واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: روايت عيني نايب رئيس شوراي شهر از مرگ غمانگيز يك دختر
نايب رئيس شوراي اسلامي شهر تهران ضمن روايت مرگ غمانگيز يك دختر در دركه تهران از بيتوجهي به استانداردهاي حملونقل، اورژانس و پزشكي قانوني انتقاد كرد. مرتضي طلايي بعد از حادثهسوختگي كه سال گذشته براي وي اتفاق افتاد، گفته بود مسئولان بايد فاصلهها را با مردم كم و كاري كنند كه اگر حادثهاي برايشان رخ داد، مردم ناراحت شوند.
مرتضی طلایی كه در آغاز دويست و هفتاد و هفتمين جلسه علني شوراي اسلامي شهر تهران سخن ميگفت، توضيح داد: عصر روز جمعه، 25 تيرماه كه به دركه تهران رفته بودم، متوجه شدم مينيبوسهايي كه افراد را در آن منطقه جابهجا ميكنند، به استانداردهاي حمل و نقل توجه نميكنند. آن روز دختر جواني از مينيبوس به پايين پرتاب شده و جان خود را از دست داد. جنازه اين دختر بيش از دو ساعت در كنار جاده بود و اورژانس و پزشكي قانوني با تأخير بسيار زياد حضور پيدا كردند و اين جنازه در اين مدت در كنار خيابان بود. پرسش اين است كه چرا نبايد نظارت بر حمل و نقل در مراكز تفريحي انجام شود؟ براساس اين گزارش، شاهدان حادثه هم گفته بودند كه مينيبوس ايويكو بعد از پركردن بيشاز حد مسافر به راه افتاده بود كه با باز شدن در خودرو ناگهان دختر جوان به پايين سقوط ميكند و زير چرخهاي خودرو جان خود را از دست ميدهد. اين پرسش در حالي از سوي نايب رئيس شوراي اسلامي شهر تهران طرح ميشود كه بخشي از وظيفه نظارتي بر عهده سازمانهاي زير مجموعه شهرداري تهران است؛ وظيفهاي كه بيتوجهي به آن گاهي مرگ دختر جوان در دركه و گاه مرگ كودكي خردسال در پارك كوهسار و گاهي هم دامن نايب رئيس شوراي شهر را ميگيرد.
طلايي اوايل مهرماه سال گذشته وقتي در جريان آتشسوزي خانهاش دچار حادثه شد، روايت دردناكي از بيتوجهي ساختار بيمارستاني طرح كرد. او در حالي كه به علت جراحت ناشي از سوختگي به بيمارستان طالقاني منتقل شد، گفت:در بيمارستان در كمال عزت و احترام به ما گفتند كه آژانس بگيريد و به بيمارستان مطهري برويد. شدت دردم بسيار زياد شده بود و قدرتم تحليل رفته بود، خودم را معرفي كردم و گفتم فلاني هستم، يك آمبولانس به من بدهيد، اما گفتند برويد و آژانس بگيريد. بعد از آن به بيمارستان مطهري رفتيم. پزشكان تشريف نداشتند. پرستاري گفت پزشكان نيستند.
يادم است در آن لحظه همسرم با دامادم در حال هماهنگ كردن بودند تا به ما برسند وقتي دامادم آمد آخرين چيزي كه يادم است، گفت يك پانسماني كاري انجام دهيد و آن پرستار با آرامش گفت پزشكان منزل هستند، ابتدا بايد پرونده تشكيل دهيد. بعد از آن مرا به بيمارستان چمران آوردند كه كادر پرستاري، پزشكان و تيم مديريت بسيار خوب عمل كردند. وي تأكيد كرد مسئولان بايد فاصلهها را با مردم كم و كاري كنند كه اگر حادثهاي برايشان رخ داد، مردم ناراحت شوند. اين حادثه درسي شد تا درد مردم را بهتر درك كنم.
تاریخ انتشار: ۲۹ تير ۱۳۹۵ - ۲۰:۰۹
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 126]