واضح آرشیو وب فارسی:فاش نیوز: «ناصر کاظمی» در دوازدهم خردادماه سال 1335 در یکی از محلات مستضعف نشین شهر تهران به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در رشته تربیت بدنی طی کرد. اولین تجلی مبارزه سیاسی ناصر و همفکرانش با رژیم ستم شاهی و اربابان آمریکایی آنان در روز مسابقاتی بود که ورزشکاران آمریکایی به ایران آمده بودند؛ ناصر و همفکرانش برای اعتراض به ارتباط رژیم شاه با ایالات متحده آمریکا و رژیم صهیونیستی تصمیم گرفتند تا پرچم آمریکا را در ورزشگاه «امجدیه» به آتش بکشند؛ آنان بلافاصله پس از این کار دستگیر شدند؛ ناصر به مدت 25 روز در زندان قصر زندانی شد؛ با اوج گیری مبارزه مردم با رژیم شاه، ناصر و همفکرانش هم آزاد شدند و به صف ملت جهت ادامه مبارزه بازگشتند. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جزء اولین افرادی بود که به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهت حفاظت از دستاوردهای انقلاب اسلامی پیوست. ناصر سه ماه به زابل اعزام شد؛ یک ماه و نیم هم برای مقابله با جریان انحرافی و ضد انقلاب تحت حمایت رژیم بعثی-صهیونیستیِ به عدم پیوسته ی صدام (خلق عرب) در خرمشهر شتافت. 20 روزی هم در پادگان «ولی عصر(عج)» تهران مستقر بود؛ وی در آنجا با «محمد بروجردی» فرمانده ی سپاه های کردستان و منطقه هفتِ کشوری آشنا شد و به اتفاق حدود 28 نفر در دهم دی ماه سال 1358 به قصد مقابله با توطئه های ضدانقلاب به غرب کشور عزیمت کرد. محمد بروجردی با توجه به حساسیت فوق العاده شهر مرزی پاوه، اشراف ضدانقلاب نسبت به کل منطقه و کنترل ارتفاعات استراتژیک توسط آنان، به ناصر پیشنهاد کرد که مسئولیت فرمانداری پاوه را بپذیرد؛ وی در ابتدا به علت عدم شناخت نسبت به شرایط و وضعیت منطقه، از پذیرش آن مسئولیت خطیر خودداری کرد؛ ولی با اصرار محمد بروجردی سرانجام این وظیفه را پذیرفت و پس از هماهنگی با شورای انقلاب، با در دست داشتن حکم فرمانداری پاوه و ظاهری متفاوت از مردم حزب اللهی به سوی آن شهر حرکت کرد. شهید بروجردی فرماندهی قرارگاه «حمزه سیدالشهدا» از سوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درباره نحوه ورود و کار کردن شهید ناصر کاظمی در فرمانداری و سپاه پاوه گفته است: «خاطرات آن قدر زیاد است که نمی توانم به ذهن بیاورم. به هر حال 2 سال و اندی با هم کار می کردیم. اولین بار که آمد غرب، قرار شد برود فرماندار پاوه شود. برای خود او هم یک مقدار مشکل بود که این مسئولیت را قبول کند. می گفت: من کاری نکرده ام و معلوم نیست در آنجا موفق بشوم. در ابتدا ریش خود را به صورت «پروفسوری» تراشید؛ تا ضدانقلاب چیزی نفهمد. ما خودمان هم وحشت داشتیم. می گفتیم اگر راز او کشف شود، شاید در راه او را شهید کنند. به هر حال، با همان ریش «بزی!» حرکت کرد. در آنجا طوری عمل کرده بود که حتی بعضی از روحانیون هم فکر می کردند ایشان از افراد «دموکرات» است. یک بار رفته بود «نوسود» و مذاکراتی هم با گروهک ها کرده بود. مخفی کاری او خیلی خوب بود. در آنجا او خودش را رو نکرده بود. به حساب، از آن بچه های جا افتاده تهران بود که به سادگی خودش را رو نمی کرد. علمای آنجا نیز متوجه نبودند. می آمدند اعتراض می کردند که این شاید از نفوذی ها باشد. فکر می کردند دموکراتی است و خلاصه ممکن است یواش یواش با ضدانقلاب همکاری کند. بعد ما می رفتیم با ایشان جلسه می گذاشتیم، می گفتیم این حرکت شما چیست؟ با گروهک ها چه صحبتی کرده ای و چه صحبتی می کنی؟ ما سعی می کردیم معلوم نشود که ایشان سپاهی است. بعد ایشان توضیحات جالبی راجع به کارهایش می داد. صحنه بسیار جالبی بود، برای ما که خودش را رو نمی کرد و سعی می کرد با فکر باز برخورد کند. البته در این مواقع حتی یک دروغ هم نمی گفت. منتها سعی می کرد مسائلی را مطرح کند که نه کسی بتواند از آن سوء استفاده کند و نه به نفع ضدانقلاب باشد. برای مذاکره به نوسود هم که رفته بود، سعی کرده بود انقلاب را معرفی کند. یعنی گفته بود جمهوری اسلامی این است و هیچ آزاری نمی خواهد به شما برساند و اگر مشکلاتی دارید بگویید. اینها هم که به او اشکال می گرفتند، مدرک نداشتند؛ فقط می گفتند چرا رفته و مذاکره کرده. می گفتند چرا فکر می کند ضد انقلابیون می توانند برگردند یا احتمالا می توانند آدم های خوبی باشند. ایشان هم با همان اعتقاد می گفت باید سعی کنیم ضد انقلاب را هدایت کنیم. در مواقعی موفق هم بود، کما اینکه یکی از کسانی که توبه کرد و برگشت، اولین شهید «نودشه» بود.». ناصر کاظمی معتقد بود که اگر روی مردم کار شود نیاز به اقدامات امنیتی سخت در منطقه نیست؛ چون آنان این گروهک های ضد انقلاب را –که به نام مردم کردستان– منطقه را به انفجار می کشند قبول ندارند و آنان به زور اسلحه حاکم شده اند. یکی دیگر از کارهایی که شهید ناصر کاظمی برای مردم پاوه انجام داد ایجاد زیرساخت های منطقه بود؛ وی پس از برقراری امنیت در منطقه فوراً نسبت به ایجاد و تأمین زیرساخت هایی مانند پل، جاده و ... اهتمام می ورزید. شهید ناصر کاظمی بدون اسکورت به شهرها، بخش ها و روستاها سرکشی می کرد و مستدل به تشریح مواضع جمهوری اسلامی در میان گروهک ها و عناصر فریب خورده وابسته به آنان می پرداخت. وی در نبردهای پاکسازی مناطق و خارج کردن محورهای مواصلاتی و ارتفاعات از لوث وجود گروهک ها بسیار قاطع بود و خود پیش از همه نیروهای سپاه پاوه وارد عمل می شد. شهید ناصر کاظمی از شهریورماه سال 1360 فرمانده سپاه استان کردستان شد؛ یکی از مصادیق فرماندهی عالی وی در صحنه نبرد «محمد رسول الله(ص)» بود؛ در بخشی از محور عملیاتی، کار گره خورده بود؛ تا جایی که احتمال خروج کنترل نیروها از دست فرمانده ای لایق چون حاج محمد ابراهیم همت، فرمانده وقت سپاه پاوه می رفت؛ وی با قدرت و قوت، همّت را به ایستادگی در برابر شدائد تشویق کرد؛ تا رزم آوران از آن امتحان دشوار الهی سربلند بیرون آمدند. شهید ناصر کاظمی تجلی الگوی مدیریت جهادی، خدمت به مردم، ساده زیستی و قاطعیت در مقابل ضد انقلاب و ارتش بعثیِ به عدم پیوسته ی صدام بود. از مهم ترین ویژگی های شهید ناصر کاظمی اعمال شاخصه های مدیریت جهادی در منطقه تحت مسئولیتش بود؛ وی نمی نشست تا دولت برای خدمت رسانی به مردم منطقه بودجه در نظر بگیرد؛ او منتظر دستور و بخشنامه از دولت نمی ماند و هرجا محرومیت و فقر را در منطقه تحت مسئولیتش می دید فوراً دست به کار شده و خود برای رفع محرومیت از آن منطقه پیشگام می شد؛ با این رفتار وی بسیاری از مردم بومی منطقه جذبش می شدند و خود به سان موتور محرکی برای اعتلا و پیشرفت محل سکونت خود دل می سوزاندند. شهید ناصر کاظمی، با بها دادن به مردم بومی منطقه، اعتماد به نفس آنان را احیا کرد و آنان را به این درک که سهم وسیعی در آبادانی کشورشان دارند، رسانید. یکی دیگر از خصوصیات شهید ناصر کاظمی، احساس تعهد نسبت به مسئولیت های واگذاری بود؛ شهید بروجردی در این مورد گفته است که او تازه ازدواج کرده بود و ما به خاطر فعالیت های بسیار ایشان شرم می کردیم که از وی بخواهیم بیشتر در منطقه بماند؛ برای همین می گفتیم برو و هر وقت لازم شد بیا؛ ولی ایشان آنقدر احساس مسئولیت می کرد که در ایام ماه رمضان با آنکه 15 روز برای خودسازی و عبادت بیشتر مرخصی گرفته بود، مرخصی را رها کرد و دوباره به منطقه بازگشت و بیش از پیش به کار و تلاش ادامه داد. سرانجام ناصر کاظمی فرمانده دلاور سپاه کردستان، در روز ششم شهریورماه سال 1361 در عملیات آزادسازی محور مواصلاتی پیرانشهر-سردشت بر اثر اصابت گلوله به بدن مطهرش به شهادت رسید. آن شهید والامقام آنچنان با مردم بومی منطقه انس و الفت داشت که پس از شهادتش بسیاری از مردم اهل سنت منطقه، فرزندان خود را به یاد آن سردار دلاور و آن مدیر حکیم «ناصر» نام نهادند. مزار این شهید جلیل القدر، هم اکنون در گلزار شهدای بهشت زهرا(س) تهران، واقع در قطعه 24 ردیف 76 شماره 27 زیارتگاه عشاق آن امامزاده ی عشق است.
یکشنبه ، ۷شهریور۱۳۹۵
[مشاهده متن کامل خبر]
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فاش نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]