محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826934816
گقت وگو با مردی که کودک 6ساله اش 5ماه گروگان بود/ تلفنی گفتند یک میلیارد بده وگرنه زبانش را می بریم
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > حوادث - اعتماد گفت وگو با معاون کمیته امدادخاش که پسر6ساله اش را در 18 اسفند94 ربوده اند گفت وگو کرده است.
متن مصاحبه را می خوانید: ١٨ اسفند ٩٤ يادآور روزي دلهرهآور براي شما و خانوادهتان است، در اين روز چه اتفاقي افتاد؟
ساعت ١١ ظهر آن روز دختر ١٠ سالهام رومينا، دست برادر ٦ سالهاش علي را گرفته بود و دوتايي داشتند از مهدكودك برميگشتند خانه اما به محض اينكه دخترم كليد را در قفل انداخت، يك مرد ناشناس كه از مدتها قبل در كوچه كشيك ميداد، علي را گرفت و همراه يك موتوري ديگر، به زور با خود برد.
آن موقع كسي در خانه بود؟
خانمم خانه بود. او ١٠ دقيقه جلوتر از بچهها رفته بود خانه و منتظر بود آنها هم بيايند. همان موقع دو نفر آدمربا را ديده بود كه در كوچه و كنار خيابان ايستادهاند اما فكر كرد كارگر شهرداري هستند. من هم سر كار بودم.
شما چطور از آدمربايي باخبر شديد؟
لحظهاي كه علي را دزديدند، رومينا خيلي بلند جيغ كشيد. من داشتم تلفني با خانمم حرف ميزدم و صدايش را شنيدم. سريع پريدم از اداره رفتم خانه. ديدم علي را دزديدهاند، خانمم هم در كوچه است و جيغ ميزند.
آدمرباها چند نفر بودند؟
دو نفر بودند. از قبل هم براي دزديدن علي برنامه داشتند چون ساعت تعطيلي بچههايم را ميدانستند.
چرا آدمرباها كودك شما را انتخاب كردند؟
شايد به خاطر شغلي كه دارم، عدهاي از دستم ناراضي هستند و ميخواهند تلافي كنند. مثلا گوشماليام بدهند يا مرا بترسانند.
شغل شما چيست؟
معاون كميته امداد امام خميني خاش هستم، با ٢٥ سال سابقه كار.
چه كاري كرده بوديد كه ممكن بود ديگران را ناراضي كرده باشد؟
مثلا ممكن بود كسي را معاف نكرده باشم يا اينكه به خاطر قانونمند بودنم در كارهاي اداري، كسي به خواستهاش نرسيده باشد. پيش خودم ميگفتم شايد با خود فكر كردهاند بگذار بچهاش را ١٠ روزي ببريم، ادب شود اما ديدم نه، يك ماه شد دو ماه، دو ماه شد سه ماه. تا اينكه خودشان به يكي از همكارانم زنگ زدند و از طريق او شمارهشان را به من دادند. خبر داده بودند علي دست آنها است.
كي به پليس اطلاع داديد؟
همان لحظه اول آدمربايي به پليس گفتم. البته خاش كوچك است براي همين همه زود خبردار ميشوند. مسوولان انتظامي هم قبلا من را در جلسههاي اداري ديده بودند براي همين سريع خودشان را رساندند.
در خانواده كسي بود كه مخالف دخالت پليس باشد؟
نه چون خاش منطقهاي است كه حتما بايد نيروهاي امنيتي وارد عمل شوند، ما هم بيشتر متكي به پليس هستيم.
وقتي با شمارهاي كه آدمرباها داده بودند تماس گرفتيد به شما چه گفتند؟
آنها در نخستين تماس، فقط شنونده بودند. اصلا حرف نميزدند، ميترسيدند صدايشان شناخته شود. فقط من صحبت ميكردم.
از سكوتشان عصباني نشديد؟
نه، چون عصبانيت به ضرر خودم بود.
به آنها چه گفتيد؟
فقط سه دقيقه طول كشيد، گفتم من با كسي مشكلي ندارم، نه در سيستم اداري و نه شخصي، بدهكار و بستانكار هم نيستم.
پليس اين تماسها را كنترل ميكرد؟
دقيقا همه لحظهها را چك ميكردند. تلفنها هم چك ميشد. ما هم خبر ميداديم كه مثلا در فلان ساعت زنگ زدند، اينقدر حرف زدند و اين چيزها را گفتند.
ماموري در خانه شما نبود؟
نه اما همهجوره چك ميكردند.
شده بود پليس به شما بگويد كه ممكن است ديگر علي را نبينيد؟
خيلي شده بود اما من اميدم به خدا بود.
يعني گفته بودند ممكن است علي كشته شود؟
بله.
با اين حرف به پليس ترديد نكرديد؟
نه اصلا، ميدانستم خدا مزدم را ميدهد.
چقدر طول كشيد تا گروگانگيرها دوباره زنگ بزنند؟
يكي دو ماه بعد از تماس اول دوباره زنگ زدند و گفتند يك ميليارد تومان بايد بدهيد تا بچهتان را دوباره ببينيد. تهديد ميكردند.
چه تهديدي؟
اينكه گوشش را ميبريم، زبانش را ميبريم. اگر پول ندهي، بچهات را نميآوريم.
ظاهرا فيلمي از تهديدهايشان هم فرستاده بودند؟
بله، فيلم دست بچههاي اطلاعات بود. چون خيلي از نظر روحي آزارم ميداد، نگاهش نكردم.
آدمرباها گذاشتند با علي حرف بزنيد؟
بله؛ فقط ٩ ثانيه. در اين حد كه علي توانست بگويد «منم علي» يكهو طرف گفت قطع كن، چند روز بعد دوباره زنگ زدند و اينبار علي گفت ميخواهند گوشش را ببرند.
چرا بايد از شما يك ميليارد تومان بخواهند؟ چرا فكر كردند شما اين همه پول داريد؟
شايد به خاطر ماشين جكي بود كه چند وقت پيش خريده بودم. يك بار به يكي از همكارانم گفته بودم آخر چرا بچه مرا بردهاند؟ گفت حتما ماشينت را ديدهاند، فكر كردهاند ٤٠٠ ميليون تومان ميارزد، در حالي كه من آن را ٤٠ ميليون تومان خريده بودم، بعد از سالها كار در اداره.
شما حاضر بوديد پولي كه ميخواهند را پرداخت كنيد؟
آدم در اين شرايط كل زندگياش را ميدهد. من هم حاضر بودم به خاطرم بچهام، همه زندگي را بدهم. حاضر بودم يك تار مويش جابهجا نشود اما زندگيام را بدهم.
هيچ فكر كرديد خودتان جداگانه با آدمرباها وارد مذاكره شويد؟
نه، با هماهنگي سربازهاي گمنام جلو ميرفتيم.
پليس درقبال درخواست يك ميلياردي آنها به شما گفت چه واكنشي داشته باشيد؟
پليس گفت بگو چشم، پيگير هستيم، مدتي كه طول كشيد، ديدند من نميتوانم يك ميليارد را جور كنم، رقم درخواستي شان را اول به ٧٠٠ ميليون و بعد به ٥٠٠ ميليون تومان رساندند.
پليس به شما نميگفت صحبت را طولاني كنيد؟ براي رديابي مخفيگاه آدمرباها؟
اصلا نميشد اين كار را كرد چون آدمرباها در كشور خارجي بودند، در پاكستان.
خانهتان در نبود علي چه شرايطي داشت؟
شرايط خانه، در نبود علي آقا، بسيار سرد و بيروح بود. من هميشه دم در حياط بودم. چشمم به در بود. فكر ميكردم ممكن است هر لحظه بچهام را آزاد كنند، او برسد خانه و بيايد در بزند، من هم بروم در را برايش بازكنم. خانمم هم مدام دست به دعا و قرآن بود.
دخترتان چطور؟ او لحظه آدمربايي را با چشم ديده.
رومينا فرزند سوم من است، او بسيار وحشت كرده بود، هنوز هم خيلي ميترسد.
آدمرباها چطور راضي شدند علي را بدون دريافت هيچ مبلغي آزاد كنند؟
آخرسر پس از ٥ ماه، نيروهاي انتظامي و سربازان گمنام رابط فرستادند، معتمدين و ريش سفيدها هم وارد عمل شدند تا بچه را تحويل دادند.
ريش سفيدها كجايي بودند؟
از همشهريهاي خود آدمرباها بودند.
آدمرباها پاكستاني هستند؟
نه ايراني هستند اما ميروند آنور.
هيچ كدامشان دستگير نشدند؟
نه
علي چه روزي آزاد شد؟
جمعه، ٨ مرداد گفتند آماده باشيد، انشاءالله خبري از علي به شما ميرسد. چند ساعت بعد، دو بامداد علي را آوردند و تحويلمان دادند.
ميتوانيد آن لحظه را توصيف كنيد؟
انشاءالله براي كسي پيش نيايد. از بس خوشحال بودم، فكر ميكردم خواب ميبينم. علي را بغل كردم. گريه كردم. بوسيدم. خدا را شكر
علي هنگام آزادي، ١٤٤ روز بزرگتر شده بود، در جايي غير از خانه، چه تغييري كرده بود؟
چون در بيابان و كوه نگهش داشته بودند، صورتش خيلي سوخته و سياه شده بود. لهجهاش هم كاملا از فارسي به بلوچي برگشته بود
يعني زبانش تغيير كرده بود؟ چرا؟
بله، چون نزديك شش ماه آنجا، پيش آدمرباها در پاكستان مانده بود، زبان آنها را ياد گرفته بود تا بتواند باهاشان حرف بزند. اصلا فارسي را گم كرده بود.
آثار ضرب و شتم روي بدنش بود؟
نه، سلامت بود.
علي اكنون از گروگانگيري چيزي تعريف ميكند؟
بيشتر از كارهايي كه آنجا انجام ميداده، اينكه آنجا روستا بوده، برق نداشته، با چراغ قوه بيرون ميرفتند و از اين جور چيزها.
از اينكه كتكش زده باشند چطور؟
ميگفت خيلي اذيتش ميكردند.
روستاي مخفيگاه آدمرباها در كوه بود؟
بله، پسرم را هم در چادر يا كپر روستايي كه در كوه بود نگهش ميداشتند.
رفتاري ندارد يا حرفي نميزند كه نشاندهنده ترس از آن حادثه باشد؟
نه.
دخترتان چطور؟ رومينا؟
او چرا، ما بيشتر نگران او هستيم. از آن صحنه بسيار وحشتزده است. مثلا شبها ميگويد بابا نگهباني بده تا من بخوابم. ميگويم من پيشت هستم اما باز ميترسد. بايد او را پيش دكتر ببريم، علي را هم همينطور.
اين ١٤٤ روز را ميتوانيد توصيف كنيد؟ از روزي كه علي را دزديدند تا روزي كه دوباره او را ديديد؟
انگار ١٨ اسفند تا حالا برايم يك خواب بوده. باورم نميشود بچهام پيشم است. 302
یکشنبه 31 مرداد 1395 - 07:12:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]
صفحات پیشنهادی
مدیرعامل ستاد دیه کشور در گفتوگو با فارس: گذشت 38 درصدی شکات از بدهی 722 میلیارد تومانی/آزادی بیش از 8 هزار و
مدیرعامل ستاد دیه کشور در گفتوگو با فارس گذشت 38 درصدی شکات از بدهی 722 میلیارد تومانی آزادی بیش از 8 هزار و 500 زندانی جرائم غیر عمد در سال 94 مدیرعامل ستاد دیه کشور گفت با تلاش کمیته صلح و سازش ستادهای دیه شعب استانی شکات و اولیاءدم از مجموع طلب 7 هزار و 221 میلیارد ریالی خودرئیس بسیج جامعه زنان در گفتوگو با فارس: چارچوب مهدهای کودک بر اساس آموزههای غربی است
رئیس بسیج جامعه زنان در گفتوگو با فارس چارچوب مهدهای کودک بر اساس آموزههای غربی است رئیس بسیج جامعه زنان کشور با بیان اینکه مهدهای کودک پاسخگوی نیاز خانوادههای متدین نیست گفت بحثهایی که در این مهدها آموزش داده میشود عمدتاً بحثهایی است که از یونیسف برداشت شده و آموزههای غماجرای گروگانگیری و چک ۷ میلیارد تومانی زوج پزشک
ماجرای گروگانگیری و چک ۷ میلیارد تومانی زوج پزشکتاریخ انتشار پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۳ ۲۲ رسیدگی به پرونده خانم دکتری که از سوی شوهرش متهم است در آستانه طلاق و برای پس گرفتن چک ۷ میلیارد تومانی از همسرخود سناریوی ربودن وی را طراحی و با کمک یک مرد آن را اجرا کرده است با دسترئیس سازمان نهضتسواد آموزی در گفتوگو با فارس اعلام کرد «حبس» و «جریمه نقدی» مجازات ممانع
رئیس سازمان نهضتسواد آموزی در گفتوگو با فارس اعلام کردحبس و جریمه نقدی مجازات ممانعتکنندگان از تحصیل کودکان ارجاع پرونده متخلفان به شعب دادگاه رئیس سازمان نهضت سواد آموزی گفت ممانعت از تحصیل کودکان از سه ماه و یک روز تا 6 ماه حبس و تا 10 میلیون ریال جزای نقدی دارد علی باگروگان گیری ۵ میلیاردی در لارستان ناکام ماند
گروگان گیری ۵ میلیاردی در لارستان ناکام ماندتاریخ انتشار شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۰۸ ۰۷ خبرجنوب نوشت ماموران پلیس فارس گروگان ۵۰ میلیارد ریالی را پس از ۴۸ ساعت آزاد کردند روز چهارشنبه یک مورد آدم ربایی به ماموران پلیس لارستان گزارش شد و با توجه به حساسیت موضوع پرونده ای تشکیل وگروگان ٥٠ميلياردي در لارستان آزاد شد
ماموران پليس فارس گروگان ٥٠ ميليارد ريالي را پس از ٤٨ ساعت زنده آزاد كردند به گزارش میزان فرمانده انتظامي لارستان گفت دو روز پيش قاسم شمسي ٦٦ ساله ساكن اوز لارستان توسط چند آدم ربا ربوده شد آدم ربايان او را در منزلي در بيرم نگهداري مي كردند آنها از طريق تماس هاي تلفني با خانوپروانه مرزبان در گفتوگو با فارس «چهلکچل» تیرماه در مازندران کلید میخورد/ شاید کودکان دهه شصتی فیل
پروانه مرزبان در گفتوگو با فارسچهلکچل تیرماه در مازندران کلید میخورد شاید کودکان دهه شصتی فیلم را بیشتر بپسندند پروانه مرزبان گفت لوکیشنهای اصلی فیلم سینمایی چهل کچل در روستایی در استان مازندران است که بعد از عید فطر فیلم را تیرماه کلید میزنیم پروانه مرزبان در گفت&zماجرای گروگانگیری و چک 7 میلیارد تومانی زوج پزشک
ماجرای گروگانگیری و چک 7 میلیارد تومانی زوج پزشک روز نو رسیدگی به پرونده خانم دکتری که از سوی شوهرش متهم است در آستانه طلاق و برای پس گرفتن چک 7 میلیارد تومانی از همسرخود سناریوی ربودن وی را طراحی و با کمک یک مرد آن را اجرا کرده است با دستگیری مردی وارد مرحله تازه ای شدگروگان ٥٠ ميلياردي در لارستان استان فارس آزاد شد
گروگان ٥٠ ميلياردي در لارستان استان فارس آزاد شد ماموران پليس فارس گروگان ٥٠ ميليارد ريالي را پس از ٤٨ ساعت زنده آزاد كردند آفتابنیوز فرمانده انتظامي لارستان گفت دو روز پيش قاسم شمسي ٦٦ ساله ساكن اوز لارستان توسط چند آدم ربا ربوده شد آدم ربايان او را در منزلي در بيرم نگهدامتخصص اعصاب کودکان در گفتوگو با فارس عنوان کرد ردپای بیشفعالی در اوتیسم/ نشانههای تشنج غیرمحسوس
متخصص اعصاب کودکان در گفتوگو با فارس عنوان کردردپای بیشفعالی در اوتیسم نشانههای تشنج غیرمحسوس متخصص اعصاب کودکان با اشاره به مهمترین اختلالات عصبی در کودکان و نوزادان گفت بسیاری از تشنجها نشانههای نامحسوسی همچون پلک زدن طولانی خیره شدن و ملچ و مولوچ دارند و والدین باید ن-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها