واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: ایران و عربستان از زمان شکلگیری حکومت سعودی در اوایل دهه 30 با کمک استعمار انگلیس، هیچگاه روابط گرم و صمیمانه نداشتهاند، زیرا انگلیس اینگونه به حکومت سعودی القا کرده بود که عربستان باید نقش محوری در جهان اسلام داشته باشد.
از سوی دیگر سعودیها به لحاظ ایدئولوژیکی وابسته به تفکر وهابی بودند و خشونتطلبی وهابیها از پایههای قدرت سعودیها برای حکومت بر عربستان بود و بهوسیله همین ابزار توانستند با بیرون راندن مدعیان، حکومت را در کل سرزمین عربستان بهدست بگیرند. این مساله البته مورد حمایت انگلیس نیز بود چون اقدامات وهابی سبب میشد چهرهای خشن از اسلام در دنیا به نمایش گذاشته شود و اساسا ارائه چهرهای اصیل از اسلام با تکیه بر جوهر مقاومت، منافع بریتانیا را در کشورهای مستعمره به خطر میانداخت اما در سوی دیگر ماجرا ایران قرار داشت که صرفنظر از دولتها و حکومتهایی که زمام ایران را به عهده داشتند، جامعه ایران قرائتی بسیار متفاوت با قرائت وهابیون از اسلام داشت. به همین دلیل روابط ایران و عربستان در دوره پهلوی اول هیچ وقت گرم نشد و حتی در مقاطعی مثل رویداد گردن زدن زائر ایرانی به نام ابوطالب یزدی در مراسم حج، چندسالی قطع شد. در زمان پهلوی دوم، عربستان به خاطر گسترش روابط خود با آمریکا در دوره روزولت، رئیسجمهور ایالات متحده به عنوان متحد استراتژیک آمریکا مطرح شد و از سوی دیگر ایران نیز با توجه به ظرفیت های ژئوپلتیکی و توانمندیهای فرهنگی و تمدنی، مورد توجه آمریکا و متحد اصلی این کشور قلمداد میشد و این مساله باعث شد عربستان به ایران به عنوان یک رقیب جدی در منطقه نگاه کند. بعد از پیروزی انقلاب، زمامداران سعودی گرچه ابتدا به خاطر کنار رفتن رقیبی سرسخت خوشحال بودند اما رفتهرفته از صدور ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی نگران شدند. انقلاب ایران براساس آموزههای امام راحل قرائتی رحمانی، ظلمستیز و عدالتخواه از اسلام ارائه کرده بود و این روایت به ذائقه سعودیهای وهابیمسلک خوش نیامد و بنابراین روابط خصمانهای را با ایران آغاز کردند. با این وصف از زمان شکلگیری انقلاب اسلامی تا دوران حکومت ملک عبدالله بهدلیل ویژگیهایی چون شیخوخیت، سن بالای شاهان و ولیعهدهای سعودی و نگاه قبیلهگرایی، عربستان تلاش میکرد در کنار حفظ خصومت خود با انقلاب اسلامی، تنشهای موجود را مدیریت کند و حتی بعد از حج خونینی که رخ داد و روابط میان دو کشور سه سال قطع بود، (چنانچه در خاطرات دکتر ولایتی، وزیر امور خارجه وقت ایران آمده) اقداماتی از سوی دستگاه دیپلماسی عربستان صورت گرفت تا به شیوهای دیپلماتیک زمینه برای برقراری مجدد روابط فراهم آید. حتی در دوره ملک عبدالله و با حضور وی در کنفرانس کشورهای اسلامی در ایران، تحرکاتی برای رفع تنشها نیز صورت گرفت. با اینحال تنشها همچنان بهدلیل نوع نگاه استقلالطلبانه ایران و رویه دنبالهروانه عربستان از سیاستهای آمریکایی در منطقه باقی بود و آمریکاییها هم در تلاش بودند تا با فتنهانگیزی بر تیرگی روابط میان این دو کشور مهم اسلامی بیفزایند. اما در دوره ملک سلمان، روند فزاینده تنشها سرعت بیشتری گرفت. سلمان بهدلیل کهولت، زمام امور را به پسرش محمد بن سلمان سپرد و او هم بهخاطر مسافرتهای زیاد به آمریکا بشدت تحت تاثیر نومحافظهکاران و نئوکانها قرار داشت و واضح است که یکی از اهداف تندروهای جمهوریخواه، تلاش برای ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی ایران است. در عین حال باید توجه داشت نسل اولیه فرزندان سعودی که دچار کهولت سن هستند با روشهای محمد بن سلمان همراه نیستند و به همان روشهای سنتی پایبندند. آنها معتقدند که در عین مرزبندی با سیاستهای ایران در منطقه باید در مواجهه با جمهوری اسلامی به گونهای رفتار کرد که این نوع رفتارها باعث تنش بیشتر در منطقه نشود. البته محمد بن سلمان برای خنثی کردن حرف آنان، اعمال سیاستهای تند و خشن خود را در دشمنی با ایران و حمایت از تروریستها و ستیزهجویان در یمن، عراق و لبنان تشدید کرده است. حکومت عربستان همچنین برای راضی نگه داشتن آمریکا و با توجه به دشمنی ایالات متحده با نظام جمهوری اسلامی، سیاست مواجهه تنشآمیز با ایران را در پیش گرفته است و حتی در ادامه این مسیر ابایی ندارد که به اصلیترین دشمن ایران، یعنی اسرائیل نزدیک شود اما سوال مهم این است که عربستان با توجه به هزینههای فراوانی که در تشدید دشمنی با ایران به لحاظ مالی و سیاسی متحمل شده تا کی میتواند به این روند ادامه دهد. اتخاذ چنین رویهای از سوی عربستان در حالی صورت میگیرد که سیاستهای این کشور در بحرین، سوریه و عراق با مقاومت دوستان ایران با شکست مواجه شده است. عربستان برای سرپوش گذاشتن روی این ناکامی درصدد است ایران را به دخالت در امور داخلی کشورهای عربی متهم کند که البته این سیاست هم نتیجه لازم را در پی نخواهد داشت. از سوی دیگر باید توجه داشت کشورهای کوچک عربی که دنبالهرو سیاستهای عربستان در منطقه هستند، باید متوجه این موضوع باشند که در صورت تشدید تنش یا بهبود روابط میان ایران و عربستان، آنها بیش از دیگران خسارت میبینند. چون تنشها دامن آنها را نیز خواهد گرفت و در صورت بهبود روابط، اعتبار سیاسی آنان بهواسطه دنبالهروی از سیاستهای منطقهای عربستان خدشهدار خواهد شد. دکتر علیرضا شیخ عطار - سفیر پیشین ایران در آلمان
دوشنبه 11 مرداد 1395 ساعت 07:46
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]