واضح آرشیو وب فارسی:دکتر سلام:
چرا خردسالان از مراجعه به پزشک واهمه دارند علت این ترس چیست چرا با شنیدن نام پزشک هراس و اضطاب به سراغشان می آید با چه روش هایی می توانیم از ترسیدن آن ها بکاهیم پیشنهادات مختلف روانشناسی در این زمینه را با هم مرور می کنیم کودکانی که به هر دلیل از نام پزشک فراری می شوند باید با مراجعه به یک روانشناس، مراحل درمان را پشت سر بگذارند. کودک به سختی زمین خورده بود. درد زیادی داشت و از خونی که از چانه اش می ریخت به شدت ترسیده بود، در مراجعه به بیمارستان درد بخیه را تحمل کرد اما درست هنگامی که کمی آرامتر شده بود در میان نگرانی و اعتراض مادر که اضطرابش را بیشتر می کرد، او را روی تخت خواباندند و بخیه چانه اش را شکافتند. این گوشه ای از رنج صدرا، کودک شش ساله اصفهانی است که مدتی پیش روح جامعه را به شدت آزار داد و سپس به آرامی به فراموشی سپرده شد. چند روز پیش باز هم مادری با ناز و نوازش بسیار دخترش را که مانند بسیاری از کودکان از پزشک می ترسید به دندانپزشکی برد اما بعد از ساعتی آثار ضرب و شتم را بر صورت و بدن او مشاهده کرد. به گفته مادر یسنا دندانپزشک گفته بود او از دندانپزشکی می ترسیده و من به شیوه خود او را آرام کردم. آرامشی که به گفته پدر کودک او را حتی از نام دکتر فراری داده است. بر روان کودکان آسیب دیده چه گذشته است؟ چقدر زمان نیاز است که این روح و جسم ضربه دیده التیام یابد؟ آیا کودک باز به دنیای شر و شور و شادی کودکی برخواهد گشت؟ حمیدرضا خوشنویس، روانشناس کودک در رابطه با آسیب هایی که در این دو حادثه و مسائل مشابه به روان کودک وارد می شود، می گوید: یکی از نیازهای اساسی کودک نیاز به امنیت است زیرا کودک ایگوی (خود) قویی ندارد و نمی تواند از خود دفاعی داشته باشد و در موقعیت های تروماتیک یا ترسناک از لحاظ روانی به شدت آسیب می بیند. وی می افزاید: کودک نبود امنیت و ناکامی در روابط را تجربه کرده و به خاطر سیستم دفاعی ضعیفی که دارد، نمی تواند خشم خود را ابراز کند، در نتیجه لایه ای به نام ترس بر روی خشم خود می کشد و در دنیای ترس باقی می ماند. دنیای ترس سطح استرس و اضطراب بالایی را برای فرد ایجاد می کند.
این کارشناس ارشد روانشناسی با تاکید بر اینکه کودک آسیب دیده تا زمانی که زنده است هنگامی که با موقعیت خشم مواجه می شود در ناخودآگاه، ترس را تجربه می کند می گوید: فرد در این مواقع دچار اختلال اضطراب می شود و این اختلال همه کارکردهای طبیعی یک فرد را مختل می کند، کارکردهایی مانند تغذیه، خواب، ارتباطات، رشد روانی و … که در نهایت می تواند خطرناک نیز باشد. خوشنویس با بیان اینکه در زمان کودکی با گرفتن امنیت کامل از والدین می شود این اختلال را مدیریت کرد و کاهش داد می گوید: اگر درمان به خوبی صورت گیرد می توان امیدوار بود کودک با سرعت بیشتری به بهبودی روانی برسد، گرچه بهبود روان و التیام در هر صورت زمان بر نیز خواهد بود. همچنان که در دردهای جسمی نیز اگر شکستگی استخوان رخ دهد برای بهبودی به زمان نیاز خواهیم داشت. این روانشناس نقش والدین را در این رابطه بسیار مهم می داند و می افزاید: والدین برای کمک به کودک آسیب دیده حتما باید آموزش های رفتاری و گفتاری با این کودک را ببینند و به یک والد آگاه و توانمند تبدیل شوند تا بتوانند به کودک کمک کرده و با هوشمندی، دقت داشته باشند تجربه این چنینی دوباره برای کودک رخ ندهد که احتمال ترمیم روحیه بسیار سخت خواهد شد. خوشنویس می گوید: کودکی که چنین آسیبی می بیند تا مدت ها از پزشک فراری و ترسان خواهد بود. اگر امر اضطراری پزشکی پیش بیاید و کودک نیاز فوری به درمان داشته باشد به هیچ وجه نباید با اجبار او را به نزد پزشک برد و حتی بهتر است هنگامی که کودک در خواب عمیق است مورد معاینه قرار گیرد زیرا آسیب روانی برای بهبود مانند آسیب جسمی و حتی بیش از آن به زمان نیاز دارد و دوره نقاهت برای کودک حتما باید در نظر گرفته شود.
وی با بیان اینکه ممکن است خانواده ای که حداقل تمکن مالی لازم برای برای بخیه صورت را نداشته است اکنون بدون حمایت رها شده باشد می گوید: والدین هر کودکی که دچار اینگونه آسیب شده و توان یا موقعیت استفاده از روانشناس را ندارند می توانند برای بهبودی فرزندشان از خدمات رایگان روانشناسی 1480 بهره گیرد. میزان،
11 مرداد 1395
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دکتر سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 83]