واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: 2 نوجوان: ماهيت قتل را درك نميكرديم
دو پسر نوجوان كه در جريان يك قتل دخالت داشتهاند، روز گذشته در دادگاه اطفال محاكمه شدند.
به گزارش خبرنگار ما هفتم آذرماه سال 92 بود كه مأموران پليس تهران جسد مرد جواني را حوالي شهر آفتاب در جنوب پايتخت كشف كردند. بررسيهاي اوليه حكايت از اين داشت كه اين مرد در محل ديگري با فشار بر عناصر حياتي گردنش كشته و بعد جسدش به اين مكان منتقل شده است. از آنجا كه اوراق هويتي همراه جسد وجود نداشت، جسد به پزشكي قانوني منتقل شد. وقتي بررسيها نشان داد كه گم شدن ناگهاني مردي 38 ساله به نام سعيد كه مشخصات آن با جسد كشف شده مطابقت داشت به پليس گزارش شده است، خانواده وي با حضور در پزشكي قانوني وي را شناسايي كردند. بررسيها حكايت از اين داشت كه سعيد از مدتي قبل با همسرش ليلا اختلاف داشته است.
پس از آنكه كارآگاهان تماسهاي ليلا 30 ساله را بررسي كردند مشخص شد كه او با پسري 22 ساله به نام شهاب ارتباط دارد. بنابراين همسر سعيد به عنوان مظنون تحقيق شد. او گفت من از ماجراي قتل شوهرم خبر ندارم. قبول دارم كه با او اختلاف داشتم اما اختلاف ما به حدي نبود كه بخواهم مرتكب قتل شوم.
ليلا در تحقيقات بيشتر به قتل شوهرش با همدستي شهاب اعتراف كرد و ماجرا را هم شرح داد. او گفت: مدتي قبل با شهاب آشنا شدم. او به من علاقهمند شد و نقشه قتل شوهرم را طراحي و اجرا كرد.
با اطلاعاتي كه ليلا در اختيار پليس گذاشت، مأموران شهاب را بازداشت كردند. شهاب كه چارهاي جز اقرار نداشت به قتل اقرار كرد. او گفت بعد از آشنايي با ليلا تصميم گرفتم با او ازدواج كنم اما براي اين كار ابتدا بايد شوهر وي را به قتل ميرساندم. براي انجام اين كار به كمك احتياج داشتم چراكه به تنهايي حريف سعيد نميشدم. ابتدا برادر نوجوانم حامد 17 ساله و دو نفر از دوستانم، ناصر 17 ساله و اردلان25 ساله را فريب دادم و مدعي شدم كه با سعيد اختلاف دارم و قصد تنبيه او را دارم. روز حادثه با همدستي ليلا آنها را به خانه مقتول كشاندم و نقشهام را اجرا كردم.
بعد از اقرار شهاب بود كه سه متهم ديگر بازداشت و حرفهاي شهاب را تأييد كردند.
اردلان، 25 ساله هم در شرح ماجرا گفت: من روز حادثه با ناصر در قهوهخانه نشسته بودم كه شهاب به سراغم آمد. او گفت با مردي به نام سعيد دعوا كرده و خواست به او كمك كنم تا بتواند سعيد را تنبيه كند كه قبول كردم. بعد همراه ناصر و شهاب به خانه سعيد رفتيم. البته حامد برادر شهاب هم همراه ما بود. وقتي وارد ساختمان شديم، ليلا در آپارتمان را برايمان باز كرد. شهاب به سرعت وارد اتاق خواب شد و با سعيد درگير شد. ما هم به هواخواهي شهاب وارد شديم. وقتي وارد اتاق شديم، شهاب شلواري را دور گردن سعيد پيچيده بود و ميكشيد. ما هم در كشيدن شلوار به او كمك كرديم تا اينكه سعيد فوت شد. بعد هم با ماشين شهاب جسد را به حوالي شهر آفتاب برديم.
بعد از كامل شدن تحقيقات، بخشي از پرونده براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران و بخش ديگر به دادگاه اطفال فرستاده شد. شهاب و اردلان به اتهام شركت در قتل عمد و ليلا به اتهام معاونت در قتل پاي ميز محاكمه ايستادند. اولياي دم در جلسه رسيدگي گفتند كه خواستهشان قصاص است. بعد از ختم جلسه بود كه شهاب و اردلان به قصاص و ليلا به 15 سال زندان و 99 ضربه شلاق محكوم شد.
بخش ديگر پرونده در مورد دو پسر نوجوان – حامد و ناصر- براي رسيدگي روي ميز قضات دادگاه اطفال قرار گرفت و دو متهم روز گذشته مقابل هيئت قضايي قرار گرفتند.
حامد در شرح ماجرا گفت من هنگام حادثه 17 ساله بودم و درك درستي از اتفاقي كه افتاد نداشتم. آن روز برادرم شهاب از من خواست براي كمك به او به خانه سعيد برويم. گفت كه با او اختلاف حساب دارد. وقتي وارد اتاق خواب شدم ديدم كه برادرم با سعيد درگير شده است. من شلواري را كه گوشه اتاق بود، به طرف برادرم انداختم. او هم شلوار را به دور گردن سعيد پيچيد و حادثه اتفاق افتاد.
ناصر هم در شرح ماجرا گفت: من هنگام حادثه 17 ساله بودم. تحت تأثير دوستانم راهي خانه سعيد شدم. من آن مرد را نميشناختم و دشمني هم با او نداشتم. راستش را بخواهيد جوگير شدم و به محل حادثه رفتم. وقتي وارد اتاق خواب شدم شهاب و دوستانم با سعيد درگير بودند. من هم به آنها كمك كردم و سر شلواري را كه به دور گردن سعيد پيچيده بود، كشيدم اما واقعاً نميدانستم كه چه اتفاق ناگواري در حال جريان است.
هيئت قضايي بعد از ختم جلسه وارد شور شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]