واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: روزنامه شرق - نصرتالله تاجیک؛ دیپلمات پیشین در انگلستان درباره روابط تهران - لندن یاداشتی نوشت.
١. برجام نه یک قرارداد، بلکه رویکردی در سیاست خارجی ایران است که در قدم اول توانسته با شوکدرمانی، قلب سیاست خارجی را به تپش درآورد تا به وظیفه اصلی که پمپاژ خون به تمامی نقاط بدن است، بپردازد و در قدم بعدی با بهکارانداختن ریه، در واقع برای سیاست خارجی فضای تنفسی به وجود آورد.
٢- در اجرای سیاست خارجی و تعاملات بین دو کشور و در چارچوب نظریهها و عملیاتهاي اجرائی روابط بینالمللی و برقراری معادلات توازن قوا برای کسب منافع حداکثری و رعایت مصالح ملی در سطح منطقهای و جهانی، همه امور به تصمیم و نوع فهم پدیدههای خارجی از سوی بازیگران حقیقی و حقوقی داخلی، سیاستمداران و مردم یک کشور برنمیگردد؛ بهويژه کشوری مهم و تأثیرگذار مانند ایران با الگویي جدید در سیاست و حکومت در معادلات منطقهای و بینالمللی در کنار موقعیت ویژه و ژئوپلیتیک، رعایت اصول و ضرورتهای ساختاری داخلی كه نمیتواند بدون توجه به الزامات و اقتضائات خارجی تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرای سیاست کند. برجام درصدد است متغیرهای يادشده را در یک معادله جاسازی کند و این هنر دستاندرکاران سیاست خارجی است که بتوانند این معادله را با متغیرهای کمتر و از درجه پايینتر بنویسند تا راحتتر هم حل شود.
٣- تعاملات انسانی مانند ارتباطات اعم از ملاقاتها و یا تماسهای تلفنی یا مکاتبات ایمیلی در دنیای امروز سطح اولیه روغنکاری روابط دو کشور در ابعاد مختلف هستند. این اقدامات در سطوح بالا به دیپلماتهای کشورها این اجازه را میدهد تا با خلق فضای مناسب در زمینههای طراحیشده و موردعلاقه مقامات خود به تبادل نظر، نظریهپردازی، گفتمانسازی و پیداکردن راههای اجرائی توسعه روابط دو کشور بپردازند.
با سه مقدمه بالا به اقدام خانم «ترزا می»، نخستوزیر جدید انگلیس، در تماس تلفنی با آقای رئیسجمهور نگاهی میاندازیم. برجستهکردن بخشی از مطالب مطرحشده در مکالمه تلفنی از سوي هر طرف، فضا را برای تجزیه و تحلیل حساسیتهای هریک از طرفین آماده کرد، درحالیکه طرف ایرانی، بیشتر روی نکات مثبت آن، همکاریهای دو و چندجانبه که بهطور تلویحی بر نیازهای ایران در اطلاعرسانی تأکید ميكرد، تمركز كرد؛ اما دفتر نخستوزیر انگلیس اطلاعیهای مطبوعاتی و جامع با اشاره به تمامی موارد مطرحشده در مکالمه و ازجمله آزادی شهروندان دوتابعیتی مانند خانم نازنین زاغری صادر كرد و وظیفه تفسیر و گزینش را به رسانهها سپرد که تأکید کنند هدف اصلی از ابتکار عمل و تماس خانم نخستوزیر، پیگیری آزادی این شهروند ایرانی- انگلیسی بوده است.
اگرچه خانم «ترزا می» در همین روز با پوتین نیز در زمینه همکاریهای مشترک و مسائل موردعلاقه از جمله تروریسم و امنیت هوانوردی تماس تلفنی داشت و همین امر باعث نشاندادن یک امر روتین و دیپلماتیک شد؛ اما نحوه اطلاعرسانی فارسی و انگلیسی دفتر رئیسجمهور باعث شد این مکالمه که در سوابق روابط دو کشور کمتر دیده شده نیز خیلی از سوی محافل سیاسی دنیا جدی تلقی نشود. برای تجزیه و تحلیل وزن سایر نکاتی که در این مکالمه از سوی طرفین در زمینه برجام و مسائل اجرائی و مالی وابسته به آن، همکاری در زمینه مسائل منطقهای و جهانی از جمله گسترش تروریسم و... مطرح شد و اینکه آیا چنین مسائلی آرزوهای دو طرف است یا تعارفات دیپلماتیک یا ایجاد امیدواری برای توسعه زمینههای گسترش روابط دو کشور، شاید توجه به نکات زیر خالی از لطف نباشد:
١- فرازونشیب روابط ایران و انگلیس، سوابق تعامل دو کشور در دهه اخیر، رویکردهای متفاوت دو کشور در مقوله سیاست خارجی، منافع و نگاه هریک از دو طرف به مسائل و مشکلات منطقهای و جهانی و از همه مهمتر بیاعتمادی و ظن به یکدیگر، زمینه مناسبی برای اجرائیکردن نکاتی را که در مکالمه مطرح شده، نشان نمیدهد، مگر اراده جدیدی بر روابط دو کشور حاکم شده باشد.
٢. ایران و انگلیس مشکلات ساختاری و مفهومی در درک متقابل نیازها و عناصر سیاست خارجی یکدیگر دارند و برای ایجاد فهم مشترک راهی بس طولانی در پیش دارند.
٣. انگلیسیها روانشناسی ویژهای دارند و طراحی مدلهای مذاکراتی با آنها و بازکردن گارد دیپلماتهای انگلیسی در مذاکرات بهگونهای که بتوان یک دوره مذاکره موفق از ابتدا تا انتها با آنها تنظیم و نتیجهگیری کرد، بسیار سخت است. آنها اگر با موضوعي موافق نباشند، مذاکره در آن زمینه را به دور باطل و تکرار مکررات و سؤالات و سناریوهای متعدد آلوده ميكنند که عموما طرف خود را خسته، مأیوس و بیزار از زمین و زمان میکند!
٤- ترتیبات اجرائی برجام برای نشاندادن یک الگوی موفق تفاهم و مصالحه بینالمللی در این جو آشوبزده دنیا و ترغیب کشورها به همکاری برای حل مشکلات جهانی درحالیکه در هر دو طرف افراد و انگیزههای قوی برای بهچالشکشیدن اصل ماجرا وجود دارد، نیازمند تحقق دو نکته است: الف) سعهصدر و تفسیر موسع از تعهدات طرفین و ب) مشارکت همهجانبه و غیرشعاری برای مأیوسکردن مخالفان آن در پرتو همکاری جدی و علاقه به رفع موانع در هر طرف از سوی همه. با همه این موارد، انگلیس چه در داخل و چه در خارج اتحادیه اروپا و چه در کنار آمریکا و چه جدای از آن، خود فینفسه یک ظرفیت برای تعامل و همکاری دوجانبه و منطقهای است.
در زمینه مسائل حواشی برجام بهدلیل مرکزیت انگلیس در زمینه امور مالی جهانی، استفاده از ظرفیت این توانمندی و امکانات از جهت نرمافزاری، آموزشی و حضور هرچه سریعتر در این بازار و برطرفشدن مشکلات بانکی بین دو کشور میتواند زمینه مناسبی برای سایر همکاریها باشد؛ بنابراین اجرائیکردن نکات تبادلشده بین رئیسجمهور و نخستوزیر دو کشور به طرحهای اجرائی و گفتوگوهای دیپلماتیک سازنده بین کارگزاران و محافل علمی و تحقیقاتی دو کشور بهمنظور آمادهسازی زمینه درک متقابل از یکدیگر و تعیین نقاط دهنده و گیرنده بین دو کشور نیاز دارد تا شرایط جدیدی برای تولید گفتمانی نو بین دو کشور ایجاد شود.
۲۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۲
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]