تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
مراحل قانونی انحصار وراثت در یک نگاه: از کجا شروع کنیم؟
چگونه برای دریافت ویزای ایران اقدام کنیم؟ مدارک لازم و نکات کاربردی
راهنمای خرید یو پی اس برای مراکز درمانی و بیمارستانی مطابق الزامات قانونی
آیا طلاق توافقی نیاز به وکیل دارد؟
چگونه ویزای آفریقای جنوبی را به آسانی دریافت کنیم؟ راهنمای قدم به قدم
همه چیز درباره ویزای آلمان و مراحل دریافت آن
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1821260622
مصرعی از مثنوی تنهایی یک شاعر/ کاری به شعرسازان بازاری ندارم!
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: سلسله نشستهای «مهر و ماه»-۱؛
مصرعی از مثنوی تنهایی یک شاعر/ کاری به شعرسازان بازاری ندارم!
شناسهٔ خبر: 3736172 - چهارشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۷
فرهنگ > کتاب
.jwplayer{ display: inline-block; } قادر طهماسبی، شاعر مثنوی بلند شهادت این روزها به تنهایی و بهرغم نابینایی در گوشهای از شهر تهران روزگار میگذارند و آرزویش هنوز داشتن جلسه شعری است که با دوستان در آن شعر بخوانند. خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: «مهر و ماه» رهآورد دیدار گروه فرهنگی خبرگزاری مهر با شاعران پیشکسوت ایران است که به همراه جمعی از شاعران در دست برگزاری است. دیدارهایی که برگزاری آنها سابقه تاریخی دارد و برگزاریاش در این روزها، نیسم خنکی است بر جان شیفتگان فرهنگ و زداینده غبار از ذهن فراموشکار متولیان فرهنگی. این دیدارهای ساده و صمیمی به نیت دیدار و سپاس از تلاش و زحمات شاعران و نویسندگانی است که روزهای بسیاری از زندگی ما را با کلامشان شوری تازه بخشیدهاند. در نخستین دیدار از این دست، «قادر طهماسبی(فرید)» میزبان ما بود و آنچه در ادامه از نگاه شما میگذرد شرحی از روزگار و آرزوهای اوست، روایتی از آنچه که امروز بر این شاعر میگذرد؛ شاعر سراینده مثنوی بلند شهادت. عصرآفتابخورده تابستان در کف کوچه پسکوچههای پایین خیابان انقلاب، جایی که خیلی از کتاب و بوی کاغذ دور نیست، دنبال بوی شعر میگردیم. دنبال دو چشم بیسو که هنوز وقتی صحبت از قافیه و ردیف میشود، دو دو میزند و اشک در گوشههایش جمع میشود. دنبال دستهایی که عشق را نه در سه حرف که با سی و دو حرف تفسیر کرده و این روزها در کنج تنهایی خود دیگر چشمی برایش نمانده تا دستهایش را ببیند و با چین و چروکهای انگشتانش درد و دل کند. شاعر گرچه چشمی ندارد اما گریه نمیکند، بیشتر دلش برای خودش تنگ میشود، برای روزهایی که بیش از این روزها پای رفتن داشت و حالا که پایی نیست و چشمی، غصهاش میشود که دستی هم نیست که روزی زنگ خانهاش را فشار دهد و صدایش کند به مهربانی و میهمانش کند به یک سبد لبخند و به یادش آورد نوای خوش شاعرانهاش را. از عصر تابستان میگفتیم. از ساختمان بلند و ساکت و دورافتادهای در دل دفاتر نشر و چاپخانهها، از ساختمانی که بوی کاغذ نمیدهد؛ اما بوی شعر تا دلت بخواهد هست. توی حیاط، میان راهپلهها، در ابتدای خانه و حتی به روی لبخندی که از لای در خودش را به صورتت میهمان میکند.
چندین بار شده بود که برای پیگیری احوال زنگ بزنیم ولی جوابمان تنها صدای شاعر بود روی یک پیغامگیر. خبر داشتیم که چندی قبل او را برای مشتی پول به بهانه اجاره و خانه و هر عنوان دیگر روانه خیابانهای تهران کرده بودند و خبر داشتیم که بغض شاعر آن روز هم نترکید. بغض شاعر وقتی میترکد که فراموش شود اما وقتی باشد نامی که تو میخوانیاش و او اجابت، وقتی باشد نامی که از رگ گردن به تو نزدیکتر، وقتی باشد نامی که حس شاعرانهات را به تو داده، چه باک از فراموشان دنیا. دو چشم بیسو نابینا است. تقریبا نابینا. اما زنگ در خانهاش را که میزنیم با همان دو چشم بیسو میزبانمان میشود. سماورش را برایمان آتش کرده و بوی چای در خانه پیچیده. خانه ساده است. بسیار ساده. چندصندلی و میز و تکهای فرش و سماور. تقریبا همین. میخندد و میگوید: همینها را هم دوبار از من امضا گرفتهاند که اینجا هستند. میپرسیم چه کسی امضا گرفته؟ میخندد. تلخ. سرش را پایین میاندازد. رو سیاه، دنیایی است که شاعر را فراموش کند نه آن دو تکه شیشه سیاه که شاعر چند روزی مهمان صورتش کرده است. از روزگارش سوال میکنیم از آنچه چشم جانش را بست تا چشم دلش باز شود: من وضعیتم از ابتدا اینگونه نبود. عمل کرده بودم و لنز داشتم. اما دوباره چشمهایم ضربه خورد و مشکلم حاد شد. از اصفهان آمدم تهران و رفتم در مطب همین دکتر هاشمی که وزیر شده است این روزها. یک پزشک جوان در مطبش بود که کارش سنجش بینایی بود. نامهای داشتم از دکترم که در آن تشخیص بیماریام نوشته شده بود. نامه را ارائه دادم. پزشک جوان اما اصرار داشت که باید قبل از دیدن دکتر با بیست سی نفر دیگر آن هم همه با هم تست بینایی دهیم. گفتم جوان من نیامدهام عینک بگیرم. دردم چیز دیگری است. فریاد زد: کوری بگو کورم دیگه این کارها چیه! ساکت شدم و خواستم نامه را ببرد برای آقای دکتر. نمیبرد. عصبانی شدم. تا اینکه در نهایت دکتر نامه را دید. گفت بگویید اگر نمیخواهد بینایی سنجی بدهد من هم ویزیت نمیکنم. گفتم نکن. راهم را کشیدم و رفتم.
خانه به دوش کلمات شاعران خانه به دوشان کلماتند. سالهای سال آنها را با خود به این سوی و آن سوی جهان میکشند تا شاید روزی؛ روزگاری بنشاندشان به پی هم و تصویری زیبا از عالمی دیگر برای ما بسازد و یا فریادی بر سر دنیایی که سخت دست و پایمان را بسته بیآنکه بدانیم. شاعر را با خانه به دوشی دنیا چه کار که ماندن مرگ اوست. میگوید چند بار خانه به دوش شدم و این آخری که دولت مسببش بود بیشتر برایم عجیب بود: من در خانیآباد خانه داشتم. وزیر ارشاد آمد خانه من به دیدنم و به زور اصرار کرد که باید برایت در مرکز شهر خانهای بگیریم که بیشتر و در دسترس باشی. راضی نمیشدم تا اینکه خیلی اصرار کردند. خانهای گرفتند و منتقلم کردند به میانه شهر. گذشت تا دولت عوض شد. من هم خانهام را عوض کردم. دنبال دوستان ارشادی بودم که کلید خانهشان را تحویل دهم. خبرم کردند که از من شکایت شده و برایم اخطاریه آمده. پیگیر شدم دیدم اخطاریه تخیله خانه است. آن هم خانهای که مدتی بود تخلیهاش کرده بودم. باورم نمیشد. خانه را مدتی بود خالی کرده بودم و دنبال آقایان بودم که کلیدش را تحویل دهم اما در عوض از من شکایت شده بود. یاد احمد عزیزی میافتد و همین ماجرا که به نوعی بر سر او هم افتاد. شاعر اما اهل گلایه نیست. دنیا برایش مکانی نیست که گلایه کند. او باغبان کلمات است. چند روزی مهمان مناسبات آدمهاست و بعد که گلهایش شکفت، مهمان بزم باغبان است.
طنین کلمات «شعر برای من کاری جوششی است. شعر را نمیسازم. باید بجوشد وبیاید. کار من شعر ساختن نیست و کاری هم به این شعرسازیهای رایج در بازار ندارم. میخوانمشان اما کاری با آنها ندارم.» این را میگوید و سرش به زیر میافتد. دوباره یاد روزهای خوش گذشته میکند: هر جا که لازم بوده و برای هر فصل از این کشور شعر گفتهام. اما ناراحتم. به نظرم شعر دیگر در این کشور عظمتش را از دست داده است. شعرها زیبایند اما عظمت ندارد. برای همین است که زود فراموش میشوند. در کار شعر این روزها آنقدر پیام و غیر پیام قاطی شده که دیگر نمیشود و نمیتوان به یادش سپرد. درد و اندیشه در شعر ما گم شده است. این همان شعری است که روزگاری پیامهای ماندگاری برایمان داشت اما الان انگار نمیخواهد و نمیتواند. شاعر درددلهایش را با خاطره پیوند میزند: از حضرت سیدالشهدا(ع) شرمندهام. کاری برای ایشان نکردهام که شایسته باشد. من هستم و یک مثنوی تنها. یادم هست در مشهد بودم که دوست مداحم حاج محمد اکبرزاده آمدم دیدنم و گفت: تو چرا برای حضرت زینب(س) شعری نداری. شرمنده شدم. به حرم رفتم و رو به آقا گفتم: برای شاعر شیعی بد است که برای بیبی شعر نداشته باشد. به خانه که آمدم حال خوشی داشتم و مثنوی متولد شد... سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود/ کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود... نوشتم و همان شب راهی تهران هم بودم. تا صبح در قطار شعر را کامل کردم. آرزوهای کوچک روزهای شاعر در دو اتاقی میگذرد در چهارمین طبقه از ساختمانی در خیابانی خلوت و دور از هیاهوی کتاب و کاغذ و ویترینهای رنگارنگ خیابان انقلاب. اوست و کلماتی که روی دوشش سنگینی میکند برای نشستن بر کاغذ اما شاعر اهل شتاب نیست: هفتهای چند ساعت دوستان میآیند و کار مطالعاتی داریم. هم روی شرح گلشن راز کار میکنیم و هم شرح ابن عربی و اخیرا هم به سهروردی میپردازیم. البته قبلا دوستان لطف داشتند و کتابهای تازه را هم برایم ارسال میکردند اما همین هم قطع شده است. چندی قبل هم گفتند که بیا و در حوزه هنری کارگاه بگیر. بدم نیامد. اما آنقدر روزش را بالا و پایین کردند که فهمیدم از حرفشان پشیمان شدهاند. اما کاش جلساتی بود که با جمعی از دوستان از نزدیک شعر میخواندیم و صحبت میکردیم.
ره توشه برای خداحافظی پلهها بلند است و باریک. خورشید نیز تصمیم ندارد هوا را کمتر بریان کند. شاعر نمیبیند. پلهها را آرام آرام و شاید با ذکر «وان یکاد» بالاو پایین میکند. با ذکر همان تابلویی که تحفه بردیم برایش تا گرچه نمیبیندش اما مهمان دلش شود برای روزهای تنهایی. وقت رفتن از شاعر تحفهای میخواهیم. میخندد و سر به زیر میاندازد. سکوت میکند. دستهایش آرام میشود. حرفی نمیزند و حرفی نمیزنیم. شاعر تحفهای ندارد جز شعر. شعری به گرمی لیوان چای خانهاش و به شیرینی حبه قندهای قندان فلزی کوچک روی میز شیشهایش. همان که درست کنار دفتر شعرش است؛ سکوت کرد، چه خوب است رفتنـی باشم
سفر به خیر اگـر راه توشــهای داری...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 68]
صفحات پیشنهادی
«شاعری در باغ وحش» از طبیعت و تنهایی خود میسراید
شاعری در باغ وحش از طبیعت و تنهایی خود میسراید شناسهٔ خبر 3722887 - سهشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۸ ۱۰ فرهنگ > کتاب jwplayer display inline-block; شاعری در باغ وحش عنوان کتابی از جمالالدین اکرمی با نگرش فلسفی و طبیعتگرایانه است که از سوی انتشارات کانون پرورش فکری کودکانمقابله با ریزگردها پیش از همکاری بین المللی به بسترسازی زیرمنطقه ای نیاز دارد
در گفت وگو با ایرنا مطرح شد مقابله با ریزگردها پیش از همکاری بین المللی به بسترسازی زیرمنطقه ای نیاز دارد تهران- ایرنا- علی درویشی عضو هیات علمی دانشگاه تهران و پژوهشگر در زمینه ریزگردها در گفت وگو با ایرنا مهمترین و اساسی ترین راهکار مقابله با این پدیده را شکل گیری همکاری زیرضا اخباری، حمید آماده تحلیل رابطه هم انباشتگی میان نرخ بیکاری و رشد اقتصادی با رویکرد آزمون کرانه ها: شواهدی
رضا اخباری حمید آمادهتحلیل رابطه هم انباشتگی میان نرخ بیکاری و رشد اقتصادی با رویکرد آزمون کرانه ها شواهدی از اقتصاد ایران برای کاهش نرخ بیکاری به کمتر از 10 درصد نرخ رشد اقتصادی 10 درصد لازم است چکیده رشد تولید ناخالص داخلی و نرخ بیکاری از مهمترین مؤلفه های توصیفمسؤول نمایندگی ولیفقیه در جهاد کشاورزی البرز: موضوع محصولات دستکاریشده ژنتیکی هنوز تصویب نشده است/ غرب با غذ
مسؤول نمایندگی ولیفقیه در جهاد کشاورزی البرز موضوع محصولات دستکاریشده ژنتیکی هنوز تصویب نشده است غرب با غذا و دارو درصدد کاهش جمعیت جهان است مسؤول نمایندگی ولیفقیه در سازمان جهاد کشاورزی استان البرز گفت موضوع محصولات دستکاریشده ژنتیکی در اسناد بالادستی هنوز تصویب نشده و امرنماینده ملکان در مجلس: دولت به تنهایی قادر به حل مشکلات نیست
نماینده ملکان در مجلس دولت به تنهایی قادر به حل مشکلات نیست تبریز- ایرنا - نماینده مردم شهرستان ملکان در مجلس دهم گفت دولت به تنهایی قادر به حل مسائل و مشکلات کشور نیست و حضور گسترده مردم در مناسبت ها و مراسم مختلف برای یاری رساندن به حل معضلات اجتماعی تحسین برانگیز است به گزامفتح: برنامه کاری یک سال آینده کمیسیون برنامه وبودجه بررسی شد
مفتح برنامه کاری یک سال آینده کمیسیون برنامه وبودجه بررسی شد تهران- ایرنا- سخنگوی کمیسیون برنامه و بودجه و محاسبات مجلس شورای اسلامی از تشکیل جلسه هیات رییسه این کمیسیون خبر داد و گفت بررسی آیین نامه داخلی پیشنهاد تشکیل 6 کمیته و برنامه کاری این کمیسیون در یک سال آینده محور جلاستاندار قم: کم کاری در استانداردسازی تجهیزات زمین های بازی قابل توجیه نیست
استاندار قم کم کاری در استانداردسازی تجهیزات زمین های بازی قابل توجیه نیست قم- ایرنا- استاندار قم با اشاره به فرارسیدن فصل تابستان و روی آوردن عموم مردم به سمت شهر بازی ها گفت کم کاری در استانداردسازی تجهیزات این اماکن تفریحی از سوی هیچ سازمانی قابل توجیه نیست به گزارش ایرناهلال احمر خوزستان در تامین هزینه های بیماران سخت درمان همکاری می کند
هلال احمر خوزستان در تامین هزینه های بیماران سخت درمان همکاری می کند اهواز - ایرنا - مدیرعامل جمعیت هلال احمر خوزستان گفت این جمعیت حمایت از بیماران سخت درمان را در دستور کار خود قرار داده و به تامین هزینه های درمانی آنها کمک می کند به گزارش ایرنا علی خدادادی دوشنبه در حاشیه عیاستاندار کرمان: پروژه های ابتکاری در مسیر اقتصاد مقاومتی مدنظر باشد
استاندار کرمان پروژه های ابتکاری در مسیر اقتصاد مقاومتی مدنظر باشد کرمان - ایرنا - استاندار کرمان گفت پروژه های ابتکاری در مسیر تحقق اقتصاد مقاومتی همواره مد نظر مدیران باشد و مدیران با ایجاد ظرفیت های جدید تحول آفرین باشند به گزارش ایرنا علیرضا رزم حسینی روز دوشنبه در نشست فعضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی: دولت از دستکاری در محیطزیست جلوگیری کند/ محیطزیست سالم بدیهیترین حق انسا
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی دولت از دستکاری در محیطزیست جلوگیری کند محیطزیست سالم بدیهیترین حق انسان است عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت دولت و مسؤولان باید با وضع قوانینی از دستکاری در محیطزیست جلوگیری کنند زیرا محیطزیست سالم بدیهیترین حق انسان است مریم افش-
گوناگون
پربازدیدترینها