بود. خودم را به گریدر رساندم و به راننده اشاره دادم که میخواهم با او صحبت کنم، صدای دستگاههای سنگین به حدی بود که صدا به صدا نمیرسید، نزدیک درب کابین رفتم، مرد میانسالی در حالی که عرق روی پیشانی خود را پاک میکرد با توجه به اینکه دستگاه باید کار کند تا غلتک بیکار نشود من را به داخل کابین دعوت کرد تا با هم در هنگام کار صحبت کنیم. اطاقک کابین بسیار گرم بود در کنار راننده در کابین نشستم، صدا بسیار زیاد بود، اسمش را پرسیدم نامش عباس و بازنشسته جهاد بود و حالا در شرکت خصوصی راهسازی فعالیت میکرد. از نیروهای جهادی قدیمی و بسیار باانگیزه، از عباس پرسیدم چند وقت است در این محور کار میکند، او اظهار کرد: 6 ماه است که کار ساخت این محور را در دست داریم. باز هم از سختی کارش سؤال کردم و او با لبخند اضافه کرد: کدام سختی جوان، کار سخت را شهدا و رزمندگان در دوران دفاع مقدس و جبهه انجام دادند، کار ما که سخت نیست در امنیت و آرامش کار و زندگی میکنیم و باید خدا را شکر کنیم. از ماه رمضان و روزهداری سؤال کردم، عباس میگوید: با وجود جراحت شیمیایی که از یادگاریهای دوران جنگ است، روزه هستم و با عشق به مولا علی(ع) در کنار روزهداری کار و تلاش میکنم. این روحیه عباس آقای جهادگر دیگر جایی برای بیان سختیهای کار و روزهداری نگذاشت، چراکه معلوم بود خستگی را خسته کرده و در این ماه خدا روزهای خوبی را سپری میکند. روزهای پایانی ماه مبارک را پشت سر میگذاریم و همچنان مردمان صبور جنوب کرمان با روزهداری در گرمای طاقتفرسای این منطقه روزهدار هستند. *************************** گزارش از علی سعیدیگراغانی *************************** انتهای پیام/80032/ز40
95/04/11 :: 00:05
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 102]