تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):خدا را نشناخته آن که نافرمانی اش کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835979240




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

طنز؛ داستان مرد دانا و دزد رِندِ شهر


واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: وحید‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ میرزایی در روزنامه شهروند نوشت:

روزی مرد دانا که پیشتر وصف حالش رفت، با خود گفت: «ای مرد دانا» بعد خودش جواب خودش را داد: «جانم عزیزم؟» مرد دانا گفت: «سال‌هاست تمام عمر خود را به دانایی اختصاص داده‌ای و مردم را نگذاشتی لختی درجهل بمانند. هرگز به خویشتنِ خویش نرسیده‌ای. برای تأمین مخارج زندگی به صورت پارت‌تایم در مؤسسه‌های خصوصی و غیرانتفاعی «دانایی در ٣٠روز» تدریس کرده‌ای. در این راه موی سپید کرده و پوستی چروکانده‌ای. به آینه نگاه کردی؟ داغون شدی. آیا بهتر نیست کمی به خود آیی و به سر وضع خود برسی؟ با این افکار لختی در خود فرو رفت و تصمیم گرفت برای شروع، کفشی نیکو و زیبا تهیه کند. به بازار کفاش‌ها رفت و حق‌الدانایی ٢ماهش را برای کفشی بسیار گران‌قیمت هزینه کرد. در راه برگشت، دید مجلس بزم و عیش و نوشی درخانه‌ای برپاست و میزبان، عابران را برای صرف شربت و شیرینی و ساندیس دعوت می‌کند.
 
مرد دانا نیز همچون تمامی مردم، این شرایط ویژه را غنیمت شمرده، کفش‌هایش را از پا درآورد و با هل دادن جمیع مردم داخل خانه شد. موقع بازگشت دریافت که دزدی رِند، یک لنگه کفش را به سرقت برده است. سخت برآشفت، با مشت بر زمین کوبید و هر آنچه در اطرف بود را، حواله دزد شیاد کرد که در این لحظه ناگهان تصویر دچار نقص فنی شده و تصاویر آهسته پخش شد. مرد دانا که لنگه کفش را بر باد رفته دید، باز لختی در خود فرو رفت و اندیشید که نقصان را چگونه جبران توان کرد؟ با خود گفت: «ای مرد دانا!» جواب خودش را داد: «زهر مار و مرد دانا! ببند دهنتو! فقط بلدی فک بزنی. عُرضه نداشتی یه کفشو نگه داری. بی‌خرد! خاموش شو و هیچ مگو.»
 
حقیقتا اعصاب نداشت. مرد دانا خاموش شد اما قبل از خاموشی فیوزش اتصالی کرد و سوخت. به‌ هرحال تصمیم گرفت برای رفع نقصان از کفاش شهر بخواهد لنگه کفشی برایش بدوزد. حالا کفاش را می‌گویید نشسته از چپ، داشت از قیمت بالای دوخت لنگه کفش به دلیل افزایش قیمت هر بشکه نفت برنت شمال می‌گفت، مرد دانا را می‌گویید، ایستاده از چپ، آتش خشمش داشت زبانه می‌کشید. علی‌‌ای‌حال مرد دانا کفش را تحویل کفاش داد و او نیز وعده داد با دریافت مبلغی زیاد، ظرف دو روز لنگه کفشی بدوزد.

روز موعود فرا رسید. مرد دانا به کفاش مراجعه کرد. کفاش که در پشت مغازه مشغول دود و دم بسیار بود (البته جسارتا اگه به جامعه کفاش‌ها برنمی‌خوره) از این مراجعت نابهنگام مرد دانا سخت برآشفت. کلا اینارو دودقیقه ولشون می‌کردی «سخت برمی‌آشفتند.» کفاش رو به مرد دانا کرد و گفت: «ای مرد دانا! ما را چیز گیر آورده‌ای؟» مرد دانا گفت: «نه، چطور؟ چیزی شده عزیزم؟» کفاش گفت: «گیر آوردی دیگه برادر. مگه همون روز علامت رو با یه لنگه‌کفش نفرستادی که به من بگه، لنگه کفشت پیدا شده، دیگه نیازی نیست بدوزی؟ منم پولی رو که داده بودی، پس دادم بهش» مرد دانا این را که شنید، هنوز لختی در خود فرو نرفته، سکته خفیفی زد و حتی فرصت نکرد سخت برآشوبد.

فلش‌بک:... مرد دانا خاموش شد اما قبل از خاموشی فیوزش اتصالی کرد و سوخت. به‌ هرحال تصمیم گرفت برای رفع نقصان از کفاش شهر بخواهد لنگه کفشی برایش بدوزد. حالا کفاش را می‌گویید نشسته از چپ، داشت از قیمت بالای دوخت لنگه کفش به دلیل افزایش قیمت هر بشکه نفت برنت شمال می‌گفت، مرد دانا را می‌گویید، ایستاده از چپ، آتش خشمش داشت زبانه می‌کشید. درهمین حال دزد رِند و شیاد که مرد دانا را تعقیب کرده بود، گفت‌وگوی میان مرد دانا و کفاش را شنید اما هرگز لختی در خود فرو نرفت، چراکه اگر می‌خواست در خود فرو رود که دزد نمی‌شد، می‌رفت معلمی، نویسنده‌ای، مهندسی، چیزی می‌شد. دقت کنید تو جامعه، دزدها معمولا خیلی تو این فازها نیستند. می‌دزدند و سریع یا فرار می‌کنند یا استعفا می‌دهند. علی‌ای‌حال دزد شیاد کمی پس از خروج مرد دانا از کفاشی به سراغ کفاش رفت و خود را غلامِ مرد دانا معرفی کرد. لنگه‌ کفش را پس گرفت، پولی را که مرد دانا به کفاش داده، پرداخته بود، بازستاند. هم صاحب کفش شد، هم پول زیاد و همین‌طور که از کفاشی بیرون می‌آمد، به همه مردمی که همچنان ساکت ایستاده بودند، لبخندی زد و از کادر خارج شد.

پ.ن) آیا این داستان واقعیت دارد؟ آیا مرد دانا واقعا رکب خورد؟ آیا بانک‌ها محل مناسبی برای سرمایه‌گذاری هستند؟ آیا اقتصاد شهری که مرد دانا زندگی می‌کرد، دچار چالش‌های اساسی بود؟ آیا لنگه کفش نماد سرمایه ملی است؟ آیا ما داریم سعی می‌کنیم ذهن شما را از منظور اصلی این داستان منحرف کنیم یا ادای «ذهن منحرف‌کن‌ها» را درمی‌آوریم؟ تابلو شد؟ قضاوت را به شما می‌سپاریم.




۲۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۲۴





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: برترین ها]
[مشاهده در: www.bartarinha.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن