تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 3 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بر شما باد رجوع به كتاب خدا (قرآن) ... كسى كه به آن عمل كند از همه پيشى مى گيرد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1832956475




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

چرا 30 تیر تکرار نشد؟ - پایگاه اطلاع رسانی بلاغ مازندران


واضح آرشیو وب فارسی:بلاغ نیوز: از فردای ٣٠ تیر، دومین دوره نخست وزیری محمد مصدق آغاز شد؛ دورانی که با کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ پایان یافت و محمد علی موحد آن را ١٣ ماه نحس خوانده است.به گزارش بلاغ ، محسن آزموده: از فردای ٣٠ تیر، دومین دوره نخست وزیری محمد مصدق آغاز شد؛ دورانی که با کودتای ٢٨ مرداد ١٣٣٢ پایان یافت و محمد علی موحد آن را ١٣ ماه نحس خوانده است. در ٣٠ تیر گروه ها و اقشار مختلف مردم به خیابان ها ریختند و شعار «یا مرگ یا مصدق» را سر دادند، آنها خشمگین از برکناری مصدق و در نتیجه ناتمام ماندن سرنوشت نفت از سویی و انتصاب احمد قوام و صدور اعلامیه ناسنجیده او از سوی دیگر در پی اعلامیه آیت الله کاشانی و درخواست دیگر فعالان سیاسی به میدان آمدند و کار را یکسره کردند. حضور موثر و پرشور مردمی در ٣٠ تیر اما در طول ماه های بعد هیچگاه تکرار نشد، البته در این فاصله هر یک از احزاب و گروه ها از حزب توده گرفته تا برخی دیگر از گروه ها، توانستند در مقاطعی نیروها و هواداران خود را به خیابان بکشانند، اما هیچگاه این حضور با آن اجماع همگانی ٣٠ تیر رخ نداد. حالا ٦٤ سال از آن قیام ٣٠ تیر می گذرد و این پرسش همچنان به ذهن و ضمیر محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر و علاقه مندان به تحولات ایران فشار می آورد که چرا ٣٠ تیر تکرار نشد؟ چرا و چطور آن ائتلاف و اجماع پیشین بر سر اهداف نهضت ملی کردن صنعت نفت پدید آمد و از کجا و به چه دلایلی این توافق و اتحاد شکسته شد؟ آیا علت را باید در عوامل بیرونی خواند؟ آیا افراد و مسائل کوچک موثر بودند؟ آیا شکافی که بعد از ٣٠ تیر به آن شکل اساسی خود را هویدا ساخت، ناشی از تضادی ساختاری بود؟ و در نهایت اینکه آیا ٣٠ تیر تکرار شدنی بود؟ اگر آری چرا تکرار نشد؟  علیه جبرگرایی تاریخی پرداختن به این پرسش که «چرا ٣٠ تیر تکرار نشد؟» پیشاپیش متضمن این فرض است که ٣٠ تیر تکرارپذیر بود. این فرضیه که وقایع تاریخی، یعنی رویدادهایی که در گذشته رخ داده اند، می توانستند به شکل دیگری رخ دهند، در واقع مبتنی بر نفی جبرگرایی تاریخی (historical determinism) است. رویکرد جبرگرایانه به تاریخ، آن را جریانی قطعی، غیرقابل تغییر و در بیشتر موارد منطبق بر طرح و برنامه ای مشخص و قابل حدس تلقی می کند که در آن حوادث، بیش و پیش از آنکه محصول کنش انسان های با اراده و مختار باشد، در نتیجه روندهای کلان رخ می دهد و نقش عوامل انسانی (agents) در آن تا سر حد امکان کاهش می یابد.  جبرگرایی تاریخی البته کمتر خود را به این شکل صریح و مستقیم عرضه می کند و معمولا مدعای خود را در لفافه اصطلاحات پیچیده و انتزاعی عرضه می کنند، اما در نهایت یک نتیجه می گیرند، اینکه آنچه در تاریخ رخ داده، ضروری و لایتغیر بوده، به این معنا که انسان ها نمی توانند و نمی توانسته اند در تغییر مسیر وقایع نقشی ایفا کنند. بدون شک رویکرد ما به تاریخ به طور عام و به واقعه ٣٠ به طور خاص خلاف این دیدگاه است. به عبارت دیگر نوشتار حاضر بر این اساس مبتنی ست که نه فقط ٣٠ تیر تکرارپذیر بود، بلکه این اشتباه ها و موانع رفع شدنی بود که مانع از تکرار آن و شکست موضعی نهضت ملی شدن صنعت نفت در ٢٨ مرداد ١٣٣٢ در نتیجه فروپاشی اتحاد نیروهای ملی شد. مقاومت شکننده فروپاشی اتحاد نیروهای نهضت ملی کردن صنعت نفت پس از ٣٠ تیر را در واقع می توان در چارچوب نگاه جان فوران در کتاب مقاومت شکننده ارزیابی کرد. فوران در این کتاب با نگاهی به تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در سده های اخیر، نشان می دهد که می توان الگویی واحد را برای بزنگاه های مهم تاریخ معاصر ایران ترسیم کرد. در این الگو ایرانیان با همه تنوع قومی، قبیله ای، مذهبی، سیاسی، فرهنگی، طبقاتی، سنی و... در مواجهه با یک بحران سیاسی یا اجتماعی بنیان برافکن، اتحادی نانوشته اما کاربردی و موثر را شکل می دهند و وضعیت تاریخی را پیش می برند، اما دقیقا بعد از به ثمر رسیدن موفقیت اولیه شان، این ائتلاف از دست می رود و شکاف ها و اختلاف سلایق و علایق پر رنگ می شود، تا جایی که به شکست منجر می شود. این الگو دست کم در مورد دو بزنگاه مهم تاریخی ایران، یعنی انقلاب مشروطه و نهضت ملی کردن صنعت نفت صدق می کند. در هر دوی این رویدادهای تعیین کننده، ایرانیان با همه اختلاف ها و شکاف های طبیعی موجود، بر سر یک آرمان (اولی مشروطیت و دومی استقلال و حاکمیت ملی) با یکدیگر توافق کردند و با وجود موانع و مشکلات داخلی و خارجی فراوان، توانستند خواست خود را به منصه ظهور برسانند، اما دقیقا از فردای پیروزی، شکاف ها پر رنگ شد، تا جایی که در نهایت به شکست اتحاد و ناکام ماندن کل نهضت یا ناقص ماندن تحقق مطالباتش انجامید. تا جایی که به نهضت ملی بر می گردد، می توان قیام ٣٠ تیر ١٣٣١ را همان نقطه اساسی خواند که در آن اتحاد نیروهای ترقی خواه و مدافع حاکمیت ملی خود را به نمایش گذاشت. تا پیش از ٣٠ تیر، حتی حزب توده به عنوان گروه موثری که تا آن زمان تکلیف خود را با دولت مصدق مشخص نکرده بود و رفتاری دوگانه و در اکثر موارد ستیزه جویانه با آن داشت، به این نتیجه رسید که بهتر است از نهضت ملی دفاع کند. اما اتفاقا وقایع ١٣ ماه دوم نخست وزیری محمد مصدق نشان داد که اجماعی که در ٣٠ تیر به وقوع پیوسته سخت شکننده بوده است و دوام چندانی نداشته است. در جست وجوی علل درباره علل شکست نهضت ملی که یک نشانه آن تکرار نشدن ٣٠ تیر بود، بسیار نوشته شده است. طیف گسترده این اظهارنظرها از نظریه های توطئه و منسوب کردن همه علل شکست به عوامل بیگانه تا رویکردهای ذات گرایانه به انسان ایرانی و ممتنع دانستن امکان پیشرفت و توسعه برای او را در برمی گیرند. یعنی در یک سو، نگاه افراط گرایانه با نفی هر نوع نقدی به ایرانیان و عوامل داخلی، علت العلل مشکلات را در مداخلات استعمارگرایانه بیگانگان می داند و از سوی دیگر نگاه تفریطی، امکان هر گونه توسعه ای برای انسان ایرانی را ناممکن می داند. رویکرد محققانه اما با نفی هر دو دیدگاه توطئه جویانه یا ذات گرایانه از یکسو و با حفظ نگرش متعادل به دو عنصر کارگزارساختار از سوی دیگر می کوشد تصویری درست و تا سر حد امکان واقع گرایانه از ترتیبات نیروهای سیاسی و اجتماعی و علایق و خواست های ایشان ترسیم کند. در این نگاه، حتی از تعابیر ارزش داورانه ای چون «مرتجع» و «غربزده» برای توصیف جریان های سیاسی استفاده نمی شود و کوشش می شود در چارچوب رویکرد واقع گرا به سیاست، تنها از دو صفت واقع نمای تحول خواه و مدافع وضع موجود یاری گرفته شود. رویکرد پژوهش گرا صد البته مدعی بی طرفی در پرداختن به موضوع تحقیق نیست. بی طرفی گذشته از آنکه ممکن نیست، مطلوب هم نمی تواند باشد. در واقع نوشتار حاضر نهضت ملی کردن صنعت نفت را در چارچوب تلاش جامعه ایران برای نیل به حاکمیت ملی و مشروطه خواهی ارزیابی می کند، هدفی که بی تردید در سایه استقلال ملی و طرد مداخله بیگانگان محقق می شود. کوشش نهضت ملی برای ملی کردن نفت ایران و اخراج بیگانگان از عرصه سیاست در ایران را در بهترین حالت در همراهی با تلاش محمد مصدق در محدود کردن نقش شاه به سلطنت در چارچوب نظام مشروطه می توان فهمید. از این منظر است که نقش آفرینی نیروهای سیاسی در نهضت ملی و موافقت ها و مخالفت های موضعی یا همیشگی ایشان را بهتر می توان فهمید. آرایش نیروها در یک دسته بندی کلی در مواجهه با نهضت ملی با وام گیری از کتاب حاکمیت ملی و دشمنانش (فخرالدین عظیمی) می توان نیروهای سیاسی در نهضت ملی را به دو دسته تقسیم کرد: موافقان و مخالفان. هر کدام از این دو دسته خود از گروه ها و دسته های متفاوت و گاه متعارضی تشکیل شده بودند. مهم ترین بازیگران سیاسی ایران در سال های واپسین دهه پر تنش ١٣٢٠ عبارت بودند از: نیروهای ملی، نیروهای مذهبی، چپ گرایان و در راس ایشان حزب توده، شاه و طرفداران سلطنت و دربار، نیروهای بیگانه و نظامیان. با توجه به تفکیک کلی مذکور می توان این بازیگران را چنین تقسیم بندی کرد: موافقان حاکمیت ملی که شال نیروهای ملی و نیروهای مذهبی می شدند و مخالفان آنکه شامل شاه و طرفداران سلطنت و نیروهای بیگانه و نظامیان می شدند. نیروهای چپ در این تقسیم بندی موضعی پا در هوا و نامشخص داشتند که جلوتر به آن اشاره خواهد شد. اما پیش تر لازم به تاکید است هر کدام از این گروه ها خود از شاخه ها و زیرگروه های مختلفی تشکیل می شدند. مدافعان حاکمیت ملی  برای نمونه چنان که علی رهنما در کتاب نیروهای مذهبی در بستر حرکت نهضت ملی نشان داده، نیروهای مذهبی در مناسبت با این جریان را می توان به سه گروه اساسی تقسیم کرد: نخست آیت الله کاشانی و هوادارانش که با رویکردی کاملا سیاسی و صد البته عقیدتی از آغاز این نهضت وارد ماجرا شدند و نقش موثر و مهمی در پیروزی های نخستین نهضت ایفا کردند. این گروه در به ثمر رسیدن ٣٠ تیر نیز نقش موثر و اساسی داشتند، . از فردای ٣٠ تیر اما این گروه با مصدق و نیروهای ملی دچار اختلافات اساسی شدند. منحصر کردن این اختلافات در عوامل شخصی و منفعت طلبی های فردی، اشتباهی تاریخ نگارانه است. در واقع علت عمیق تر را باید در همان شقاقی بازجست که فردای مشروطه پدید آمد. گروه دوم از نیروهای مذهبی، هواداران آیت الله بروجردی رییس مقتدر و محترم حوزه علمیه قم بودند که تا جایی که می توانستند خود را از عرصه سیاست بیرون می کشیدند و تا جایی که می توانستند آشکارا وارد مناسبات سیاسی نمی شدند و می کوشیدند رویکردی پسینی نسبت به وقایع اتخاذ کنند و بالاخره جریان مذهبی سوم فداییان اسلام به رهبری شهید سید مجتبی نواب صفوی بودند که بیش از آنکه به ترتیبات سیاسی وقعی نهند، می کوشیدند بر اساس ترجیحات عقیدتی رفتار کنند. فداییان اسلام تا حدود زیادی تکروی می کردند و به سختی با سایر نیروها همراه می شدند، مواضع شان بیش از آنکه از معادلات سیاسی بهره گیرد، ناشی از آرمان خواهی شان بود و به همین خاطر نیز با مصدق و حتی با سایر نیروهای مذهبی موضع یکسانی نداشتند. همین تنوع رویکرد را در جریان چپ نیز می توان بازجست. مهم ترین نماینده این جریان حزب توده (تاسیس ١٣٢٠) بود که حتی اگر به روابط نامشخصش با بلوک شرق و در راس آن سردمداران حزب کمونیست در شوروی وقعی نگذاریم، باز نمی توانیم از موضعش در قبال نهضت ملی دفاع کنیم. سنجیده ترین تحلیل درباره نقش آفرینی این گروه در قبال نهضت ملی را که تاکنون به نگارش درآمده، محافظه کارترین آنها نیز هست. در این تحلیل که مازیار بهروز، مورخ ایرانی مقیم خارج از کشور آن را در کتاب شورشیان آرمانخواه عرضه کرده، حزب توده از اتخاذ یک سیاست مشخص و پیشرو در قبال نهضت ملی ناتوان بود.  حزب توده به طور مشخص تا پیش از ٣٠ تیر به جای همراهی با نهضت ملی منتقد سرسخت آن بود، در نشریات و اعلامیه هایش به مصدق و همراهان آن می تاخت و او را به انحای مختلف به بیگانه دوستی یا طرفداری از امپریالیسم یا سلطنت محکوم می کردند. اتفاقا حزب توده بر خلاف باقی جریان های متحد در رویکرد کلی موافقان حاکمیت ملی که بعد از ٣٠ تیر از آن گسستند، بعد از ٣٠ تیر بیش از پیش بر همراهی خود از مصدق تاکید کردند و به دفاع از او پرداختند؛ دفاعی که مصدق هیچگاه نتوانست به طور اساسی به آن اعتماد کند، چرا که به خوبی پیشینه این گروه و بنیادهای نگرش سیاسی ایشان را می شناخت و می دانست که نمی تواند به آنها اتکا کند. در جبهه مخالفان تنوع و تغییر دیدگاه در میان مخالفان حاکمیت ملی و در نتیجه نهضت ملی اما به تنوعی که بدان اشاره شد، نیست. در راس مخالفان حاکمیت ملی شاه و دربار قرار می گیرد. طبیعی است که جایگاه سلطنت به عنوان آماج اصلی طرفداران مشروطه و مخالفان استبداد، بیشترین تلاش را برای حفظ و احیای موقعیت پیشین خود می کند. شاه جوان ایران بعد از سرنگونی پدرش و با حمایت مستقیم بیگانگان بر تاج و تخت نشست. تمام هم و تلاش او در طول دهه ١٣٢٠ احیای جایگاه پدر مخلوعش بود، از طریق سازوکارهایی مختلف از جمله گسترش اختیاراتش در قانون اساسی، ایجاد رابطه با غرب، تاسیس مجلس سنا و... درباریان طرفدار شاه و منتفعان از نهاد سلطنت و دربار نیز به روش های مختلف در تضعیف نهضت ملی و نادیده گرفتن حاکمیت ملی می کوشیدند. دیگر گروه موثر در مناسبات سیاسی، نظامیان بودند که بیشترین ایشان به دلایل طبقاتی و خانوادگی، از مخالفان نهضت ملی بودند. ایشان عمدتا پشت سر سلطنت بودند. بررسی خاستگاه اجتماعی ایشان و وابستگی های تاریخی آنها به سلطنت به ویژه در دوره رضاشاه در این مجال نمی گنجد. بالاخره لازم است به نقش بیگانگان در سرنوشت سیاسی نهضت ملی اشاره کرد. چنان که یرواند آبراهامیان از منظری و مارک گازیروسکی از چشم اندازی دیگر نشان می دهند، موضع غرب در قبال نهضت ملی از آغاز روشن بود.  روشن است که بریتانیا به عنوان طرف دعوای ایران در سر مساله نفت، از آغاز هواخواه سرنگونی دولت مصدق بود. این را حتی مرور روند مذاکرات در گزارش محمد علی موحد نیز نشان می دهد. اما اینکه امریکا در دور نخست (به طور تقریبی تا پیش از ٣٠ تیر) به دنبال راه حلی برای مساله می گشت، موضوعی مورد مناقشه است. آبراهامیان در کتاب کودتا نشان می دهد که مساله غرب با ایران بیش از آنکه به بهانه نگرانی از گسترش کمونیسم محدود شود، به موضوع «کنترل» نفت و سرنوشت آن باز می گشت. بگذریم که تا جایی که به حاکمیت ملی ایران مربوط می شود، غرب دست کم از میانه عصر قاجار، یکی از اصلی ترین بازیگران سیاست داخلی ایران تلقی می شد. تا پیش از انقلاب اکتبر روسیه در ١٩١٧، به دلیل وجود دو نیروی متقابل روس و انگلیس، این حضور پر کشاکش بود، اما بعد از آن، بریتانیا و بعد امریکا، خود را نیروهای بلامعارض در عرصه سیاست داخلی ایران احساس می کردند و نمی خواستند به سادگی این جایگاه را از دست بدهند. گذشته از اختلاف ها و رقابتی که میان بریتانیا به مثابه استعمار پیر و امریکا به مثابه نیروی تازه نفس در این زمینه وجود داشت، این هر دو در اصل حفظ پایگاه غرب در ایران توافق داشتند. بهترین شاهد آن نیز برنامه ریزی برای کودتا بود.  در این میدان نیروها یک دسته مهم دیگر را نیز باید افزود، آنها که از همان آغاز در همراهی شان با نهضت ملی می توان تردید کرد و بهترین گواه این امر نیز بررسی عملکردشان است. در راس این گروه به نام هایی چون مظفر بقایی، ابوالحسن حائری زاده، حسین مکی و... بر می خوریم. چنان که گفتیم، حتی در همراهی آغازین این گروه با نهضت ملی می توان تردیدهایی روا داشت اما حتی اگر بخواهیم موضعی متساهل تر اتخاد کنیم، همسو با فخرالدین عظیمی در کتاب مذکور می توان گفت: «اینان که نقش مهمی در پدید آوردن جنبش ملی ایفا کرده بودند، نقشی بس مهم تر در از میان بردن آن بازی کردند. این گروه به مخالفان مصدق بدل شدند. دشمن کامی آنان کار دشمنان دیگر مصدق را بسیار آسان کرد... این یاران پیشین از ابراز هیچ انتقاد گزنده ای نسبت به مصدق فروگذار نکردند اما در کمتر موردی پیشنهاد تامل آمیز و سازنده ای به او دادند. آنان درباره مسائل پیچیده ای مانند موضوع نفت، دشواری های اقتصادی، نظم و قانون، یا لوازم و مقتضیات یک نظام سیاسی مشروطه کارآمد، سخن و اندیشه مثبت و درخوری برای عرضه نداشتند و از حد سخنان کلی و شعار فراتر نمی رفتند.» بار دیگر: چرا سی تیر تکرار نشد؟ با در نظر آوردن آنچه درباره آرایش نیروهای سیاسی در جریان نهضت ملی بدان اشاره شد، بهتر می توان به پرسش نخستین بحث بازگشت. ٣٠ تیر در واقع نقطه تلاقی ائتلاف نیروهای خواهان حاکمیت ملی بود. واقعیت این روز و رخدادی که در آن به وقوع پیوست، به روشنی نشان می دهد که نیروهای تحول خواه و خواهان حاکمیت ملی در صورت اتحاد و توافق می توانند موفق شوند و هیمنه سنگین مخالفان نهضت را با چالش مواجه کنند و آن را وادار به عقب نشینی کنند. اما مساله بر سر آن است که این اتحاد به دلایل ساختاری و بنیادین دوام ندارد.  قبل از اشاره به علت اساسی این فقدان، اشاره ای به دوام اتحاد نیروهای مخالف حاکمیت ملی ناگزیر است. به تعبیر روشن تر، هر اندازه که ائتلاف نیروهای موافق حاکمیت ملی شکننده و بی ثبات است، اتحاد نامیمون استبداد طلبان و دشمنان حاکمیت ملی محکم و با دوام است. صاحبنظران یک علت عمده را در ریشه دواندن تاریخی نگره و نهاد استبداد در بافتار فرهنگی-اجتماعی و سیاسی ایران می دانند. از دید ایشان استبداد تاریخی واقعیتی تلخ و پیچیده است که به انحای گوناگون در سطوح مختلف اندیشه و کردار و گفتار ایرانیان پنهان شده و به طرق مختلف خود را بازتولید می کند. از سوی دیگر حضور موثر بیگانگان را نباید نادیده گرفت. بدون برنامه ریزی های دقیق ایشان و حمایت شان از استبداد، امکان کودتا علیه دولت متصور نبود. این البته به معنای نادیده گرفتن اشتباه های انکار ناپذیر دولت و مصدق و یارانش نیست. مساله اساسی تر از منظر این نوشتار را باید در شقاقی دانست که فردای انقلاب مشروطه نیز هویدا شد. شکاف میان سنت و تجدد که در فقدان تلاش برای صورت بندی مفهومی نظری دقیق آن، در میدان عمل به نزاع میان طرفداران سنت و طرفداران تجدد منجر شد. بدون اینکه بخواهیم کلیت تاریخ را به نزاع اندیشه ها و ایده ها فروکاهیم، نمی توانیم از نقش آن در بازیگری نیروهای سیاسی اعم از فردی و جمعی عزل نظر کنیم. اینکه گروه هایی از همراهان نهضت ملی در روز ٣٠ تیر به فرمان آیت الله کاشانی تا مرز باختن جان به میدان می آیند، واقعیتی انکار ناپذیر است.  در چنین شرایطی پرسش کلیدی آن است که چرا از فردای ٣٠ تیر میان طرفداران ایشان و طرفداران مصدق شکاف می افتد؟ آیا نباید مساله فراتر از منفعت طلبی ها و جاه طلبی های شخصی در اختلاف دو دیدگاه تلقی کرد؟ همچنان که در مشروطه، فردای پیروزی سی تیر نیز شقاقی اساسی در مقام نظر بار دیگر خود را آشکار کرد؛ شکافی که در واقع وجود نداشت و ندارد اما در فقدان مبنای نظری، مدام خود را پدیدار (phenomenon) می سازد. در مقام جمع بندی، این نوشتار بر آن است که ٣٠ تیر نمایانگر خواست ملتی است که خواهان حاکمیت ملی است، واقعیتی که در طول تاریخ ایران تا آن زمان تجربه نشده بود. به همین خاطر نیروهایی که به هدف آن با هم ائتلاف کردند، بعد از پیروزی های اولیه، بر سر تعبیر و تفسیر آن دچار اختلاف نظر شدند. ایشان در اکثر مواقع به بازتولید آنچه در ذهنیت تاریخی ایشان حک شده، یعنی استبداد، پرداختند و همان چیزی را بر ساختند که در مقام نفی آن برخاسته بودند. بر عکس استبداد واقعیتی است که تاریخ ایران با آن ناآشنا نیست، به همین دلیل است که نیروهای استبداد در حفظ اتحاد خود متحد عمل کردند و به راحتی توانستند از سازوکارهای آشنا و کهن برای پیشبرد هدف شان یعنی حفظ استبداد بهره بگیرند. قیام ملی سی ام تیر حمیدرضا خادم حدود یک سال و چهار ماه پس از ملی شدن صنعت نفت، قیامی در کشور رخ داد که می توان آن را به عنوان یکی از مهم ترین رویدادهای حاصل از اراده ملت و تاثیرگذاری آنان بر تحولات سیاسی و مدنی ایران دانست، چراکه ملت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در یک جناح و دربار با حمایت برخی دولت های غربی در جناح دیگر، مبارزه ای نابرابر را آغاز کردند ولی این اراده ملت و موج وطن خواهی و مدنیت درس گرفته از مشروطیت بود که با پیروزی خود این روز را برای همیشه در تاریخ ایران به ثبت رساند. گذری بر سی تیر در اواسط تیرماه و پس از انتخابات مجلس شورای ملی و استقرار نمایندگان مجلس هفدهم به ریاست سید حسن امامی و کارشکنی های آنان و دربار در راه نهضت ملی به راه افتاد، دکتر محمد مصدق با توجه به رد درخواست لایحه اختیارات و وزارت جنگ با ارسال نامه ای استعفا داد. مصدق در این نامه نوشت: «چون در نتیجه تجربیاتی که در دولت سابق به دست آمده پیشرفت کار در این موقع حساس ایجاب می کند که پست وزارت جنگ را فدوی شخصا عهده دار شود و این کار مورد تصویب شاهانه واقع نشد، البته بهتر آن است که دولت آینده را کسی تشکیل دهد که کاملا مورد اعتماد باشد و بتواند منویات شاهانه را اجرا کند. با وضع فعلی، ممکن نیست مبارزه ای را که ملت ایران شروع کرده است پیروزمندانه خاتمه دهد.» دکتر محمد مصدق محمدرضا شاه با دریافت این متن که گویی در انتظار آن، لحظه شماری می کرد، بلافاصله استعفای دکتر مصدق را پذیرفت و با توجه به مشاوره رایزن سفارت انگلیس ساموئل فام و سفیر امریکا هندرسن هرچند مخالف نخست وزیری قوام السلطنه بود ولی با قول قوام در این باره که در انتخاب کابینه حتما بر طبق صلاحدید شاه اقدام خواهد شد، با نخست وزیری وی موافقت و مجلس نیز در جلسه غیرعلنی در تاریخ بیست و شش تیرماه ١٣٣١ به نخست وزیری قوام رای مثبت داد. اعلامیه قوام فردای آن روز که خبر نخست وزیری احمد قوام در جراید منتشر شد وی از طریق اعلامیه شدیداللحنی در رادیو این گونه اعلام موضع کرد: «ایران دچار دردی عمیق شده و با داروهای مخدر درمان پذیر نیست... من به همان اندازه که از عوامفریبی در امور سیاسی بیزارم در مسائل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع سیاه را تقویت نموده اند لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته، زحمات بانیان مشروطیت را به هدر داده اند.  وای به حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من خلل نمایند و در راهی که در پیش دارم مانع بتراشند یا نظم عمومی را بر هم بزنند. این گونه آشوبگران با شدیدترین عکس العمل از طرف من روبه رو خواهند شد و چنان که در گذشته نشان داده ام بدون ملاحظه از احدی و بدون توجه به نام و موقعیت مخالفین کیفر اعمال شان را در کنارشان می گذارم. حتی ممکن است تا جایی بروم که با اکثریت پارلمان دست به تشکیل محاکم انقلابی زده روزی صدها تبهکار را از هر طبقه به موجب حکم خشک و بی شفقت قانون قرین تیره روزی سازم. به عموم اعلام می کنم که دوره عصیان سپری شده و روز اطاعت از اوامر و نواهی حکومت فرا رسیده است. کشتی بان را سیاستی دگر آمد.» واکنش کاشانی این مواضع شدید باعث واکنش تند مردم و حامیان نهضت ملی شد و بر این اساس بود که آیت الله کاشانی در پاسخ به اعلامیه قوام طی مصاحبه ای اظهار داشت: «سیاستی که قرون متمادی دولت های مزدور را بر سر کار می آورد بالاخره حکومت مصدق را که بزرگ ترین سد راه خود می دانست برکنار و درصدد برآمد عنصری را که در دامان خیانت و دیکتاتوری و استبداد پرورش یافته و تاریخ حیات سیاسی او سرشاراز خیانت و ظلم و جور است و بارها امتحان خوددست به اعتصاب و اعتراض زده بودند و در تمامی ایران به صورت پراکنده با نیروهای نظامی درگیر بودند در روز سی ام تیر دست به اعتصابی گسترده و فراگیر زدند و چنان سطح شهرها و خیابان ها را پر کردند که دیگر حکومت تاب مقاومت در برابر آن را نداشت چراکه این بار اعتصاب و اعتراض به جز تهران به شهرهای مشهد، اصفهان، آبادان، همدان، تبریز، شیراز و... نیز کشیده شده بود. ده ها نفر از مردم و مبارزان نهضت ملی در این روز به دست نیروهای نظامی کشته شدند ولی مجاهدت ها و رشادت های در نهایت به نتیجه رسید و محمدرضاشاه، قوام را وادار به استعفا کرد و مجددا مصدق با کسب اکثریت آرا توسط مجلس به نخست وزیری منصوب و در ماده واحده ای به اتفاق آرا تصویب کرد که قیام سی ام تیر که در سراسر کشور صورت گرفت قیام مقدس ملی نام گیرد و شهدای آن شهدای ملی خواهند بود. این بار دکتر مصدق به پشتوانه ملت ایران با اقتدار به نخست وزیری بازگشت و از این ابزار با قدرت در جهت تامین منافع ملی و حقوق ملت استفاده کرد. وی در بازگشت به خواسته های خود رسید، کفیل وزارت جنگ شد و نام آن را به وزارت دفاع تغییر داد، وزارت بهداری را با کاهش هزینه های دربار تقویت کرد، شاه را از ارتباط مستقیم با دیپلمات های خارجی منع ساخت، مطبوعات را آزاد و در جهت آزادی بیان و پیشبرد مردمسالاری از هیچ کوششی دریغ نکرد، افراد وابسته را از کابینه اخراج کرد و اشرف خواهر شاه را مجبور به ترک ایران کرد. دکتر مصدق در روز سی ام تیر خطاب به مردم که در برابر منزل وی تجمع کرده بودند با چشم گریان گفت: «ای کاش مرده بودم و ملت ایران را اینچنین عزادار نمی دیدم... ای مردم، من به جرات می گویم استقلال ایران از دست رفته بود ولی شما با رشادت خود آن را گرفتید.» مصدق در وصیتنامه اش خواسته بود که در ابن بابویه، در کنار کسانی که در سی ام تیرماه از دولت او دفاع کرده و به شهادت رسیده بودند، دفن شود ولی این امر با مخالفت شدید دربار تحقق نیافت.


شنبه ، ۱۶مرداد۱۳۹۵


[مشاهده متن کامل خبر]





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بلاغ نیوز]
[مشاهده در: www.tnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 74]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن