واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز: «پُشت پا» زدن به حزب بعد از عبور از سد انتخابات/حزبی نبودن گریبانگیر فراکسیون امید شده است؟
«حزب گرایی» در ایران، دغدغهای که بر دوش سیاستمداران به خصوص در ایام انتخابات سنگینی میکند اما تاکنون این دغدغه، نتوانسته است از قواره حرف فراتر رفته و چارهای برای آن اندیشیده شود.
به گزارش نامه نیوز، اصل بیست و ششم قانون اساسي، آن بخشي از قانون است كه با تأكيد بر اينكه نكته كه «احزاب، جمعیتها، انجمن های سیاسی و صنفی و انجمنهای،اسلامی یا اقلیتهای دینی شناخته شده آزادند، مشروط به این که اصولاستقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهور اسلامی را نقض نکنند.»، به فعاليت احزاب رنگ و روي قانوني ميدهد.
اما با وجود این اصل قانوني در زمینه فعاليت احزاب در كشور، معدود احزابی بودند که توانستند وارد جریان سازیهای سیاسی شوند و خود را فقط محدود به رقابتهاي انتخاباتي و حرف و حديثهاي حمايت از كانديداها نکنند بلکه به صورت مستمر و مداوم کار تشکیلاتی و حزبی کنند. همین امر هم سبب شده است که در ادوار مختلف انتخابات افراد در بحبوحه انتخابات وارد بازی های حزبی می شوند تا از این طریق خود را در لیستهای حزبی بگنجاند ولی ورود به نهادهای سیاسی و فراموش کردن حزب همانا. گویی نشستن بر صندلی شورای شهر یا مجلس یا حتی ریاست جمهوری گَرد فراموشی را بر سر سیاسیون می ریزد و فراموش می کنند با تکیه بر چه حزب و تشکیلاتی وارد آن نهاد شده اند. همین افراد هم هستند که سریعا نواي تكراري«مستقل بودن» و «نبود وابستگي حزبي» را سر می دهند. با وجود این امر، باز هم احزاب و گروه های مختلف سياسي در فراز و فرودهاي انتخابات مختلف، تلاش ميكنند تا با حمايت از چهرههاي سياسي، وزنه خود را به رخ یکدیگر بكشند، هرچند در مواردی با فرجامی به نام، «پشت پا خوردن» روبرو می شوند. از انتخاب رئيس دولت براي صندلي پاستور گرفته تا افرادی که با تکیه بر لیست حزبی وارد شوراي شهر و مجلس شدند، هر يك از این نهادها در دورههاي مختلف سپهر سياست كشورمان با شوك روي گرداني منتخبان از احزاب «حامي» شان رو به رو شدهاند. *روي گرداني از حاميان سياسي روايت مشابه روساي جمهور اصلاحات و مهروزي از خاتمي گرفته تا احمدينژاد و روحاني، هر يك براي ورود به ساختمان پاستور، حمايت جناحهاي مختلف را به همراه داشتند. خاتمي برخواسته از بدنه اصلاح طلبي، احمدينژاد با تكيه بر عصاي اصولگرايي و نيز روحاني بر خلاف بِرند اصولگراييش با حمايت پر رنگ اصلاح طلبها و میانه روها، توانستند عباي رئيس دولت را بر دوش خود بیندازند. اما تجربه تاريخي حداقل در رابطه با روساي دولت «اصلاحات» و« مهرورزي» نشان داده كه از قضا این روسای جمهور،در مقاطعی وارد روابط کج دار مریز با احزاب پشتیبان خود شده ند. دور اول رياست جمهوري خاتمي و احمدينژاد در آرامش سپری شد، اما اين دو رئيس جمهور، آهسته آهسته، هر چه به پايان 4 سال اول رياست شان بر پاستور نزديك شدند، آتش اختلافشان با احزاب و گروههاي حامي شان شعله ورتر شد. چه آنكه خاتمي كه روزي به عنوان كانديداي بالامنازع اصلاح طلبان وارد گود رقابت شده بود، در ماههاي پاياني دور اول رياست جمهوريش، روابط نه چندان خوبی با برخی تشکیلات اصلاح طلب داشت. اين اختلافها تا جايي پيش رفت كه بنابر روايت باهنر، خاتمي در آن سالها حتي زبان به انتقاد از اصلاح طلبان نيز گشوده بود و در جلسهاي عنوان می کند «من به این ها(تحكيم وحدت) گفتم شما 2،3 یا 5 میلیون رای دارید. بیایید و رای هایتان را ببرید و بگذارید خاتمی با بقیه 15 میلیون رای خود حکومت کند.» احمدينژاد نيز چنين داستان مشابهي با اصولگراها داشت. او كه سال 82 طعم حمايت اصولگرايان را با حضور در ليست آبادگران براي دستيابي به سمت «شهردار پايتخت»، چشيده بود، در انتخابات نهم رياست جمهوري نيز، به عنوان چهرهاي اصولگرا وارد گود رقابت شد. اما رفاقت او با جناح و گروههاي اصولگرا چندان پايدار نماند و دوران سرخوشي آنها خيلي زود به دوران زد و خورد سياسي تبديل شد. نزديكي احمدينژاد به مشائي و ظهور پديده «جريان انحرافي» در ادبيات سياسي كشورمان، را بايد منشاء اين اختلافها دانست. احمدينژاد هم كه ديگر جاي پاي خود را در پاستور محكم كرده بود، از اصولگراياني كه براي رياست او هزينه كرده بودند، روي گرداند و اين ساز مخالفت با اصولگرايان به حدي رسيد كه او در انتخابات مجلس دهم، در توصيف فعاليتهاي انتخاباتي اصولگرايان گفت:« عدهاي دور هم می نشینند و فهرست می بندند و فکر می کنند مردم به آنها رای خواهند داد. آنها نه شعار دارند و نه برنامه. از نظر من اصولگرایی مرده است و باید خون تازه ای در جریان حامی انقلاب دمیده شود.» *ورود به شورا با بليط اصلاح طلبان و رای در جیب اصولگرایان!
رقابت جناحهاي سياسي و پشت پا خوردن از كانديداهاي مورد حمايت، تنها محدود به عرصه انتخابات رياست جمهوري نميشود. نحوه جاي گيري در شوراي شهر و انتخاب شهردار پايتخت موضوعي بود كه در چهارمين دوره انتخابات اين شورا، از قابليت كافي براي ايجاد نبردي سخت ميان اصولگرايان و اصلاح طلبان برخوردار شد. اما در آن دوره، موضوع ديگري به جز ليستهاي انتخاباتي بود كه موجب تنش ميان گروههاي سياسي گشت. در چهارمين انتخابات شوراي شهر، افرادي همچون الهه راستگو و احمد دنيامالي با برند اصلاح طلبي، مجوز حضور در شوراي شهر را به دست آوردند اما چند صباحي نگذشته بود كه در جريان رأي گيري براي انتخاب شهردار پايتخت، اين دو نفر نامي برخلاف اهداف تعيين شده اصلاح طلبي را به صندوق انداختند. راستگو و دنيامالي از ميان گزينه قاليباف اصولگرا يا محسن هاشمي اصلاح طلب، برخلاف مسير ديگر اصلاح طلبان شوراي شهر شنا كردند و «محمدباقر قاليباف» را براي تصدي كرسي رياست شهرداري راهي بهشت كردند، اتفاقي كه با برخورد شديد اصلاح طلبان و حتي اخراج الله راستگو از تمام تشكلهاي وابسته به اين طيف سياسي شد. *پشت پا خوردن ليست اميد از خوديها «با ما عکس یادگاری گرفتند؛ زنبیل را جای دیگری بردند»، اين جمله كواكبيان نماينده مجلس دهم، خلاصه تمام ناگفتهها و گلهمندي اعضاي فراكسيون اميد از خوديهايشان در انتخاب رئيس مجلس است. ليست اميد كه به دليل رد صلاحيتهاي گسترده اصلاح طلبان، براي ورود به انتخابات، دست ياري اعتداليون و چهرههاي مستقل را رد نكرد، پس از پيروزي شيرين در انتخابات مجلس دهم، با تلخي «پشت پاخوردن» از سوی برخی از اعضایش مواجه شد. انتخابات هيئت رئيسه مجلس كه آيينه تمام نمايي از جايگاه اصولگرايان و اصلاح طلبان در مجلس بود، به دليل تغيير رنگ برخي از اعضاي فراكسيون اميد، بیشترین برگ برنده را نصیب اصولگرایان كرد تا آنها همچون مجلس هشتم و نهم، اکثریت هيئت رئيسه مجلس را در اختیار گیرند. اما بداقبالي اهالي ليست اميد و همراه نشدن اعضاي فراكسيون با يكديگر، در انتخاب رئيس مجلس متوقف نشد. چه آنكه اعضاي فراكسيون اميد در نبرد كميسيونها نيز شكست خوردند. پس از شكستهاي پي در پي اين فراكسيون وابسته به اصلاح طلبان در مجلس بود كه محمدرضا عارف در قامت ليدر اين جريان در مجلس، لب به گلايه گشود. او «كم لطفي» برخي از دوستانش را دليل اصلي ناكام ماندن فراكسيون اميد در آزمونهاي اوليه مجلس دهم ذكر كرد. مرور برخي از اتفاقات سياسي چند سال اخير، يك سرنخ مشترك از رفتارهاي، كنشگران سياسي به دست ميآورد. اتفاقاتي همچون«عكس يادگاري گرفتن» يا «دست در جيب جناح خاصي كردن» در قبل از انتخابات و ساز مخالف زدن پس از عبور از سد انتخابات، همه نشان از ضعف فعاليت حزبي و سياسي در كشور دارد. زماني كه احزاب با قدرت وارد عرصه سياست شود، افراد تنها براي بهره گرفتن از منافع، خود را در چارچوب فعاليت حزبي تعريف نميكنند و پاي هزينههاي آن هم خواهند ايستاد، نكتهاي كه تجربه تاريخي ما عكس آن را نشان ميدهد. تجربه نشان داده است كه به دليل نبود احزاب منسجم در كشور، از روساي جمهور تا نمايندگان مجلس، هريك، روزي به دليل اختلاف نظر و زماني هم بنابر منافع خود، در مسيري برخلاف اهداف حزب و جناح سياسي كه روزگاري حاميشان بودند، گام برداشتهاند.
منبع: خبرآنلاین
مطالب مرتبط
تحلیل محمد هاشمی از انتخابات سال ٩٦
اصغرزاده:جلیلی و احمدینژاد سمبل تفکر براندازانه هستند/تفکر دولت هاشمی، باعث شورش شد
اللهکرم: زهرجام را نقد میکنیم نهبرجام را
فلاحتپیشه: روحانی کارت احمدینژاد نزد اصولگراها را خنثی کند/ مردم از برخی نمایندگان مستقل رودست خوردند
محسن رضایی: نقد برجام نقد رهبری است/ حتی نیروهای حزباللهی هم نباید وارد حریم رهبری شوند
عارف وارد انتخابات 96 خواهد شد؟
دلایل باهنر برای عدم ثبت نام در انتخابات
۳۰ تير ۱۳۹۵ - ۱۰:۵۵
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]