واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: صداقت خود را مهر تو ميكنم
به مهريه «صداق» هم ميگويند. «صداق» از «صدق» است. «صدق» يعني راست گفتن. «صداق» يعني اينكه داماد راست ميگويد...
نویسنده : مهدي شريفي
به مهريه «صداق» هم ميگويند. «صداق» از «صدق» است. «صدق» يعني راست گفتن. «صداق» يعني اينكه داماد راست ميگويد. وقتي پسري به دختري پيشنهاد ازدواج ميدهد عروس نميداند كه او عياش است يا راست ميگويد. براي اثبات صدق گفتارش چيزي را به عنوان مهريه تعيين ميكنند تا داماد با قبول و پرداخت آن صدق گفتار خود را ثابت كند. احاديث و روايات بر ازدواج آسان تأكيد بسيار دارد.
اول سوره مائده آمده است: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ: به عقد خود وفا كن. عقد يعني گره. عقد بستن يعني گره بستن. رسول گرامي اسلام (ص) ميفرمايند: لَا دِينَ لِمَنْ لَا عَهْدَ لَهُ:
ديني كه در آن به عهد وفا نشود (عهد نداشته باشد) دين نيست. اگر كسي گفت مهريه را بنويسيد كي داده، كي گرفته؟ هر دفعه كه پهلوي همسرش ميرود مثل اين است كه زنا ميكند! جدي بگيريم. خداوند مقام معظم رهبري را حفظ كند. اگر كسي مهريهاش بيش از 14 سكه باشد، ايشان عقدشان را نميخوانند. در واقع ازدواج به سبك اسلامي يعني اينكه صداقت خود را مهر همسر كنيم پس چه بهتر مهريهاي تعيين كنيم كه از پس پرداخت آن برآييم و صداقتمان حفظ شود.
قرآن از مهريه به عنوان هبه، هديه، صدقه و نحله و مانند آن ياد كرده و ميفرمايد: و آتوا النساء صدقاتهن نحله. كلمه نحله حال براي صدقات و به معناي عطيه، هبه بدون عوض است. بايد توجه داشت كه در هيچ يك از آيات قرآني از مهريه و صداق به عنوان قيمت و بهاي كالا ياد نشده است.
معمولاً پيشنهاد ازدواج از طرف مرد است. اما اگر در مواردي پيشنهاد از طرف دختر هم باشد بايد قبول كرد. قرآن ميفرمايد: حضرت شعيب(ع) به موسي(ع) فرمودند: ميخواهي يكي از دخترانم را به ازدواج تو درآورم؟ يعني اگر دامادي مثل موسي(ع) بود، اشكال ندارد كه به او پيشنهاد ازدواج هم داده شود. اما برخي سست هستند.
عدالت و تقوا بايد در داماد باشد. در مراسمي وقتي پيامبر اكرم (ص) از داماد پرسيد: چي داري؟ گفت: هيچي! فرمود: قرآن بلدي؟ گفت: بله. فرمود: پس به همسرت قرآن بياموز. مهريه آنها علمي شد. حضرت موسي (ع) پول نداشت فرمود: با دخترت ازدواج ميكنم و هشت سال چوپاني را مهر او قرار ميدهم. اگر هم خواستي 10 سال. در احاديث آمده كه به جاي پول ميشود از خدمات علمي و عملي استفاده كرد. رقابت بايد در كمالات باشد نه در تجملات. حديث داريم بهترين زن «احسنهن وجها اقلهن مهرا» است. بهترين زن، زني است كه شكلش خوب باشد مهرش نيز كم. مهريه واجب است ولي جهيزيه، نه. زيادي مهريه باعث ميشود داماد نيز جهيزيه سنگيني توقع داشته باشد.
يكي از مسئولان ميگفت شخص محترمي از انبار شركتي دزدي كرده بود گفتيم آقا ما يك در هزار هم احتمال نميداديم كه تو چنين كاري كرده باشي، گريه كرد و گفت، دامادم گفته كه بايد جهيزيه دخترت چنين و چنان باشد و دخترم هم چند شب است كه غذا نميخورد . من هم بريدم و بالاخره دست به اين دزدي زدم. چرا از داماد مهريه سنگين ميگيري تا داماد هم بگويد كه جهيزيهات چنين باشد؟ پدري كه يك عمر با آبرو زندگي كرده به خاطر اشك دخترش بيآبرو ميشود.
اراده انسان بايد قوي باشد. اسير خيال و وهم خود، اسير وسواسي و حرف مردم شدن انسان را دچار تزلزل كرده و نابود ميكند. قرآن ميفرمايد: قُلْ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ: بگو خدا و باقي را بريز دور. در امر ازدواج نبايد به حرف مردم گوش كرد. وقتي حضرت شعيب (ع) دختر خود را به حضرت موسي (ع) ميداد گفت يا موسي عروسي چگونه باشد به قول امروزيها آيا تالار بگيريم يا نه؟ موسي(ع) گفت اگر چنين باشد بر من مشكل است. حضرت شعيب(ع) گفت: وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ: من تصميم ندارم تو به مشقت بيفتي. بسياري از قيدها و بندها را ما خودمان ايجاد كردهايم. بايد از بند اين آداب و رسوم بيرون بياييم.
ازدواج، اصل است، نه آداب و رسوم آن، اگر من پول ندارم عروسي مفصلي بگيرم، تو هم پول نداري، نه من مهماني ميگيرم نه تو، نه من پيراهن عروس ميخرم نه تو كت و شلوار بخر. يك مهماني سادهاي كه در توانمان باشد برگزار كنيم. رضايت مردم براي ما ملاك نيست. آنچه مهم است رضايت خدا است.
ازدواج دو قسم است: ازدواج غربي: اول ثروت بعد ازدواج. ازدواج اسلامي: اول ازدواج بعد ثروت. در مورد آينده زندگي بايد به خدا توكل كرد. قرآن در دو مورد وعده فقرزدايي داده است. يكي در مورد مردم مكه و ديگري در مورد زوجين فقير است. مكه جاي مسلمانها است.
مشركين حق ورود به مكه را ندارند. نگوييد اگر مشركين نيايند بازار مكه از رونق ميافتد. ميفرمايد: وَإِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنِيكُمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ: اگر خوف فقر داريد نترسيد، در آينده خدا از فضلش غني ميكند. درباره عروس و داماد نيز ميگويد: إِنْ يَكُونُوا فُقَرَاءَ يُغْنِهِمْ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ: اگر فقير باشيد خدا از فضلش بينياز ميكند.
در آيه اول دو كلمه آمده كه در آيه دوم نيست. يكي كلمه «سوف» است به معناي آينده دور، يعني اي مردم مكه من در آينده شما را از فضل خود غني ميكنم. ديگري كلمه «إن شاء» است. يعني اگر خدا بخواهد. اما آيه دوم بدون اين دو كلمه است. بدون «سوف» يعني خدا وعده داده هر چه زودتر فقر شما را برطرف كند. بدون «إن شاء» يعني وعده الهي قطعي است.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]