واضح آرشیو وب فارسی:برترین ها: فرارو : مصطفی کمال آتاتورک گفت: " روزی بدن فانی من به خاک تبدیل میشود، اما جمهوری ترکیه برای همیشه پابرجا خواهد ماند." به او جایگاه ویژهای در تاریخ ترکیه بهعنوان "پدر ترکها" دادهشده است.
درواقع " آتاتورک" در زبان ترکی به همین معناست؛ نامی که مردم ترکیه به او دادند. و امکان ندارد در ترکیه باشید و تصویر او را در هر جا که میروید نبینید. تصویر او بر روی ارز کشور نقش بسته (هم اسکناس و هم سکه)؛ و بر روی پلاکها و پرچمها و مجسمههای متعددی که از شمارش خارجشدهاند. حتی فروشگاهی در استانبول است که موجودیِ جالبی دارد: ماسکهای آتاتورک باروکش طلا. این مرد برای ترکها یک تندیس است. او ترکیه است و ترکیه اوست. اما تا کِی؟
هدف و چشمانداز آتاتورک اصلاح خرابههای امپراتوری سابق عثمانی و پیشروی بهسوی ملتی سکولار با جهتگیری غربی بود که در آن "خرافات" جای خود را به دموکراسی دهد. بخش زیادی از چشمانداز او محقق شد. ترکیه به بازیکنی قدرتمند درصحنه جهانی تبدیلشده است، انتخابات آزاد و عادلانه داشته و به کشوری نوآور و مبتکر تبدیلشده است. اما همزمان کشوری است که دارد به مسیری جدید منحرف میشود. مسیری که شباهت زیادی به امپراتوری عثمانیِ مورد تنفر آتاتورک دارد.
پدر جدید ملت کسی است که این مسیر جدید را ساخته و در تضاد کامل با آتاتورک است. زیرا رئیسجمهور رجب طیب اردوغان خواستار دولتی است که "مذهب" در رأس و هستهی آن باشد. درحالیکه به نظر میرسد دموکراسی به حاشیه رانده میشود و کسی نمیتواند او را متوقف کند. پس از کودتای نافرجام پانزده ژوئیه، او از طیف گستردهای از حمایتهای سیاسی و عمومی برخوردار شد تا به آنچه میخواهد برسد. قوانین اضطراری که پس از کودتا تصویب شدند نیز به رسیدن اردوغان به اهدافش کمک میکند. توازن قدرت برهمخورده و به شکل پایدار و محکمی بهسوی او رفته است؛ چیزی که اردوغان سالها آرزویش را داشت.
حزب اردوغان (حزب عدالت و توسعه) از سال 2002 در قدرت بوده است. زمانی که تشکیل شد خود را طرفدارِ غرب جلوه داد. از اقتصاد بازار آزاد استقبال کرد و با صراحت درخواست عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا را داشت. در دوران حاکمیت حزب، چشمههای رشد اقتصادی در ترکیه شکل گرفت و شاخکهای مالیاش را در سراسر جهان گسترش داد. در نگاه اول، میتوان گفت حزب اردوغان برای اقتصاد ترکیه اگر نه عالی، خوب عمل کرده است. متأسفانه این تنها نکته مثبت این حزب است.
سازمانهای حقوق بشر بارها و بارها از ترکیه انتقاد کردهاند. از زمان کودتای نافرجام نگرانیها بیشتر هم شده است. دهها هزار نفر از کارمندها اخراج یا تعلیق شدهاند؛ افراد زیادی بازداشت، دستگیر و یا گذرنامههایشان باطلشده است. اکنون مظنونین را میتوانند به مدت سی روز بدون اتهام بازداشت کنند و افراد بسیاری تحت شکنجه و ضرب و شتم اعتراف کردهاند. در همین حال رئیسجمهور میزبان مهمانیهای نوشیدن (البته غیرالکلی) برای رهبران دو حزب مخالف است که در آن تسلیم هوس و خواستههایش میشوند. به غیر از حزب دموکرات خلق (HDP)، هیچ مخالف واقعیِ دیگری وجود ندارد. فریاد اعتراض آنها نیز ممکن است بهزودی خاموش شود.
اردوغان میخواهد رئیسجمهور همانند آمریکا از قدرت اجرایی برخوردار باشد؛ اما برای این کار به رأی دو- سوم پارلمان نیاز داشت. امیدوار بود که در انتخابات ژوئن 2015 به این خواستهاش برسد، اما HDP با به دست آوردن کرسیها برای اولین بار شکافی در زره ی آهنینش ایجاد کرد. ناگهان رؤیایش برهم خورد و برای اولین بار نگاهی اجمالی بر بیرحمی و خشونت اردوغان داشتیم.
عملیات نظامی علیه حزب کارگران کردستان (PKK) که دولت میگوید مستقیماً با HDP در ارتباطاند، شدیدتر شد و آتشبسی که در سال 2013 اعلام شد از هم پاشید. حملاتی که دولت PKK را عامل آنها دانست، موجب تقاضا برای انتخابات تازه و قطعی شد. این دفعه حزب عدالت و توسعه توانست اکثریت را به چنگ آورد. اما بازهم آنقدر کافی نبود که قدرتهای اجرایی بدون حمایت به آنها واگذار شود.
تعریف جدیدی برای تروریسم ارائه شد. روزنامهنگاران ناگهان خود را در درک معنای آن گمراه دیدند. آیا آنها هم برای زیر سؤال بردن سیاستهای دولت متهم میشدند؟ اینطور که معلوم شد، بله. روزنامههایی که از اردوغان انتقاد میکردند توقیف و دانشگاهیان دستگیر شدند و درنهایت قانونی که به نمایندگان مجلس مصونیت میداد، لغو شد. اکنون نمایندگان حامی کردها (HDP) میتوانستند محاکمه شوند که آسانترین راه برای حذف و جایگزینی آنها با چهرههای موافق با دولت بود. سپس تمام اهداف اردوغان در شب پانزده جولای به ثمر رسیدند.
کودتا "توسط مردم خنثی شد". اردوغان از طریق نرمافزار "FaceTime” از مردم خواست مبارزه کنند. چقدر بهروز و مدرن! و از آنها خواست هر شب به خیابانها بیایند. مردم نیز همین کار را کردند و قدرتشان "کودتا را خفه کرد." تظاهرات تبدیل به احزاب شدند و رنگ قرمز پرچمها تمام شهر را فراگرفت و روحیهی گالیپولیِ سال 1915 را به وجود آورد؛ سالی که سربازی به نام مصطفی کمال در مسیر شهرت قرار گرفت.
نبرد گالیپولی در غرب بهعنوان فاجعه جنگ جهانی وینستون چرچیل شناخته میشود و برای حجم تلفاتش شهرت دارد. اما در ترکیه، این نبردی است که به رهبریِ مصطفی کمال پیروز شد و فصل جدیدی در تاریخ ترکیه ایجاد کرد. احساسات قدرت زیادی دارند و اردوغان این را میداند. آتاتورک، شور احساسات را در روح هر فرد ترک برمیانگیزد.
در تظاهرات سراسر کشور، تصاویر آن پیروزی در صفحهنمایشهای بزرگ به نمایش گذاشته شد. اردوغان با اشاره به آن بر چاشنیِ سخنرانیهایش افزود. او بدون شرمندگی گفت شکست دادن کودتا مانند " گالیپولی آنها" است.
نکته قابلتوجهتر این است که چگونه اکنون در کنار تصاویر آتاتورک، اردوغان نیز دیده میشود. کودتا او را قادر ساخت بزرگترین حرکت و بازی خود را انجام دهد: حذف تصویر آتاتورک بهعنوان تنها پدرِ کشور. با این کار میتواند از احساسات استفاده کرده و ادعا کند هر کاری انجام میدهد برای ملت و فرزندانش است. میتواند چشمانداز متمایل به غرب را تغییر داده و آن را به سمت اندیشه شرقی و یک جمهوریت اسلامی هدایت کند. درباره یک مسئله حق با آتاتورک بود: بدنش به خاک تبدیلشده؛ و همچنین پایههای جمهوریاش.
۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برترین ها]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]